كتاب «تاريخ و فرهنگ موسيقي جهان» تاليف «حسين زندباف» از جمله كتابهاي پژوهشي است كه مركز موسيقي حوزه هنري تهيه كرده و توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. در اين كتاب تاريخ و فرهنگ موسيقي در ساحت سير انديشه و تفكر آدمي مورد كنكاش قرار گرفته و سپس بررسي شده است. نويسنده در اين ميان سعي در ارائه روندي معقول از تكامل فرهنگ موسيقي جهان از طريق پرداخت به رخدادها و حوادثي كه بر موسيقي ملل در دورانهاي باستاني تاثير گذاشتهاند، داشته است. تاكيد «زندباف» بيشتر روي مطالعه تاريخ موسيقي است تا قضاوتي به دور از اشتباه داشته باشد. وي در بخشي از كتاب به شكلهاي غيرانساني موسيقي در پديدههاي طبيعي روي آورده و اصواتي چون: صداي آب، نغمههاي پرندگان و صداي برگ درختان را از جلوههاي اوليه موسيقي عنوان كرده است. اين پژوهشگر موسيقي با بررسي و عبور از ابتداييترين شكلهاي موسيقي به تلاش انسان براي شكل هنري بخشيدن به اين شكلها در ميان ملل مختلف و دورانهاي متمادي پرداخته و بهحق تاريخ بسيار جامعي از تاريخ تطور و تحول موسيقي ارائه داده و عناصر ساختاري موسيقي ملل مختلف در آوازها، سازها و حتي رقصهاي آنان را مدنظر قرار داده است. علاوه بر اين، ساز و كارهايي كه در تكامل فرهنگ موسيقايي اين ملل بهكار گرفته شده را نيز برشمرده است. جالب است كه ارتباط ارگانيك ميان عناصري كه در شكلگيري اين فرهنگ موسيقي موثر بودهاند را نيز بيان كرده است. كاركردهاي عناصر موسيقي در زندگي انسانهاي نخستين و آميخته شدن آنها با ملزومات شكل زندگي اوليه و همچنين طرح مسائل خود از طريق موسيقي در بخشي ديگر از اين كتاب ارائه و بررسي شده است. كاربردهاي موسيقي در فرهنگ مذهبي جوامع مختلف و گسترش آن به امور غيرمذهبي و پيشينهسازهاي اين جوامع و چگونگي تحول آنها از ديگر مواردي است كه در اين كتاب مطرح شده و تصويرهاي ارائه شده از شكل سازها، مخاطب را به شناخت بهتري از آنها ميرساند. خاستگاههاي فرهنگ موسيقي و شكلهاي اوليه آن با كاركردهايي چون نيايش، مراسمهاي مرگ و سوگواري، بزرگداشتها و جشنهاي مذهبي نيز از ديگر بحثهاي طرح شده در اين كتاب است. يكي از نكات قابلتوجهتر در اين كتاب، تحليل تاريخ موسيقي ايران در بخش دوم آن است. نويسنده در اين بخش به قديميترين سازهاي موسيقي ايراني همچون «سهتار پارسي» كه سازي سه سيمه بوده و با آرشه نواخته ميشده است و ساز «رباب» كه فارابي به آن اشاره دارد، پرداخته است. تاثير و تاثيرات ميان موسيقي ايراني و يوناني بعد از حمله «اسكندر مقدوني»، تاثير فرهنگ موسيقي ايراني بر شمال هندوستان با گسترش سازهاي دو اكتاوي و سه اكتاوي توسط اميرخسرو دهلوي ايراني جنوب روسيه، روم شرقي و شامات، محدوديتهاي ايجاد شده براي موسيقي در دوران صفويه كه منجر به مهاجرت موسيقيدانان ايراني به سرزمينهاي همجوار شده از جمله بحثهاي طرح شده ديگر در اين بخش از كتاب است.علاوه بر اين، تعاريف موجود هر سنت و فرهنگ و همچنين سنت از ديدگاه غرب نيز براي پرداخت به مسئله سنت و موسيقي ايراني ارائه شده است. نويسنده پس از پرداخت به موسيقي ايراني به طرح مطالبي چون: اساسي موسيقي غرب، فرهنگ و تئوري موسيقي يونان و روم، آغاز رشد موسيقي در اروپا و آوازهاي مذهبي و روخاني در بخش سوم پرداخته است. تكامل تكنيك ويولن از گذشته تا امروز، پرداخت به سازهاي بادي چوبي، برنجي و كوبهاي و سازهاي ديگر از جمله مباحث طرح شده ديگر است اما نويسنده در پايان اين كتاب به موسيقي اواخر قرن 20 و اوايل قرن 21 با تاكيد بر چگونگي شكلگيري جريان موسيقايي هيپ- هوب پرداخته و در اين ميان ضمن پرداخت به زمينههاي اجتماعي اين جريان در قالب تشكيل گروههاي موسيقي معترض به ظلم و بيعدالتي توسط سياهان به انواع آن نيز پرداخته است.در پايان بايد گفت كه اين كتاب ميتواند نيازهاي دانشجويان موسيقي و علاقهمندان به تاريخ و فرهنگ موسيقي جهان را تا حدودي برآورده كرده و مباحثي كه در اين يادداشت به آنها اشاره شد، فقط عناويني كلي از آن است وگرنه نويسنده جزئيات اين عناوين را بهخوبي بررسي و ارائه كرده است.