نويسنده : فرناندو ديه گو گارسيا , اسكار سولا
مترجم: گيتا گركاني
انتشارات كاروان
تاريخ چاپ: 1386
این كتاب ، زندگینامه ی ارنستو «چه» گوارا (67-1928) یكی از مشهورترین انقلابیون قرن بیستم است. چه در خانوادهای كولی مآب كه به خانوادهای از ملاكان ثروتمند تعلق داشت، بزرگ شد و در رشتهی پزشكی تحصیل كرد. سفرهای او باعث شد از نظر سیاسی هشیار شود و مسیر زندگیاش را تغییر داد. در 1952 در شورشهای علیه خوآن پرون در آرژانتین شركت كرد، در بولیوی به آشوبگران پیوست، برای رژیم طرفدار كمونیسم خاكوبو آربنس در گواتمالا كار كرد. وقتی در 1954 حكومت آربنس سقوط كرد، به مكزیك گریخت و در آنجا با فیدل كاسترو آشنا شد. چه یكی ازقابلاعتمادترین دوستان كاسترو شد و بعد از حملهی انقلابیون به كوبا جانشین اصلی او شد. او بعد از مدتی از تمام سمتهای دولتی خود كنارهگیری كرد و تا زمان مرگش به دست سربازان دولت بولیوی و مأموران سیا، در فكر گسترش فعالیتهای انقلابی در سایر كشورها بود.
این كتاب به مرور جامع زندگی چهگوارا و تحلیل حوادثی میپردازد كه او را از كودكی خردسال، به پزشكی دورهگرد و آرمانگرا، و سرانجام به انقلابی تمامعیاری مبدل كرد كه معتقد بود تا زمانی كه در دنیا استبداد وجود دارد، باید جنگید؛ و حوادثی كه سرانجام به اعدام صحرایی او پس از نبردی نومیدانه در بولیوی انجامید.
چهگوارا یكی از محبوبترین چهرههای قرن بیستم، بهویژه نزد جوانان است، اما كمتر كتابی در ایران به صورت جامع و بیطرف زندگی این انقلابی را از زوایای مختلف بررسی كرده است. كتاب چهگوارا، چهرهی یك انقلابی در تلاش است تا این وظیفه را انجام دهد و كتابی مرجع برای بررسی زندگی چهگوارا باشد. این كتاب شامل 400عكس ـ كه بسیاری از آنها برای اولینبار منتشر میشود ـ حاصل تحقیقی توانفرسا در بایگانیهای عمومی وخصوصی كوبا، آرژانتین، بولیوی، اروپا و آمریكاست.
مقدمه آرش حجازي بر این كتاب
هیچ شخصیت تاریخی نیست كه عكس او به اندازهی ارنستو گوارا دلا سرنا، معروف به چه گوارا، منتشر شده باشد، و كمتر كسی است كه نام این انقلابی را نشنیده باشد. چهرهی مصمم و در عین حال مهربان او، آرمانگرایی سرسختانهی او، مقاومت چشمگیرش در برابر امپریالیسم، گرایشش به آرمانهای انسانی، نگاه جهانیاش، چشمپوشیاش از قدرت در اوج افتخار، و مرگ قهرمانانهاش، الهامبخش جوانان بسیاری در سراسر جهان بوده است.
ارنستو چه گوارا متولد آرژانتین بود، اما نخستین فعالیتهایش را در حكومت گواتمالا انجام داد و بعد از سقوط این رژیم در سال 1954، به مكزیك گریخت. در آنجا با فیدل كاسترو آشنا شد و به گروه او پیوست و با هم، انقلاب كوبا را شكل دادند. پس از پیروزی كاسترو، چه گوارا عضو كابینهی او شد، اما خیلی زود، به خاطر مخالفتش با سیاستهای شوروی كه مهمترین متحد كوبا بود، با كاسترو اختلاف پیدا كرد. این بهانهای شد تا از تمام مناصبش در دولت كوبا استعفا دهد، بار دیگر كولهبار كوچكش را بردارد، و رهسپار مبارزه با ظلم شود. پس از خروج از كوبا، برای برانگیختن انقلاب به كنگو، و بعد به بولیوی رفت. اما تمام دوستان كمونیستش به او پشت كردند و او با گروه كوچكی، تنها ماند، ولی حاضر نشد از مبارزه دست بكشد. در سال 1967 به دام افتاد و بلافاصله در روز نهم اكتبر 1967، نیروهای سیا بدون محاكمه او را تیرباران و ترور كردند و جسدش را در جایی مخفی دفن كردند كه تا سی سال بعد پیدا نشد.
در ظاهر یك ماركسیست و كمونیست بود، اما هرگز نتوانست با حكومتهای كمونیستی جهان كنار بیاید. به كمونیسم متعارف شوروی اعتراض داشت، و نتوانست با روشهای كاسترو در كوبا كنار بیاید، چرا كه كمونیسم، در اندیشهی او چیزی متفاوت با آن برداشت رایج بود. «چه» بیشتر از همه، یك آرمانگرا بود، و عاشق نوع بشر. به مرگ اهمیتی نمیداد و «ماركسیسم» در واقع مفهومی بود كه برای بیان عشقش به آزادی بشر یافته بود. هرچند بعدها كه با كمونیسم واقعی آشنا شد، هرگز نتوانست با آن سازگاری یابد. اكنون، سالها پس از سقوط كمونیسم و فروپاشی شوروی، مدتها پس از رنگ باختن چهرهی رهبران كمونیستی مانند لنین و استالین و برژنف، نام ارنستو چهگوارا، نه به عنوان یك كمونیست، كه به عنوان یك انسان مبارز، هنوز در حافظهی جمعی بشر استوار است. دیگر كسی «چه» را به عنوان یك كمونیست دوست ندارد، محبوبیت او، به خاطر عشق مذهبیاش به چیزی فراتر از اندیشهی امروز بشری است، در عین حال كه فردی كاملاً این دنیایی بود، میجنگید، كار میكرد، عشق میورزید، اما هرگز هدفش را فراموش نمیكرد و هرگز كودكی و جوانیاش را از دست نداد.
چه گوارا پس از مرگش به اسطورهای مبدل شد، اسطورهی قهرمان، كه كهنالگویی بسیار قدیمی در اندیشهی بشر است. تولد، ترك خانه برای رسیدن به هدفی والا، پشت سر گذاشتن خوانهای دشوار، سازشناپذیری با ظلم و ستم، وفاداری به آرمانها، رسیدن به پیروزی و شكوه، دچار شدن به غروری كه باعث سقوط قهرمان میشود، و سرانجام، مرگ غمانگیز و پرافتخار قهرمان.
اما هر اسطوره، واقعیتی در پس خود دارد، بسیار متفاوت. این كتاب، سعی دارد بدون جانبداری، و صرفاً با تكیه بر واقعیتهای تاریخی، چهرهی این انقلابی مشهور را رازگشایی كند. انسانی به تمام معنا «انسان»، با خطاها و موهبتها، با فرازها و نشیبها، با لغزشها و فضایل، با لجبازیهای كودكانه و سرسختیهای دلاورانه، و بیشتر از همه، كسی كه قرار نداشت و حاضر نبود از رؤیاهایش، به هیچ قیمتی، دست بكشد. شاید مرگ غمانگیز و تنهای «چه گوارا»، سندی هم باشد بر اینكه دوران شوالیهگری و تكروی به پایان رسیده است.
انتشار این كتاب به معنای موافقت با عقاید شخصی و سیاسی این انقلابی نیست و هدف، صرفاً بازگشایی و بازخوانی برگی از كتاب تاریخ است. بهویژه امروز كه ایالات متحده پرچم آزادیخواهی را در دنیا به دست گرفته و «مبارزه با تروریسم» را بهانهای برای زیادهخواهیهای خود برگزیده است، خواندن این كتاب به یاد افكار عمومی میآورد كه در تاریخ معاصر، هیچ حكومتی در جهان، آزادیكُشتر، مداخلهجوتر، و تروریستتر از امریكا نبوده، و پاتریس لومومبا، ارنستو چهگوارا، مارتین لوتركینگ و جان اف كندی، از قربانیان مشهور تروریسم امریكایی هستند.