جمال ميرصادقي نويسنده، پژوهشگر و مدرسي است كه سالهاي سال عمر خود را وقف داستان و داستاننويسي كرده است. او از نسل نويسندگاني است كه در دهه 40 كار نويسندگي خود را آغاز كردند و دوران طلايي داستاننويسي معاصر ايران را شكل دادند؛ دوراني كه بسياري از آثار معتبر ادبيات داستاني ايران را پديد آورد و ميتوان شاخصه آثار نويسندگانش را تعهد اجتماعي و آرمانگرايي آنان دانست.
اين آرمانگرايي نقطه اشتراك موضوعات و درونمايههاي آثار بيشتر نويسندگان اين نسل بود، اما در فضاي متكثر هنر و ادبيات دهههاي 40 و 50، هر يك از اين نويسندگان به شيوه خود آن را ميپروراندند: احمد محمود در قالب ادبيات بومي شهري، محمود دولتآبادي در قالب ادبيات بومي روستايي، بهرام صادقي و غلامحسين ساعدي در قالب ادبيات تمثيلي و نمادين، هوشنگ گلشيري در قالب ادبيات شهري برخاسته از طبقه متوسط و جمال ميرصادقي در قالب ادبيات شهري برخاسته از طبقه سنتي. در اين ميان اما جمال ميرصادقي و هوشنگ گلشيري تفاوتي اساسي با ديگر نويسندههاي اين نسل داشتند. تعهد اجتماعي آنان تنها در آثار خلاقه ادبيشان خلاصه نميشد، بلكه احساس وظيفهاي را در آنها ايجاد ميكرد كه مشتاق و وادارشان ميكرد به آموزش داستاننويسي و تربيت نويسندههاي جوان در دهههاي 60 و 70. جمال ميرصادقي در كنار آموزش داستاننويسي، كار منحصربهفرد ديگري هم كرده و آن پژوهش مستمري است به گستردگي ساليان در زمينه تئوريها، مباني نظري و شيوههاي داستاننويسي. نتيجه اين فعاليت مستمر، چندين كتاب در شناخت داستان و آموزش داستاننويسي است كه بعضي از آنها مانند «ادبيات داستاني» و «عناصر داستان» تبديل به منابع مرجع دانشگاهي شدهاند. در سرزميني كه فقر منابع مكتوب در زمينههاي هنري، بزرگترين مانع نظريهپردازيها و آموزش خلق هنري بوده و هست، بيترديد اهميت چنين كاري دو چندان است. در نمايشگاه كتاب امسال كه از پانزدهم ارديبهشت آغاز شده و تا بيستوپنجم همين ماه ادامه خواهد داشت دو كتاب جديد از ميرصادقي منتشر شده است: داستانهاي شنبه (نشر اشاره) و عرقريزان روح (انتشارات نيلوفر). «داستانهاي شنبه» مجموعهاي از داستانهاي كوتاهي است كه شاگردان ميرصادقي نوشتهاند. اين داستانها در كارگاههاي يكشنبه و چهارشنبه او چندين بار خوانده شدهاند، مورد نقد و بررسي قرار گرفتهاند و اكنون پس از بارها بازنويسي و ويرايش، زيرنظر او و توسط نشر اشاره منتشر شدهاند. اين مجموعه شامل 51 داستان كوتاه از 37 نويسنده است و تنوع معنايي و ساختاري داستانها، از بارزترين ويژگيهايي آن است. ميرصادقي در مقدمه كتاب چنين ميگويد: «داستانهاي شنبه پنجمين مجموعهاي است از اين دست كه منتشر ميشود. پيش از اين مجموعه داستانهاي پنجشنبه، داستانهاي يكشنبه، داستانهاي چهارشنبه و داستانهاي دوشنبه منتشر شده و مورد استقبال قرار گرفته است. زيرا داستاننويسهاي اين مجموعهها كوشيده بودند داستان به معناي جهاني آن بنويسند، منظور از داستانهاي جهاني، آن نوع نوشتهاي است كه امروز در جهان بهعنوان آثار خلاقه شناخته ميشود و با گذشت زمان و تغيير ذهنيت و نگاه انسان به درون و بيرون خود، دگرگونيهايي پذيرفته است و دگرگونيهايي نيز خواهد پذيرفت و انواع تازه و بديعي از آن آفريده خواهد شد.» (داستانهاي شنبه/ صفحه 15) «عرقريزان روح» مجموعهاي است شامل 51 تكنگاري كه انتشارات نيلوفر به تازگي منتشر كرده است. اين عنوان را ميرصادقي از خطابه فاكنر به مناسبت دريافت جايزه نوبل وام گرفته است. تكنگاريهاي اين كتاب مسائل مختلفي از قبيل شناخت داستان، عناصر داستان، الزامهاي حرفه داستاننويسي و نيازها و مشقتهاي آن را مطرح ميكنند و موضوعات متنوعي را دربرميگيرند: از مسائل تخصصي و تكنيكي داستاننويسي نظير «انتخاب موضوع» و «شخصيتهاي مطلوب و نامطلوب» گرفته تا آنچه به لذت داستان مربوط ميشود مانند «شهرت» و «روياي نوشتن». ميرصادقي در پايان كتابش، واژهنامهاي شامل اصطلاحات ادبيات داستاني را نيز براي كاملتر كردن مباحث كتاب اضافه كرده است. روي جلد كتاب زير عنوان «عرقريزان روح»، عبارت «توصيههايي به نويسندههاي جوان» با حروفي ريزتر آمده، اما با توجه به گستردگي و تنوع مسائلي كه اين تكنگاريها مطرح ميكنند، ميشود پيشبيني كرد كه خواندن اين كتاب نه فقط براي داستاننويسان، بلكه براي داستانخوانان هم ميتواند جذاب باشد. ميرصادقي در مقدمه «عرقريزان روح» دليل نوشتن اين كتاب را چنين عنوان ميكند: «در جلسه داستانخواني، خانمي داستاني را خواند و انتقادهاي شديدي به داستان او شد كه او را آشفته كرد. خانمي بود علاقهمند و با پشتكار و تا حدودي آشنا به اصول داستاننويسي اما اينكه چرا داستانهايش پرايراد از آب درميآمد، مرا به فكر فرو برد.» (عرقريزان روح/ صفحه 9) گذشته از تكنگاريهاي ارزشمند اين كتاب، همين نكتهاي كه آقاي نويسنده در مقدمه «عرقريزان روح» به آن اشاره ميكند، در زمانه شتابزده و صرفاً نتيجهخواه ما ميتواند آموزشي غيرمستقيم را در خود داشته باشد: اينكه نويسندهاي همچون جمال ميرصادقي، براي يافتن علت آشفتگي نويسندهاي جوان و به عبارت بهتر براي يافتن پاسخ يك سوال آنقدر زمان صرف ميكند، آنقدر بررسي و مطالعه ميكند و آنقدر ميانديشد كه نتيجه ميتواند به هيات كتابي درآيد. بعد از تحرير: امروز يكشنبه نوزدهم ارديبهشتماه سال هزار و سيصد و هشتاد و نه خورشيدي، هفتادوهفتمين سالروز تولد جمال ميرصادقي است. بيترديد بهترين هديه براي او، تكثير انديشهاش در ميان دوستداران آثارش و صدها داستاننويس جواني است كه سالها از خواندن آثار او و حضور در كارگاههاي داستاننويسي او لذت بردهاند و بهرهمند شدهاند. پس، ميتوان از جا برخاست و برايش به احترام و از روي سپاس كلاه از سر برداشت.
محمود قليپور: روزنامه فرهيختگان
|