کتاب :: نگاهی به كتاب «قلب نامرئی» نوشته نانسی فولبر
نگاهی به كتاب «قلب نامرئی» نوشته نانسی فولبر
--- نانسی فولبر در مقدمه كتاب خود در توضیح آنچه او قلب نامرئی نامیده می گوید: «دست نامرئی نماینده نیروهای عرضه و تقاضا در بازارهای رقابتی است. قلب نامرئی نماینده ارزش های خانوادگی محبت، مسوولیت و معامله به مثل است. دست نامرئی راجع به دستاوردهای مادی است. قلب نامرئی راجع به مراقبت از دیگران است. دست و قلب به هم وابسته و در عین حال با هم در تضاد هستند.» فولبر یگانه راه برقراری توازن بین آنها را ایجاد راه های مناسب برای پاداش به افرادی می داند كه از دیگران مراقبت می كنند. او با اذعان به اینكه اقتصاددانان و بازرگانان این مساله یعنی مراقبت از دیگران و تاثیر آن بر اقتصاد را جدی نمی گیرند، می گوید: «آنان عموماً فرض می كنند كه خدا، طبیعت، خانواده و ابرمادر یا تركیبی از همه اینها خود به خود هر نوع مراقبتی را كه لازم است فراهم می آورند. نویسنده كتابش را توضیحی می داند بر اینكه چرا این فرض نادرست است.» واقعیت اینكه این كتابی است با نگاهی زنانه كه می تواند در شرایط جهان كنونی به دور از واقعیت های سهمگین اقتصاد مدرن به نظر آید. انتقادی كه در گذشته نیز فولبر با آن مواجه بوده است اما با خواندن آن و مواجهه با دنیای اطرافمان به حقایق تلخ نهفته در آن پی می بریم به خصوص آن زمان كه در می یابیم در جهان ما كه سراسر بر منطق پیگیری دائم منافع شخصی است، خوبی به روایت كتاب یك معضل است. فولبر معتقد است: «در جهانی كه همه چیز برای فروش است، زنان به ویژه به صرافت می افتند كه چرا این همه كاری كه می كنند بی پاداش می ماند. نظام اقتصاد مدرن ما، بسیاری از شكل های اقتدار مردسالارانه را كه زمانی به زنان حق انتخابی جز تخصص یافتن در مراقبت از دیگران نمی داد، تضعیف كرده است. اما همچنین، باعث تشدید فشارهای رقابت آمیزی شده است كه زنان، مردان و نهادها را به دلیل اشتغال به فعالیت هایی كه درآمد پولی را بهبود نمی بخشد جریمه می كند.» او یكی از این فعالیت های به اصطلاح غیربازاری را مراقبت از دیگران می داند و توضیح می دهد: «كار مراقبت از دیگران براساس چهره به چهره است در قالب مناسباتی كه افراد معمولاً با اسم كوچك یكدیگر را صدا می زنند و به دلایلی كه متضمن محبت و احترام است. بخشی از این كار البته تا حدودی، با پرداخت مستقیم پول جبران می شود. بخشی از این كار هم اصلاً با پول جبران نمی شود. بسیاری از این كارها، مثل پخت و پز، تعویض پوشك بچه، چمن زنی و نظایر آن را اعضای خانواده انجام می دهند. اكثر این كارها و نه البته همه شان به وضوح بعدی محبت آمیز دارند و هیچ كدام شان در محاسبه تولید ناخالص داخلی به حساب آورده نمی شوند و اقتصاددانان عموماً به آنها توجهی ندارند.» آنچنان كه از این خطوط نیز بر آمد نویسنده خود را اقتصاددانی می داند كه وقت و تلاشی را كه افراد صرف مراقبت از یكدیگر می كنند مطالعه می كند چرا كه او مراقبت از دیگران را از آن جهت كار مهمی می داند كه بر بهبود روابط عاطفی ما تاثیر مستقیمی دارد. او این مساله را اینگونه می شكافد كه: «وقتی به كسی مزد می دهید تا خانه تان را تمیز كند یا چمن تان را كوتاه كند به سهولت می شود فهمید كه كارش را درست انجام داده یا خیر. اما وقتی به كسی مزد می دهید كه از كودك خردسال تان یا از پدر و مادر پیرتان مراقبت كند، هرگز نمی توانید از كیفیت كارش اطمینان حاصل كنید. شما احیاناً دنبال كسی خواهید گشت كه نه تنها به كارش اشراف دارد بلكه مراقبت از دیگران را واقعاً دوست داشته باشد. اینكه اینگونه مراقبت ها با پرداخت پول جبران می شود بدان معنا نیست كه اجرای آن علاوه بر پول به انگیزه محبت نیست.» فولبر در ادامه با توجه به دوران جدید و با حضور هر چه بیشتر زنان در مشاغل غیرمراقبتی و تابع دست نامرئی معتقد است: «هزینه های مراقبت از دیگران بالا رفته است و این می تواند برای ما آثار منفی متعددی داشته باشد. اول، این بدان معناست كه افراد بیشتری به ویژه كودكان، سالمندان و سایر كسانی كه محتاج به مراقبت هستند، نخواهند توانست در همه حال هزینه مراقبتی را كه نیاز دارند، تامین كنند. دوم، افزایش فشار برای كاستن از هزینه های مراقبت باعث می شود كه كیفیت اینگونه خدمات نازل باشد، فرآیندی كه اكنون در بسیاری از مدارس، بیمارستان ها و خانه های سالمندان دیده می شود. تكیه بر بازارهای رقابتی در این امور به عرضه كنندگان فشار می آورد تا به اهداف قابل رویتی دست پیدا كنند و درآمد پولی بیشتری به قیمت نتایجی كه اندازه گیری آنها دشوارتر است كسب كنند. درست همان طور كه از امتحانات متداول نمی توانیم بفهمیم كه آیا دانش آموزان انگیزه های یادگیری بدون كمك دیگران را گسترش داده اند یا خیر، اشغال تخت های بیمارستان ها نیز درباره حس بیماران به ما چیزی نمی گویند كه آیا بهتر پرستاری شده اند یا خیر. سوم، و شاید نامیمون ترین اثر افزایش هزینه ها، این است كه مراقبت از كسانی كه قادر به پرداخت نرخ بازار برای دریافت این خدمات نیستند، یعنی كودكان و بسیاری دیگر از كسانی كه به این خدمات نیاز دارند، غیرعملی و حتی رویایی می شود. رقابتی شدن روزافزون اقتصاد ما به ندرت ملاحظه دیگران و مراقبت از آنها را ارج می گذارد یا پاداش می دهد. این اقتصاد به لحاظ تاكیدی كه بر كارایی بازارها و مبادلات غیرشخصی به خرج می دهد حامل این پیام است كه آدم های خوب كلاه شان پس معركه است.» دست آخر اینكه نویسنده چكیده تفكر خود را اینگونه بیان می كند: «ارزش خانوادگی» برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. از نظر من این عبارت محبت، مسوولیت و معامله به مثل را افاده می كند. اولین واژه بر احساس دلالت دارد، دومین واژه بر اخلاقیات، سومین واژه بر محاسبات منطقی. فكر كنم بسیاری از والدین اینها را اینطور درك كرده باشند: دوست داشتن و دوست داشته شدن اساس یك زندگی خوشبخت و معنادار است. هر یك از ما، خواهی نخواهی برای مراقبت از دیگران تكالیفی برعهده داریم. گذشته از این اگر ما رعایت حال دیگران را بكنیم آنان نیز به احتمال زیاد مراعات حال ما را خواهند كرد.»