انقلاب مشروطيت يكي از بزرگ ترين رويدادهاي سياسي در ايران سده بيستم بود. آن جنبش به زندگي حكومتي خودكامه پايان بخشيد، شاهي را كه با نيروي نظامي بر مجلس تاخته و قانون اساسي را پايمال كرده بود، به زور اسلحه از تخت فرمانروايي برداشت و بر جايش حاكم خردسالي را نشاند كه بنا بود در چارچوب قانون و به طور محدود سلطنت كند.
در ميانه خيزاب انقلاب، انسان هايي كه به گروه هاي حكومتگر وابستگي نداشتند و در نوشته هاي رسمي زمانه چندان نام و نشاني از آنها نبود، به ميدان پيكار سياسي و اجتماعي ميهن خود پا گذاشتند. اين گمنامان جامعه از ميان چنين گروه هايي مي آمدند؛ قشرهاي متوسط، پيشه وران و اعضاي اصناف و شاگردان آنها، دكاندارها و كاسب ها، كارگران، فرودستان شهري، زنان، روستاييان و داوطلبان مسلح ملي كه به نام «مجاهد» شناخته مي شدند.
مجاهدان بخش ناچيزي از كل جمعيت كشور بودند، اما توانستند تحولي بزرگي در نظام سياسي پديد بياورند. آنان مشروطيت بر بادرفته را به جامعه بازگرداندند و از اين راه سرنوشت كشور را رقم زدند. «مجاهد» نامي بود كه در دوره مجلس اول بر داوطلبان نظامي مشروطه خواه گذاشته شد. اين نيرو بر تحولات سياسي و اجتماعي كشور اثري ديرپا گذاشت. مجاهدان تبريز، در روزهاي استبداد صغير، پرچم مشروطه خواهي برافراشتند و شهر خود را در برابر تهاجم نيروهاي دولتي حفظ كردند. مجاهدان اردوي شمال همپاي بختياري ها بر پايتخت دست يافتند.
اما پس از بازگشت نظام مشروطه مجاهدان چندپاره شدند. آنها به جناح هاي مختلف گرويدند و به عرصه مبارزه سياسي پا نهادند. سرانجام با انحلال مجلس دوم، نيروي مجاهد از ميدان سياست كنار رفت. اين كتاب پديده مجاهدان مشروطه را بررسي مي كند، به مطالعه خاستگاه اجتماعي آنها مي پردازد، تاثير آنان را بر رويدادهاي كشور مي سنجد و از زمينه هاي ضعف و نابودي آن نيرو سخن مي گويد.
اين نگاهي است «از پايين» به مشروطيت كه مي كوشد بر تاريخ اجتماعي ايران در زمانه يي پرافت و خيز پرتو بيندازد.
كتاب حاضر داراي 10 فصل با اين عناوين است؛ تبريز پيش از مشروطيت، مهاجرت، كار، سازمان يابي سياسي، پيدايش مجاهدان، سازمان نظامي مقاومت تبريز، بازتاب هاي اجتماعي جنگ، اردوي شمال، اردوي بختياري سياست بازان و مجاهدان، پديده بزرگ اتابك، رويارويي با ضدانقلاب و مجاهدان شورشي.
روزنامه اعتماد/ بيژن تلياني
|