صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    3 آذر 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 2693
    ديروز: 7207
    جمع کل: 30541171
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: نگاهی به كتاب بابانظر خاطرات شهيد محمدحسن نظرنژاد
    نگاهی به كتاب بابانظر خاطرات شهيد محمدحسن نظرنژاد

    28 مهر 1388

    بابانظر كتاب خاطرات شهيد محمدحسن نظرنژاد از فرماندهان جنگ با نام بابانظر منتشر شد.

    كتاب بابانظر، حاصل گفت‌وگوي 36 ساعته سيد حسين بيضايي با شهيد نظرنژاد در سال 1374 و اوايل 1375 است كه به شكل ويديويي ضبط شده و اكنون از سرنوشت آن فيلم‌ها خبري در دست نيست، اما كلمه‌ها و جمله‌هاي آن مصاحبه‌ها پس از ضبط، روي كاغذهاي سفيد آمده و ماندگار شده‌اند.
    براي تدوين خاطرات اوليه از قلم مصطفي رحيمي سود جسته شده و همه پانوشت‌هاي كتاب هم از متن خاطرات به پايين صفحه‌ها آمده كه گفته‌هاي خود شهيد بابانظر است.
    شكل روايت كتاب از ابتدا تا انتها به صورت اول شخص مفرد و از زبان شهيد محمدحسن نظرنژاد است كه به صورت خطي، از زمان تولد آن شهيد در سال 1325 در يكي از روستاهاي اطراف مشهد شروع و به ابتداي سال 1375 (چند ماه قبل از شهادتش) ختم مي‌شود.
    در همان ابتداي كتاب، شهيد نظرنژاد به پيشينه خانوادگي خود در خطه خراسان مي‌پردازد: "پدربزرگ مادري و پدري‌ام هر دو روحاني بودند. آن‌ها در ماجراي كشتار مسجد گوهرشاد فعال بودند و پدربزرگ پدري‌ام پس از وقايع مسجد گوهر شاد و به قدرت رسيدن رژيم پهلوي، به سمنان تبعيد شد. پدرم نقل مي‌كرد مدت زيادي در تبعيد بوده و بالاخره همان جا مريض شده و جان سپرده است. پدربزرگ مادري‌ام در منطقه‌اي به نام " سنگ بست " با رضاخان درگير شد ولي به خاطر كمبود وسايل نظامي شكست خورد. او مي‌گريزد و پس از مدتي دستگير مي‌شود و به سمنان تبعيد مي‌شود. پدربزرگم ملاعلي محمد پس از دو سال از تبعيدگاه فرار مي‌كند و به زادگاهش برمي‌گردد. مدتي پنهان مي‌شود. نقل كرده‌اند، به علت آزار و اذيت و غذاي نامناسبي كه در آن مدت به آن‌ها داده بودند، مريض مي‌شود و پس از مدتي در زادگاهش جان مي دهد. "
    فعاليت‌هاي انقلابي وي در سال‌هاي پاياني حكومت رژيم پهلوي از ديگر بخش‌هاي اين فصل است كه در پايان به روزهاي انقلاب و پيروزي آن منتهي مي‌شود و نقش شهيد بابانظر در اين ميان قابل توجه است.
    فصل دوم كتاب به فعاليت‌هاي انقلابي شهيد بابانظر در سال‌هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌پردازد كه مبارزه با گروهك‌هاي ضد انقلابي در صدر اين فعاليت‌ها قرار دارد؛ مأموريت‌هاي انقلابي به سيستان بلوچستان و بندرانزلي در اين مقطع زماني اتفاق مي‌افتد.
    او در 15 خرداد 1358 وارد سپاه پاسداران مي‌شود: "از جمله صد و شصت نفر اولي بودم كه براي ورود به سپاه امتحان دادند. كسي كه با من مصاحبه كرد، شهيد دكتر عبدالحميد ديالمه بود. "
    از فصل سوم به بعد، خاطرات شهيد نظرنژاد به حضور وي در جبهه‌هاي جنگ عراق عليه ايران مي‌پردازد.نبرد آزادسازي سوسنگرد از جمله آن عمليات‌ها بوده كه در فصل سوم كتاب به تفصيل به آن پرداخته شده است.
    فصل چهارم كتاب به حضور شهيد نظرنژاد در نبردهاي سال 1360 مي‌پردازد كه وقايع ارتفاعات الله اكبر از مهم‌ترين آن‌هاست.
    از رويدادهاي مهم در فصل پنجم كتاب ‌هم مي‌توان به انجام عمليات فتح‌المبين در فروردين 1361 اشاره كرد كه شهيد نظرنژاد به تفصيل درباره آن توضيح داده است.
    همچنين در ابتداي فصل ششم به مسئوليت تازه وي اشاره مي‌شود: "آذرماه 1361 رسماً به عنوان مسئول محور تيپ 21 امام رضا(ع) منصوب شدم. "
    در فصول بعدي كتاب هم، شهيد نظرنژاد به ترتيب به نبردها و وقايع مهم جنگ در سال‌هاي بعد و نقش و حضور خود در آن‌ها مي‌پردازد و درباره هر يك از اين وقايع به تفصيل توضيح مي‌دهد.
    در فصل هفتم، ماجراي حضور شهيد نظرنژاد در عمليات والفجر يك در منطقه ارتفاعات زبيدات و مجروحيت وي از زبان او روايت مي‌شود.
    بعد از بهبودي اوليه، او دوباره به مناطق جنگي بر مي‌گردد كه شرح ان در فصل هشتم آمده است: "به پادگان نيروي هوايي امام رضا(ع) آمدم. ديدم اسم مرا آن جا يادداشت كرده‌اند و حاج باقر قاليباف منتظر است. با يك استيشن پاي هواپيما رفتيم و سوار شديم. ما به دزفول رفتيم. در دزفول، حاج باقر قاليباف گفت: من به منطقه مورد نظر براي عمليات مي‌روم. شما به سايت نزد بقيه بچه‌ها برويد. " (ص188)
    شرح وقايع عمليات خيبر از بخش‌هاي اصلي اين فصل است.
    حوادث فصل بعدي (نهم) هم با عمليات شناسايي در منطقه شلمچه شروع مي‌شود و در ادامه به حضور شهيد نظرنژاد در مناطق جنگي كردستان براي شناسايي موقعيت‌هاي دشمن مي‌انجامد.
    در فصل بعدي، او دوباره به مناطق جنگي جنوب باز مي‌گردد.
    شهيد نظرنژاد در فصل يازدهم، حوادث ريز و درشت عمليات آبي خاكي والفجر هشت را از زواياي گوناگون، البته از زاويه نگاه خود توضيح داده است.
    وي همچنين در فصل دوازدهم به عمليات آزادسازي شهر مهران اشاره مي‌كند كه خود در آن نقش داشته است.
    اشاره به دلايلي كه منجر به شكست عمليات كربلاي چهار شده و فعل و انفعالات فرماندهان و نيروها در پيرامون آن هم از بخش هاي مطرح شده در فصل سيزدهم است كه ادامه اين روند در فصل چهاردهم آمده و درباره اتفاقات عمليات كربلاي پنج و وقايع اين مقطع از تاريخ هشت سال دفاع مقدس به تفصيل توضيح داده شده است.
    توضيح درباره نبردهاي مربوط به فتح شهرك دوعيجي و حواشي آن هم از عمده خاطرات شهيد نظرنژاد در فصل پانزدهم است.
    راوي در ادامه باز هم به كردستان برمي گردد كه شرح آن در فصل شانزدهم كتاب آمده است؛ پاكسازي منطقه از وجود جاسوسان و انجام عمليات‌هاي نصر هفت در صخره‌ها و ارتفاعات دوپازا و بوالفتح (اطراف شهرك قلعه ديزه عراق) و نصر هشت در ارتفاعات الاغلو و قميش (اطراف رودخانه چومان مصطفي) از بخش‌هاي اصلي اين فصل است.
    تخليه نيروها از فاو و جابه‌جايي بخشي از نيروهاي مستقر در حلبچه و حواشي آن‌ها هم خاطرات شهيد نظرنژاد در فصل هفدهم كتاب را تشكيل مي‌دهد.
    سرانجام فصل هجدهم و پاياني كتاب كه وقايع آن مربوط به چند ماه بعد از پايان جنگ است، به مراحل مختلف معالجات شهيد نظرنژاد در كشور آلمان اختصاص دارد.
    در اين فصل، راوي خاطرات خود از بيمارستان‌هاي كشور آلمان را تعريف مي‌كند كه براي مداواي جراحات بر جاي مانده از مجروحيت‌هاي مختلف در طول بيش از 140 ماه حضور در ميدان‌هاي نبرد به آن جا اعزام شده است.
    خاطرات شهيد محمد حسن نظرنژاد از زبان او در كتاب بابانظر در اين جا به پايان مي‌رسد، اما دفتر زندگي او چند ماه بعد از روايت اين خاطرات در ارتفاعات كردستان به پايان مي‌رسد؛ سال‌ها پس از پايان جنگ، روز هفتم مرداد ماه 1375 سردار محمدحسن نظرنژاد در مقام مسئول عمليات لشكر 5 نصر خراسان راهي كردستان مي‌شود تا از واحدهاي لشكر بازديد كند.
    عكس ها و اسناد، بخش ديگري از اين كتاب است كه در آن، 11 عكس و 3 سند مربوط به مقاطع مختلف از زندگي شهيد محمدحسن نظرنژاد ارائه شده است.
    انتشارات سوره مهر كتاب بابانظر را در 520 صفحه با قيمت 8 هزرا تومان منتشر كرده است.
     
     
     
     
     
     
     
    خبرگزاری فارس
    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی