فرهنگنامه حيات وحش ايران (مهرهداران) از سوي «نشر طلايي» منتشر شد. 18 نويسنده و پژوهشگر اين كتاب، تقريباً مهمترين گونهها را، خصوصاً گونههايي را كه خاص اقليم ايرانند، از قلم نينداخته و از نظر دور نداشتهاند./
شايد پيش آمده باشد كه يك كتاب مصور خارجي را با اشتياق ورق بزنيد و از تماشاي تصاوير جذاب و زيباي آن لذت ببريد. چنين اتفاقي معمولاً براي كتابهاي ايراني رخ نميدهد. كتابهايي كه در ايران به چاپ ميرسند، كاغذ و چاپ نامناسبي دارند و براي ورق زدن و تماشا كردن جذاب نيستند؛ حتي اگر افست نمونههاي خارجي خود باشند. كتاب حيات وحش ايران، اين قاعده را در هم شكسته است. اين كتاب كه تمام تصاويرش ايراني اند، چشمهاي شما را با زيباييهايش خيره ميكند.
سال 1380، وقتي كه براي نخستين بار به مجله رشد دانشآموز رفتم و برنامه سالانه مجله را پيشنهاد دادم، يكي از مهمترين محورهاي برنامهام «جانوران ايراني» بود. راستش را بخواهيد، از اينكه همهاش از جانوران خارجي حرف بزنيم دلخوشي نداشتم؛ اما آسمان مجلهها همرنگ آسمان كتابها بود. هر چه تصوير جالب و جذاب وجود داشت، متعلق به آنسوي آبها بود و ما اگر لازم بود به عطش نوجوانان و كودكانمان براي دانستن از دنياي شگفتانگيز جانوران تن بدهيم، ناگزير بايد از تصاوير مجلات و كتابهاي خارجي كمك ميگرفتيم. تصاوير رنگي خارجي، با خودش مطالب خارجي را هم به همراه ميآورد. برخي از جانوران مانند زرافه، فيل، كانگورو، كوالا و مانند اين در اقليم جغرافيايي ايران يافت نميشوند؛ اما حتي از آنهايي هم كه يافت ميشدند، معمولاً نشاني در مجلهها نبود. اين دغدغه بود كه مرا واداشت تا معرفي جانوران ايراني را جزو برنامههاي آن سال مجله بگذارم. فكر ميكردم مجلههاي رشد ـ كه تمام رنگي بودند و در شمارگان 500 هزار نسخهاي منتشر ميشدند ـ تافته جدا بافتهاند و امكاناتي دارند كه بقيه مجلات از آن برخوردار نيستند. البته من آواز دهل را از دور شنيده بودم. قضيه با آنچه كه تصور ميكردم، خيلي متفاوت بود.
بيانصاف نبايد بود. وضع به هر حال، اندكي بهتر از جاهاي ديگري بود كه قبلاً كار كرده بودم؛ اما نه آنقدر كه اجازه بدهد من برنامهام را عملي كنم. بخت با من يار بود و با نويسندگاني آشنا شده بودم كه ميتوانستند مرا در تهيه مطالب دلخواهم ياري دهند. مشكلي كه باقي ميماند، فراهم آوردن عكس و تصوير بود. مطلب ايراني، عكس و تصوير ايراني ميخواست. يادم هست. وقتي مطلب اولم را كه درباره يوزپلنگ ايراني بود به يك تصويرگر دادم، از ديدن تصويري كه آورده بود، حيرت كردم. يوزپلنگ، شبيه گربه از كار درآمده بود. وقتي تصويرگر محترم چشمهاي گرد و دهان باز مرا ديد، گفت: «بايد به خلاقيت تصويرگر اجازه بروز و ظهور داد.»
كاظم طلايي، همان وقتها بود كه به دادم رسيد. مسووليت گرافيك مجله رشد دانشآموز را به عهده گرفت. با كمك او تصاوير آبرومندانهتري از جانوران تهيه و در مجله چاپ كرديم و به اين امل جامه عمل پوشانديم. اما ذوقزدگي كار دستمان داد و باعث شد برخي بگويند كه مجله شبيه به نشريه «شكار و طبيعت» شده است!
در هر حال عشق و علاقه به حيات وحش ايران، از آن سالها در وجودم بود. در اين هفت، هشت سالي هم كه در رشد دانشآموز كار ميكردم، به تبع توجه به مخاطبانم، دنياي جانوران همواره يكي از محورهاي كارم بود و در آن ميانه هميشه جانوران اقليم ايران، جايگاه خاص خود را داشتند.
با اين مقدمه، اكنون ميتوانيد تصور كنيد كه ارديبهشت امسال، هنگامي كه به نمايشگاه كتاب رفتم و فرهنگنامه حيات وحش ايران (مهرهداران) را در غرفه نشر طلايي ديدم، چه حسي پيدا كردم؛ كتابي كه تمام آن به حيات وحش ايران تعلق داشت و در عين حال با زيباترين عكسها و تصويرگريها آراسته شده و با دقت هرچه تمامتر به چاپ رسيده بود.
من خوب ميدانم كه ارزش خيلي از اين تصاوير، در اين وانفسايي كه تقريباً هيچكس براي عكسهاي واقعي از جانوران ايران تره خرد نميكند، چه اندازه است. ميدانم كه تا كنون تنها عشق و علاقه عكاس حيات وحش به او انگيزه داده است تا با كمترين امكانات به عمق جنگلها يا دشتها برود و با دوربينش ساعتهاي متوالي در انتظار يك صحنه بنشيند. ميدانم كه كشيدن يك تصوير واقعي كه قرار است حتي از يك عكس هم گوياتر باشد تا چه حد دشوار است و براي آنكه تصويري پذيرفته شود، تصويرگر چقدر بايد وقت بگذارد و در ترسيم تصوير جانور چهقدر بايد حوصله به خرج دهد و چهاندازه در كمال سعه صدر با كارشناسان حيات وحش سر و كله بزند. ولي همه اين دشواريها مانع از آن نشده است تا نخستين فرهنگنامه حيات وحش ايران پا به دنياي وجود بگذارد. كتابي كه به زعم من تولدش حادثه است. واقعه اي كه شايد بازار كتاب و صنعت نشر ما را ديگرگون كند يا بر آن تأثيري شگرف بگذارد.
اكنون حال خوش آن عكاس محترم تبريزي را ـ كه يكي از 22 عكاس كتاب است ـ بهخوبي درك ميكنم وقتي كه كتاب را در دست گرفت و با چشمهاي پر از رضايت ورق زد و گفت كه ديدن كتاب تمام خستگيهاي اين چند ساله را از تنش به در برده است.
كاظم طلايي، مسوول انتشارات طلايي كه از قضا گرافيست قصه ما نيز هست، ميگويد براي تصاوير كتابش نود ميليون تومان هزينه كرده و آنها را اختصاصي براي همين كتاب خريده است؛ اما از سرمايهگذارياش ابداً نگران نيست. راست ميگويد؛ وقتي اين جملات را بر زبان ميآورد ميتوان آشكارا خرسندي را از لحنش دريافت.
ويژگيهاي فرهنگنامه
همانطور كه نويسندگان كتاب گفتهاند، هنوز كه هنوز است، هيچكسي و هيچ سازماني نميتواند گزارشي دقيق از وضعيت حيات وحش ايران ـ كه با همه ضربههاي ويرانگري كه متحمل شده به نحوي شگفتانگيز متنوع است ـ به دست دهد و بگويد كه چه تعداد گونه جانوري در ايران زندگي ميكند. با اين وصف، تاكنون 174 گونه ماهي (در آبهاي داخلي)، 20 گونه دوزيست، 206 گونه خزنده، 514 گونه پرنده و 194 گونه پستاندار در ايران شناسايي شده اند. اين كتاب، در مقايسه با گونههاي شناسايي شده، شايد تعداد كمي را در بر بگيرد؛ اما ميتوان گفت 18 نويسنده و پژوهشگر اين كتاب، تقريباً مهمترين گونهها را، خصوصاً گونههايي را كه خاص اقليم ايراناند، از قلم نينداخته و از نظر دور نداشتهاند و با آنكه بناي كار فرهنگنامه بر اختصار است، كوشش شده، جانوراني معرفي شوند كه در بخش وسيعتري از سرزمين پهناورمان پراكندهاند يا در باورهاي مردم از جايگاه ويژه برخوردارند.
اين فرهنگنامه 370 صفحهاي، مهرهداران ايران را بهطور جداگانه و ذيل پنج بخش پستانداران، پرندگان، دوزيستان، خزندگان و ماهيها مورد بررسي قرار داده است. در اين كتاب 30 ماهي، 6 دوزيست، 25 خزنده، 44 پرنده و 38 پستاندار به تفصيل معرفي شده و البته در خلال اين معرفي، از ديگر اعضاي خانواده نيز سخن به ميان آمده است. چنانكه ميتوان گفت (بنا بر نمايه انتهايي كتاب) نام 560 جانور به تفصيل يا به اشاره در كتاب ذكر شده است.
هر مطلب، با نام يك جانور و تصويري زيبا و جذاب از آن آغاز ميشود كه با نهايت دقت رسم شده است. در ادامه توضيحاتي درباره زندگي جانور و عكس يا عكسهايي از آن آورده ميشود تا شكل و شمايل واقعي جانور را در طبيعت و محيط پيرامونش نشان دهد. ضمناً براي هر جانور جدول ثابتي در نظر گرفته شده است كه در آن اطلاعاتي درباره زيستگاه، غذاهايي كه ميخورد، توليد مثل و وضعيت حفاظتي آن به خواننده داده ميشود. از همه جالبتر، نشان دادن پراكنش هر جانور و زيستگاه آن بر روي نقشه ايران است.
بخش تكميلي كار كه البته هر از گاهي چهره مينمايد و خود را نشان ميدهد، سيماي آن جانور در ادب كهن فارسي و در باورهاي مردم ايرانزمين است.
اين كتاب گرانسنگ، با يك واژهنامه 7 صفحهاي كه شامل واژههاي تخصصي به كار رفته در كتاب و توضيح آنهاست و نيز صفحهاي كه نشاني وبگاههاي مربوط به جانوران را به خواننده مينمايد، پايان ميپذيرد.
كتاب را ورق ميزنم و به انتها ميرسم؛ در حالي كه هنوز مشتاقم به ابتدا برگردم و از نو آن را ورق بزنم و از تماشاي تصاوير جذاب آن لذت ببرم. پيشنهاد ميكنم تجربه اين حس دلپذير را از دست ندهيد. در فايلهاي ضميمه همين خبر، تصاويري از چند صفحه كتاب هم را بينيد.
بهروز كهريز، (ايبنا)
|