ايده جذاب تماشاي واقعه كربلا از ديد مردي رومي كه همراه سرورش جالوت، نماينده امپراتوري روم در شام زندگي ميكند و بازگويي همه اتفاقات در بطني مسيحي و قرون وسطايي، مسير خطي رمان جديد آقاي قيصري را ميسازد. نويسنده مجموعه داستان تحسين شده «گوساله سرگردان» و رمان جايزهبرده «باغ تلو»، اين بار موضوعي جديتر را براي نوشتن انتخاب كرده است، سرزمين به خواب رفتگان تحتامر كامل يزيد بن معاويه را نشان ميدهد كه به يك باره از خواب بلند ميشوند و حيران بر جاي ميمانند كه چه شد؟ رمان با دو مقدمه شروع ميشود. اولين آنها، «مقدمه مترجم عربي» است كه در آن سخنان مردي را ميخوانيم كه سه سال پيش براي خريد زميني به شهر حلب رفته تا براي دوران بازنشستگي ماوايي داشته باشد، ولي اتفاقي به متن لاتين اين كتاب بر ميخورد و نسخه خطي را به بهايي گزاف ميخرد و كار و به عربي منتشر ميكند. دومين «مقدمه مترجم فارسي از كتاب اتفاقات بينالنهرين» است كه به ترجمه عربي، متن كتاب و اتفاقات عنوان شده ميپردازد و كارهايي كه در ترجمه انجام شده است و سرانجام رمان شروع ميشود، اثري روان و با زباني امروزي كه در بيست و هشت فصل روايت خويش را زبان شماس (خدمتكار مخصوص و نگهبان) جالوت بيان ميكند. نويسندهاستفادهاي رقيق از سبكهاي نگارشي قرون وسطا داشته و در برابر نمونههاي مدرن رمانهاي قرون وسطايي (مانند «بائودولينو نگاشتهاومبرتو اِكو با ترجمه رضا عليزاده) هيچ كار خاصي براي داشتن زباني متناسب با زمان نگارشاثر به كار نبرده است كه صرفا خود را محدود كرده است به استفاده از مكان و موقعيت و با زباني نرم، امروزي و ساده (متناسب با ذهنيت خواننده طبقه متوسط مذهبي كه خواستگاه اصلي اين رمان است) داستان خود را در سبكي كاملا امروزي پيش ميبرد. در فصلهاي كتاب، آرام آرام با وقايع روبهرو ميشويم و مطالب را هضم ميكنيم. روايت از روزي شروع ميشود كه نماينده جديد امپراتوري روم به شام آمده، اما بدون توجه به حرفهاي شَمّاس در مورد گم شدن سرور قبلي خويش جالوت، مستقيم به ديدار خليفه جديد ميرود. شماس شاكي دست به نگارش اين اثر زده است تا نشان بدهد چه بر سر سرور او آمده است. سرور او كه از نوادههاي داوود، نبي خداست، دربرابر واقعه كشته شدن نوادگان پيغمبر خدا آشفته ميشود، از آنجا كه پيراهني از نبي خدا به او ارث رسيده است، در روز واقعه كربلا به خون آغشته ميشود،كه نشانه حقانيت است. راوي رمان، سرورش را در ميان آشفتگيهايش دنبال ميكند تا روزي كه اسراي واقعه به دربار يزيد ميرسند، روزي كه جالوت اختيار از كف ميدهد و دربرابر همگان به يزيد به تندي سخن ميگويد و بعد از آن ديگر كسي روي او را نميبيند. رمان لبريز از جزئيات مسيحي است، دير راهبان و آداب آنان، راهب اصلي دير، معجزات مانند سفال شدن سكههاي طلا، از خود بيخود شدن سربازان حامل سر مبارك حضرت، مرثيهخواني داوود نبي بر فراز جعبه حاوي سر مبارك حضرت، به خون آغشته شدن پيراهن و... ولي قوي در تاريخ مسيحيت و تاريخ يهوديت غرق نميشود، فقط همانقدر از اين آيينها و اعتقادات استفاده ميكند كه در پيشبرد رمان لازم است. براي آقاي قيصري، ابزار لازم با مسيحيت فراهم ميشود تا به موضوعي ژرفتر بپردازند: به خواب رفتن مردمان به افسون حكومت اموي. راوي رمان و سرورش تنها نمادي از مردماني هستند كه در برابر مرگ نوادگان پيامبر به خواب فرو رفته بودند و بعضي هيچگاه بيدار نشدند. شماس خود درمانده اين مساله مانده است، كه چه شد؟ و چرا؟ و جوابي نمييابد و آشفته در سرتاسر رمان ميچرخد و گويي نه اينكه بر ما روايت كند، كه براي خويش به جستوجو ميپردازد تا علت و چرايي مسائل برايش روشن شود و سرانجام حيران برجاي ميماند و همچنان آشفته، به دنبال رسيدن به حقيقت همچنان ميدود و اميدوار است، اميدوار كه سرورش را خواهد يافت و با يافتن او، حقايق را از زباني مطمئن خواهد شنيد. رمان راوي را در سردرگمي و آشفتگي رها ميكند و در دنيايي كه به هيچكسي نميتوان اطمينان كرد، باقي ميماند.