1 ارديبهشت 1387
جام جم آنلاين: ادبيات وحشت از گونههاي پرفروش و پرخواننده ادبيات داستاني در همه جاي جهان است. اگرچه اينگونه ادبياتي در ايران چندان مورد توجه قرار نگرفته است، اما ترجمههايي كه از آثار ادبي اينگونه در ايران صورت گرفته دركنار اقتباسهاي سينمايي از اين آثار همواره در فهرست آثار مورد اقبال خوانندگان بوده است.
در نوشتهاي كه ميخوانيد و به انگيزه اعطاي جايزه ادبي نگاشته شده است، به تاريخچه آثارگونه وحشت و وضعيت آن در دهههاي اخير پرداخته شده است.
هفته گذشته مراسم اعطاي جايزه ادبي برام استوكر كه به اسكار وحشت شهرت دارد، در ايالت سالت ليك آمريكا و در چارچوب جشنواره جهاني آثار ژانر وحشت برگزار شد.
اين جايزه ادبي در سال 1987 توسط انجمن نويسندگان ژانر وحشت (HWA) و به منظور بزرگداشت ياد و خاطره برام استوكر خالق كتاب دراكولا راه اندازي شده است. جايزه ادبي برام استوكر هر ساله از سوي اعضاي اين انجمن به نويسندگاني تعلق ميگيرد كه سهم عمدهاي در شكلگيري ادبيات ژانر وحشت داشته باشند اما از آنجايي كه در آغاز، برخي اعضاي اين انجمن از جمله دان كونتس به دليل ترس از ايجاد ميدان رقابت در اين زمينه تمايل چنداني به تاسيس اين جايزه نداشتند، لذا با توافق اعضاي انجمن، اين جايزه هرساله به نويسندگان جديد و كسانيكه تاكنون مورد تقدير قرار نگرفتهاند اعطا ميشود.
علاوه بر آن طبق توافق اعضا هدف از اعطاي جايزه ادبي برام استوكر گزينش تنها يك فرد به عنوان بهترين نويسنده سال نيست بلكه هدف آن است كه آثار برجسته در زمينههاي مختلف هنري كه به موضوع وحشت، پرداختهاند مورد تقدير قرار گيرند. جايزه ادبي برام استوكر به آثاري كه در رشتههاي رمان، داستان كوتاه و فيلمنامه نوشته شده باشد اعطا ميگردد. برندگان امسال اين جايزه ادبي جان كاربنتر و روبرت واينبرگ بودهاند.
تاريخچه ترس در ادبيات
تلاش انسان براي ترسيم وحشت قدمتي ديرينه دارد. بهطوريكه بر ديواره غارهاي كشف شده از عصر حجر نقاشيهايي به چشم ميخورد كه حاكي از روايت داستانهاي هراس انگيز توسط ساكنان اين غارهاست. علاوه بر آن در تمامي اعصار نويسندگاني ديده ميشود كه با وجود ارتباط نداشتن با اين نوع ادبيات همواره كوشيدهاند مولفههاي آشناي اين گونه ادبي را در آثار خود بهكار برند.
از جمله اين آثار ميتوان به كمدي الهي دانته ( 1321 -1290) فاوست گوته(1808 -1780) و بازي تمام است اثر ژان پل سارتر(1947) اشاره كرد.
به طور كلي درونمايه ادبيات وحشت آن ترسيم رخدادهاي مافوق طبيعي است و موضوعاتي كه در اين گونه بيشتر مورد توجه نويسنده است قتل، خود كشي، ترس، ديوانگي، ارواح، خون آشامها و هيولاها را در بر ميگيرد. از اواسط قرن نوزدهم و پس از آن به موازات شكل گيري داستانهاي علمي تخيلي در نيمه دوم سالهاي 1920 شاخهاي از ادبيات وحشت ظهور كرد كه به شناخت رو به رشد علوم طبيعي اشاره داشت.
شخصيتهاي اصلي داستانهاي شكل گرفته بر پايه اين نوع از ادبيات وحشت، الزاماً ارواح پس از مرگ نبودند بلكه بيشتر شامل موجوداتي خفته در اعماق جنگلها، غارها، موجودات فضايي و يا حتي موجودات ساخته شده از سوي خود انسانها در آزمايشگاه ميشد.
از نويسندگان مطرح اين شاخه از ادبيات وحشت ميتوان به روبرت استيونسون ( 1894 1850) و برام استوكر ( 1912-1847) صاحب كتاب دراكولا اشاره كرد؛ كتابي كه بدون آن مجموعه ادبيات وحشت فصل مهمي از تاريخ خود را كم داشت.
هر چند اين كتاب در نخستين چاپ خود در سال 1897 با جلدي زرد رنگ منتشر شد. (رنگي كه در آن زمان معرف آثار ادبيات هرز نگاري بود؛ اما بزودي با استقبال مخاطبان به جايگاه حقيقي خود درژانر وحشت دست يافت و استقبالهاي سينمايي از آن نام دراكولاي خونخوار را به نامي مهم در ادبيات وحشت تبديل كرد.
از نويسندگان عصر حاضر ادبيات وحشت كه شهرتي بينالمللي دارند ميتوان، به ايزابل آلنده،خورخه لوئيس بورخس، جيمز هربرت،ريچارد ليمون، جان شرلي و بسياري ديگر اشاره كرد، اما در اين ميان يكي از بزرگان عرصه ادبيات وحشت كه هم اكنون از وي به عنوان موفق ترين نويسنده رمانهاي ژانروحشت در سراسرجهان ياد ميشود، استفان كينگ (1947) است.
وي سطحيترين تفاوت را فضاي حاكم بر رويداد رمان و فضايي كه حادثه در آن روي ميدهد ميداند. در رمانها و فيلمهاي قديمي ژانر وحشت نظير داستانهاي دراكولايي، حادثه در گورستانهاي متروك، قلعههاي دور افتاده،جنگلهاي تاريك و كوهستانهاي دور روي ميدهد.
شخصيتهاي اصلي اين نوع رمانها، اشراف زادگان و قشرهاي وابسته به طبقات بالاي جامعه انگليسياند كه در فضايي كاملا غيرواقعي، به دور از حقيقت و البته باور نكردني ظاهر ميشوند. اين در حالياست كه رمانهاي مدرن ژانر وحشت در عين به كارگيري مولفههاي آثار قديمي به گونهاي متفاوت عمل ميكنند. در اواخر سالهاي 80 روندي در ادبيات وحشت پديد آمد كه نويسندگان با تاكيد بر فضاي واقعي حاكم بر يك رويداد، به ترسيم وحشت در آثار خويش روي آوردند.
از جمله استفان كينگ كه طريقه خاص وي اغلب ترسيم شهري كوچك از شمالشرق آمريكاست. شخصيتهاي وي غير از فيگورهاي وحشت كاراكترهايي طبيعي به عبارت بهتر انسانهايي همچون من و تو هستند كه ترس و وحشت به ناگاه درون اين فضاي كاملا معمولي راه مييابد و همه چيز و همه كس را فرا ميگيرد.
در بسياري از رمانهاي استفان كينگ كاراكتر وحشت در اواخر رمان فعال ميشود هر چند برخي اوقات نيز كاراكتر وحشت پس از يك سوم كتاب ظاهر ميشود و اين در حالي است كه برخي رمانهاي وي بيش از 100 صفحه هستند!
به اين ترتيب پيش از آنكه وحشت اصلي در داستان آغاز شود خواننده با مجموعه وسيع و كاملي از شخصيتهاي تا حد امكان قابل همزاد پنداري، روبهرو ميشود.
از آپولو به ديونيز
به اعتقاد استفان كينگ، طبيعت بشر از 2 بعد مجزا تشكيل شده است: يك بعد آشنا و ساده كه كينگ از آن به عنوان بعد آپولويي ياد ميكند و يك بعد ديگر كه بعد اسرار آميز، پنهاني و به اصطلاح بعد ديونيزي روان بشر به شمار ميرود. منظور از آپولو انديشه، نظم و نوعي زندگي بر اساس معيارها و عادات روشن و عقلاني است.
به عقيده كينگ بعد آپولويي وجود انسان ساختار ظاهري وي است كه بر اساس ضوابط اجتماعي رفتار كرده و خود را همانگونهاي شكل ميدهد كه جامعه انتظار دارد. وي در تشريح اين نظريه به بخشهايي از داستان دكتر جكول و آقاي هيد اثر روبرت استيونسون اشاره ميكند.
در اين داستان پروفسور دكتر جكول معجوني اختراع ميكند كه بوسيله آن ميتواند بعد پليد و ناخوب من وجودياش را آشكار كند. به اين ترتيب دكتر جكول عاقل، دانشمند، منظم و شريف و به عبارت بهتر دكتر جكول آپولويي تبديل به دكتر هيد ميشود. از اين رو به عقيده كينگ ترسيم وحشت در حقيقت براي خواننده ( يا بيننده) زمينه تجربه احساساتي را فراهم ميكند كه در زندگي حقيقي قادر به تجربه آنها نيست چرا كه يا ابزار آن را در اختيار ندارد و يا جامعه اين اجازه را به وي نميدهد.
به عبارت ديگر، با تجربه اين احساسات منزلت و وجهه اجتماعي او خدشهدار ميگردد. شخصيتهاي آثار استفان كينگ به عنوان يك نويسنده رئاليستي عصر حاضر ژانر وحشت، اغلب آمريكايي و مطابق با منش انسانهاي متوسط و بسيار مشابه كاراكترهاي سريالهاي تلويزيوني آمريكاست.
در حقيقت وي آگاهانه مولفههاي بسياري را از سريالهاي آمريكايي و از فرهنگ مردمي وارد آثارش ميكند تا به اين وسيله خواننده بتواند خود را بسرعت با فضا و درونمايه رمان تطبيق دهد. شهرهاي كوچك خانهها، خيابانها و سوپر ماركتها در رمانهاي او كاملا مطابق با امور روزمره يك شهر كوچك آمريكايي است.
بر اين اساس وقتي يك نوجوان يا جواني كه با فضاي سريالهاي بيشمار آمريكايي آشنايي دارد، رماني از استفان كينگ را بهدست ميگيرد كه شخصيت اصلي آن نوجوان يا جوان هم سن وسال خود اوست ميتواند به محض خواندن چند سطر نخستين كتاب خود را درون فضاي رمان قرار داده و زندگي شخصيتهاي تخيلي آن را احساس كند و حتي با كاراكترهاي مورد علاقهاش ارتباط دوستي بر قرار كند و با تهديد زندگي آنها وي نيز دچار وحشت و هراس ميگردد.
رمانهاي استفان كينگ اغلب بلند و به تفصيل به شرح واقعه ميپردازد به طوري كه تا حد امكان بيشتر جزئيات درباره همه شخصيتهاي داستان ذكر ميشود از اين رو خواننده ميتواند دنياي دروني كاراكترها را به خوبي و با تمام جزئيات مجسم كند.
هر چند كه به گفته برخي كارشناسان استفان كينگ كم و بيش به اجبار چنين تكنيكي را در آثارش به كار ميبرد چرا كه در رمانهاي وي (به طور كلي در تمامي رمانهاي مدرن ژانر وحشت) وحشت انعكاس يك ترس، يك شوك روحي و يا نوعي روان پريشي است كه انسانها ممكن است در زندگي عادي و واقعي خويش نيز احساس كنند.
ممكن است اين پرسش مطرح شود كه چرا يك خواننده عاقل با وجودي كه ميداند آنچه وي در يك رمان وحشت ميخواند نميتواند وجود خارجي داشته باشد؛ با اين حال با خواندن آن احساس وحشت به وي دست ميدهد؟ استفان كينگ اين پرسش را اينگونه پاسخ ميدهد كه براساس يك مكانيسم خود دفاعي رواني در انسان، ترسيم دوباره رويدادي كه در گذشته به ايجاد شوك روحي منجر شده است باعث ميشود انسان بهطور طبيعي در مقابل آن از خود دفاع و از تجربه مجدد آن، رويداد خودداري كند، حتي اگر در تخيل روي داده باشد.
وحشت از گم شدن معنويت
استفان كينگ به اين پرسش كه چرا انسان طبيعتا علاقه دارد با وجود امور وحشت انگيز حقيقي بسياري در جهان همواره به امور وحشتزاي آغشته به تخيل بينديشد؛ چنين پاسخ ميدهد كه ما با ترسيم وحشت در حقيقت زمينه آمادگي كنار آمدن با وحشت حقيقي را در وجود خويش فراهم ميكنيم.
بر اساس اين تعريف، وحشت نيز به مانند تراژديهاي يوناني كاركردي اجتماعي- رواني مييابد. اين به آن معناست كه يك نويسنده ژانر وحشت ميبايد در گزينش و نمايش نمادهايش مهارت بالايي داشته باشد.
در غير اين صورت هرگز قادر به ترسيم وحشتي به تمام معنا نخواهد بود. علاوه بر آن بسيار حائز اهميت است كه نويسنده از شم تداعي بالايي نيز برخوردار باشد و از آنجا كه شيوه تاثيرگذاري نمادها در اين نوع ادبيات به گونهاي غير مستقيم لحاظ ميشود لذا نويسنده بايد روند رويداد را به گونهاي پيش برد كه خواننده بتواند به طور غيرارادي احساسات هراس انگيز گذشته را بار ديگر تجربه كند.
به عقيده استفان كينگ شخصيتهاي ژانر وحشت سمبل تخطي از يك ضابطه اجتماعي هستند از اين رو مخالفت خواننده يا بيننده با اين ضابطه كه ميبايست در عين حال بر اساس آن نيز زندگي كند، موجب نزديكي وي با شخصيتهاي داستان شود.
كينگ معتقد است براي نگارش كتابي كه از سوي ميليونها انسان خوانده خواهد شد پرداختن به ترسهاي فردي هرچند ضروري اما ناكافي است و از آنجايي كه در حال حاضر رمانها و فيلمها نوعي رسانه گروهي به شمار ميرود لذا نويسنده ژانر وحشت ميبايست مقوله ترس و وحشت را در تمامي نسلهاي جامعه جهت يابي كند. به اين معني كه درونمايه داستان ميبايست قادر باشد بعد آپولويي تمامي افراد جامعه و نه فقط تك تك آنها را دچار وحشت و هراس نمايد.
بنابراين، ادبيات وحشت نه تنها در يك خلا تاريخي به سر نميبرد كه نوعي واكنش بر جريانات زمان محسوب ميشود. بر اين اساس، در دنياي كنوني ديگر نميتوان از بشقاب پرندههايي سخن به ميان آورد كه از فضا بشريت را تهديد ميكنند، بلكه امروزه صحبت از سبك زندگي نهيليستي سالهاي 60 و 70 است.
آن زمان بسياري ميكوشيدند كه خود را به طور كامل از ضوابط،معيارهاي اجتماعي، اخلاق و ديگر ارزشها كه با وجود حفظ ريشههاي ديني از نسلهاي پيشين به ارث رسيده بود جدا كنند از اين رو جاي هيچ گونه شگفتي نخواهد بود كه چنين قطع رابطهاي با گذشته به شوكي بزرگ منجر شود و از آغاز دهه 70 به ناگاه در قالب وحشتي عظيم در ادبيات ظهور كند.
به اين اعتبار، هنر و ادبيات وحشت البته نه در شاخهاي كه مخاطب خود را تنها و به گونهاي آزاردهنده ميترساند و در پس اين ترس حرفي براي او ندارد ميتواند انسان را به معنويتي كه در زندگي او گم شده است سوق دهد و به او يادآور كند كه تن زدن از اخلاق و معنويت به وحشتي تجربه نشده و در عين حال خشن و خونين منجر خواهد شد.
نام بلند استفان كينگ
آثار كينگ شامل 40 رمان، بيش از 100 داستان كوتاه، چندين نوول و فيلمنامه و بويژه كتابي كه وي درباره چگونگي نگارش رمانهاي وحشت به رشته تحرير در آورده او را به يكي از چهرههاي سرشناس ادبيات وحشت مبدل ساخته است و طي اين سالها بسياري از آثار وي حتي برخي از آنها چندين بار به صورت فيلم درآمده است. هم اكنون نيز با وجودي كه آثار كينگ به فراواني سالهاي گذشته نيست در آمد سالانه وي در حدود 50 ميليون دلار است.
از اين رو جاي شگفتي نخواهد بود كه بگوييم استفان كينگ نويسندگان و فيلمسازان بيشماري را از دهه 70 تحت تاثير آثار خويش قرار داده است بويژه كه هيچكس تا كنون به مانند او نتوانسته رمان ژانر وحشت را كه شكلگيري آن به پايان سالهاي 60 باز ميگردد به چنين محبوبيتي برساند.
بدون اغراق ميتوان ادعا كرد كه رمان وحشت از سوي خود استفان كينگ تثبيت پايهگذاري شده و به نقطه عطفي تاريخي رسيده است. وي در كتابي كه درباره ادبيات وحشت نگاشته است، بهطور مفصل تكنيكهاي ادبي و روانشناسانه به كار رفته در آثارش را توصيف ميكند و به تفصيل به بيان تفاوتهاي ميان رمان وحشت مدرن كه در اواخر سالهاي 60 پديد آمده با نوع كلاسيك آن نوول گوتيك انگليسي (مربوط به آغاز قرن نوزدهم) پرداخته است.
زهرا صابري
|