کتاب :: نگاهي به مجموعه داستان «آواي نهنگ» نوشته احمد بيگدلي
نگاهي به مجموعه داستان «آواي نهنگ» نوشته احمد بيگدلي
3 بهمن 1387
مجموعه داستان «آواي نهنگ» شامل سه دفتر است كه دفتر اول آن نسبت به بقيه، شكل و شمايل خاص خودش را دارد و نويسنده سعي كرده است با استفاده از ابزاري كه در اختيار دارد تجربه هاي جديدي در داستان نويسي داشته باشد. تجربه هايي كه در همين دفتر اولش گاهي موفق و گاهي ضعيف از كار درآمده است. اما در اين وانفساي نسخه برداري از قدما و پايبندي به اصول نخ نماي داستان نويسي، تجربه كردن شكل ديگري از داستان شجاعت و اعتماد به نفسي مي خواهد كه از اين بابت مي توان به نويسنده تبريك گفت. در دفتر اول به جز چند داستان ابتدايي اش كه زياد خوب از كار درنيامده بقيه داستان هاي جاافتاده يي است( اين دفتر شامل 10 داستان است) ؛چند داستان اولي كه ما در آنها با قصه هاي رمانس وار و رمانتيك مواجه هستيم ولي با شكل و شمايلي به ظاهر متفاوت كه آدم احساس مي كند مادربزرگي روي صفحه ويندوز قصه پريان را مي گويد.آن هم به اين خاطر كه نويسنده در طول و آخر روايت به همان حرف هاي قصه گويان باستان رسيده و نتوانسته دريچه يي نو به آنها باز كند. اما در داستان هايي مثل «هانريش اولر»، «آواي نهنگ»، «ذهن دوم» و «يكشنبه ها با لوركا» هم نوع داستان گويي با روايت همخوان و موازي است و هم داستاني كه در دل آن روايت مي شود، ارزشمند است. داستان هايي كه مي توان گفت بهترين كارهاي مجموعه است. در اين داستان ها نويسنده سعي مي كند رفتاري با روايتش داشته باشد كه نويسندگاني مثل كوندرا يا كورتاسار دارند (البته نه اينكه اينها فرم جديدي از داستان باشند يا اين نويسندگان ديگر نويسندگان امروزي باشند، اما در ادبيات ما كمتر كار شده است ) طوري كه در اين نوع داستان ها روايت، حكايت سفر يك قهرمان داستاني نيست (يا تنها نيست) بلكه نويسنده است كه در دل ماجراي خودش غور مي كند تا خودش را در دل شخصيت يا شخصيتي را در درون خودش كشف كند. مثل رفتاري كه آقاي بيگدلي در داستان «يكشنبه ها با لوركا» به خوبي بين خودش، كه در حال خواندن داستان در جمعي است و شخصيتش نجف كه در حال روايت داستان او است، انجام مي دهد. ويژگي ديگر اين نوع داستان ها اين است كه در ميان روايت داستاني نويسنده هيچ ابايي ندارد كه از محتواي مورد نظرش حرف بزند يا آن را به تفسير بكشد يا حتي از كسي نقل قولي بياورد و روايتش را رها كند. در واقع با اين كار مي توان مفاهيم را هنگام كاربردشان تعريف كرد البته تعريفي جديد يا تصويري جديد از آن. و به قول استاد سيد رضا حسيني در كتاب «مكتب هاي ادبي» آنچه در آثار ديگران در افق ديد است براي اين نوع نويسندگان به صورت نماي نزديك درمي آيد. اينجاست كه خلاقيت نويسنده در تعريف دوباره واقعيت هاي زندگي يا مفاهيم شكل مي گيرد. اما نويسنده مجموعه داستان «آواي نهنگ» در همين نقطه لنگ مي زند و گاهي واژه ها را با همان تعاريف سابق يا با شناختي كه در كليت مجموعه از ايدئولوژي نويسنده مي فهميم با عينك ايدئولوژيكش نگاه مي كند. در دفتر دوم كه شامل چهار داستان است، ما دوباره با همان داستان هاي هميشگي و گاهي تكراري از موقعيت هاي كليشه شده برخورد مي كنيم، زن و مردي در دادگاه در حال طلاق (آن وقت باران باريد)، مردي كه در حال ترك كردن زنش است و او مغموم و شكست خورده به او نگاه مي كند(يك اتفاق خيلي ساده) اما در اين ميان گاهي نويسنده با تصاويري تكان دهنده شخصيتش را به ما نشان مي دهد. البته اگر دست از تصوير سيگار كشيدن شخصيت هايش بردارد كه تقريباً در تمام داستان هايش وجود دارد و دائم تكرار مي شود. در دفتر سوم نيز كه شامل چهار داستان كوتاه است مي توان دوباره همان نويسنده دفتر دوم و سنتي شده دفتر اول را ديد. داستان هايي كه به جنگ و تعهدات ديگران در قبال هم مي پردازد و احساس مي شود كه نويسنده هنوز نتوانسته با خونسردي و با نگاهي چندجانبه (چيزي كه از ملزومات نوشتن در فرم دفتر اول است) به حوادث و موقعيت هاي داستاني اش بپردازد. درباره مجموعه آقاي بيگدلي چيزي كه بعد از تمام كردن كتاب به ذهن من رسيد اين بود كه نويسنده تسلط خوبي بر بعضي از فرم هاي داستان نويسي دارد و اگر بخواهد موقعيت رئالي را با واژه هاي قشنگ به شكل ادبي نشان دهد برايش كار آساني است و مي تواند تصاويري به ياد ماندني در ذهن بگذارد اما چيزي كه از اينها برايم پررنگ تر بود اين است كه نويسنده هنوز نگاهش در دوران قبل از جمالزاده باقي مانده است. اما اينكه چگونه است مي توان در اين قرن و اين مكان كتابي خواند كه گاهي از فرم هاي جديد و گاهي بكر استفاده مي كند ولي حرفي كه مي زند يا تصويري كه از اطرافش به ما نشان مي دهد گاهي كاملاً بسته و ايدئولوژيك است، شايد به موقعيت خاص تاريخي ما بازگردد؛ موقعيتي كه به راحتي مي توانيم يا توانسته ايم كتاب ها و نظريات امروزي درباره هنر و ادبيات يا تفكر بشري را بخوانيم و از حفظ كنيم ولي هنوز نتوانسته ايم تجربه يي به وسعت آنها برداريم و خودمان را از بند سنت ها و تعصبات رها كنيم. البته اين كتاب سومين كار اين نويسنده است («اندكي سايه» نام اولين كتاب آقاي بيگدلي است ) و اميد است شاهد تجربه هايي بهتر و به روزتر از ايشان باشيم.