30 دي 1387
تو نباشی به باد میروم
«گاهی درخت به من تكیه میزند» كتاب پیچیدهای نیست؛ مجموعه شعری كه سراینده سعی كرده دریافتهای ذهنیاش از جهان را به شكلی ساده روایت كند. طبیعتگرایی یكی از مهمترین ویژگیهای این كتاب است و مخاطب میتواند با مرور سطرها به دامان كوهها و دریاها سفر كند. شاعر درگیر تئوریبازیهای رایج سالهای گذشته نیست و به دور از جنجال و هیاهوها كار خودش را انجام داده است.
این كتاب دومین مجموعه «محمد زندی» است كه پیشترها یعنی در سال 1382 مجموعه شعر «بارانی كه تو را مینوشت» از او منتشر شد. اگرچه همین كتاب در سال 1384 به چاپ دوم رسید و این نكته گواه این ادعاست كه مخاطبان، نسبت به شعر او روی خوش نشان دادهاند.
همانطور كه اشاره شد مجموعه شعر «گاهی درخت به من تكیه میزند» به دلیل سادهنویسی و طبیعتگرایی، به عنوان تجربه دوم یك شاعر در عرصه نشر كتاب، قابل قبول است، اما همین نكته، ادامه راه را برای زندی سختتر میكند، چرا كه مخاطبانش، انتظار بیشتری از آثار بعدی او خواهند داشت. او میتواند با استفاده از تكنیكهای زبانی و فرمی، گسترش دایرههای واژگانی و همینطور كشف و شهودهای بیشتر، راههای نرفته زیادی را آزمایش كند تا در نهایت به شعری كه خاص خودش باشد، برسد.
زندی در دو كتاب منتشر شدهاش نشان داده قواعد بازی را بلد است اما ادامه این بازی به مراحل دشواری میرسد كه نیازمند تجهیزات بیشتری است. كتاب «گاهی درخت به من تكیه میزند» از 55 شعر در 110 صفحه تشكیل شده است كه شعر آكواریوم این دفتر را مرور میكنیم:
به روزهایی فكر میكنم
كه باران تنها نیست
موسیقی تنها نیست
و من تنهایی سنگی ساكت
به باران میروم
به برف
به جنگل، به كوه
و تو نباشی
به باد میروم
به اشیا
به چوب
چوبهای شكل گرفته كه با من حرف میزنند
به آكواریوم میروم
به آكواریوم تو كه همیشه هست
به زمانهای با تو.
روزنامه فرهنگ آشتی