توجه به قطعه ادبی و نگارش جملات قصار (گزین گویه) در تاریخ ادبیات سابقهای بس دیرین دارد. در یكی از پاپیروسهای بازمانده از دوران مصر باستان به خط هیروگلیف به جملهای تكان دهنده برمیخوریم كه هنوز پس از چند هزار سال تأثیرگذار و تفكربرانگیز است: «زندگی را بِزی، مرگ را نخواهی زیست» این شكل فلسفی ـ ادبی در یونان باستان خصوصاً در نزد حكما و فلاسفه ما قبل سقراط و پس از سقراط رشد چشمگیری پیدا كرد. در این دروان به جملاتی برمیخوریم كه گاه چكیده اندیشههای فلسفی یك فیلسوف را در چند كلمه خلاصه كرده است. در این میان جمله معروف منتسب به سقراط: «خودت را بشناس» از شهرت فراوانی در تاریخ فلسفه برخوردار است. طی قرون و اعصار، اهمیت این سبك عمیق، نغز و اندیشهورزانه چندان شناخته نشد تا قرن هفدهم میلادی در فرانسه و نزد مورالیستهای فرانسوی كه به این سبك آبرو و حیثیت ویژهای بخشیدند و آن را به اوج و كمالی غیر قابل تكرار رساندند. مورالیستها كه بیشتر فیلسوفانی اخلاقگرا بودند، مروج گونهای تفكر اخلاق مدارانه در جهان برای بیان نظرات و تبلیغ فكر و اندیشه خود به این فرم ادبی متوسل شدند. از لابرویر، لاروشفوكو پاسكال و قبل از آنها مونتنی حجم عظیمی گزینگویه به جامانده است. لاروشفوكو در كتاب Maximes et Reflexions كه شاخصترین كتاب نویسنده به حساب میآید در غالب 007 گزینگویه درخشان، عمدهترین مسائل سیاسی و فرهنگی روزگار خود را به نقد كشیده و اساس فلسفه اخلاق انتقادی خود را بر این شیوه بیان كرده است. پاسكال و مونتنی نیز به نوبه خود در پیشبرد و تكامل این فرم فلسفی ـ ادبی نقش بسزایی ایفا كردند. دراین میان سهم فرهنگ و ادبیات آلمانی زبان در تكامل گزینگویه از سایر فرهنگها شاخصتر و برجستهتر مینماید. در قرن نوزدهم از رمانتیكهای آلمانی جملات فوقالعاده عمیقی باقی مانده. دراین میان و در كل تاریخ فرهنگ بشری هیچ اندیشمندی همچون فریدریش نیچه نتوانسته جملات و عبارتهای عمیق و درخشان و موجز از خود به یادگار بگذارد. اساس فلسفه نیچه برگزینگویه است و از آنجا كه برخلاف دیگر فلاسفه آلمانی نظیر شوپنهاور، كانت و هگل یك دستگاه و نظام فلسفی واحد و به سامان ندارد بسیاری از اندیشههای فلسفی خود را كه بیشتر بابی «معرفت شناسانه» دارند بهخصوص در كتاب فراسوی نیك و بد عرضه میكند. برای دوستداران ادبیات جهان این تصور كه از فرانتس كافكا نابغه بزرگ ادبیات چك (آلمانی زبان) نیز حجم قابل توجهی جملات قصار باقی مانده باشد، بدون شك هیجانانگیز و اندكی غیرمترقبه است. در سالهای دهه چهل خورشیدی به همت فرامرز بهزاد و انتشارات خوارزمی كتاب ارزندهای به فارسی منتشر شد به نام «گفتگو با كافكا» نوشته گوستاو یانوش كه خوشبختانه این كتاب پس از چند دهه غیبت و نایاب بودن اخیراً به چاپ مجدد رسیده است. در خلال این كتاب كه گفتگویی جذاب بین نوجوانی به نام گوستاو یانوش و فرانتس كافكا است به بسیاری از نكات كلیدی، جملات قصار و اندیشههای پیچیده نویسنده كه بعدها در سه رمان معتبر او یعنی قصر، محاكمه و آمریكا به چاپ رسید برمیخوریم. همچنین در این كتاب رگههایی قوی و قابل رویت را از آن چه به تعبیر موریس بلانشو «فلسفه كافكا» نام دارد به عینه مشاهده میكنیم. جالب اینجاست كه پس از سالها كه از تألیف و ترجمه آن كتاب میگذرد فارسیزبانان و علاقهمندان به این نویسنده -كه تعدادشان در ایران كم نیست- بار دیگر با چاپ كتاب «پندهای سورائو» شگفتزده میشوند. اين كتاب به تازگي با ترجمه گيتا گركاني و به همت انتشارات كاروان منتشر شده است. متن اصلی كتاب نیز چند سال پیش به همت پروفسور روبرتو كالاسو ناشر و ویراستار متولد فلورانس همراه با مؤخره مفصلی در باب اهمیت كتاب به چاپ رسیده است. در اینجا بر فلسفه نگارش این كتاب درنگی كوتاه میكنیم: كافكا از سپتامبر 1917 تا آوریل 1918، 8 ماه در سورائو در حومه روستایی بوهمی در خانه خواهرش «اوتلا» به سر برد در این زمان تازه نشانههای بیماری سل در كافكا بروز كرده بود و افسردگی شدید نیز همراه این بیماری هم زمان جسم و روح كافكا را آزرده میكرد و حوصله و توانی برای نگارش داستان كوتاه و بلند برایش باقی نگذاشته بود. پندهای سورائو (گزین گویهها) حاصل این دوره سخت بیماری است و نشان دهنده عمق دلمشغولیهای فلسفی نویسنده. به تعبیر پروفسور روبرتو كالاسو در مقدمه كتاب: «كافكا پیش از آن هرگز برای متون خود این نوع صفحهبندی و توالی را به كار نبرده بود و اگرچه در مورد این پندها هیچ اشارهای مستقیم یا غیرمستقیمی از او نمانده، بیاختیار فكر میكنیم قصد داشته این نوشتهها را به همان شكلی كه روی آن تكه كاغذهای نازك تنظیم كرده منتشر كند.» نكته قابل تأمل درباره این كتاب آن است كه بیگمان از خلال مطالعه دقیق آن میتوان به برخی از مهمترین موتیفها و دلمشغولیهای كافكا خصوصاً در دوران كمال ادبی و پختگی فكری او پیبرد. خواننده علاقهمند با مطالعه «پندهای سورائو» ناخودآگاه طرحهای فشرده و كلی از سه رمان بزرگ و ناتمام نویسنده را به یاد میآورد.
همچنین با مطالعه این پندها در مییابیم كه برای فرانتس كافكا تمامی دنیا «باوری واهی و دروغین» بود و این یكی از كلیدهای اصلی برای شناخت تمامی آثار این نویسنده است. كافكا كه همواره بیمار معرفت بود، در پایان معرفت را خوار شمرد. او در حقیقت با تمسخری پنهان به ما میگوید: «از زمان گناه نخستین ما همه ذاتاً در شناخت خیر و شر به یك انداره تواناییم.»چرا كه «تنها پس از معرفت است كه تفاوتهای واقعی آغاز میشود.»
پندهای سورائو
فرانتس كافكا
بهویرایش روبرتو كالاسو
ترجمهی گیتا گركانی
انتشارات كاروان
سال نشر: ۱۳۸۷
۴۰۰۰ تومان
روزنامه فرهنگ آشتی