25 دي 1387
قصص قرآن يكي از جذابترين و درعين حال تاثيرگذارترين بخشهاي اين كتاب آسماني است كه براي فهم بيشتر و ملموستر و زندگاني و سيره پيامبران بزرگ الهي به كار گرفته شدهاند. قصههاي پيامبران بزرگ توحيدي با جذابيتهاي فراوان روايي در سورههاي مختلف اين كتاب مقدس بهگونهاي آمدهاند تا بتوانند هدف از رسالت و ضرورت هدايت مردم را به بهترين شكل براي مسلمانان و غيرمسلمانان بيان كنند.
جذابيتهاي اين قصص بويژه براي نسل جوان، نوجوان و كودك به حدي است كه تاكنون آثار فراواني در اين زمينه به رشته تحرير درآمده كه راهگشا هم بودهاند و درهم تنيدگي اين قصهها با قصههاي حيوانات به جذابيت بيشتر آن منجر شده است.
پيامبران بزرگ خدا هر كدام اعجازهاي خداوندي را با بهرهگيري از حضور يك حيوان به مردم ناباور عصر خويش نشان دادهاند.
كلاغ هابيل و قابيل، نهنگ يونس، مورچه سليمان، پرنده عيسي، شتر صالح، گاو بنياسرائيل، فيل ابرهه، پرندگان ابراهيم، عصاي موسي (مار)، الاغ عزير، پرندگان ابابيل، گرگ يوسف، هدهد سليمان، سگ اصحاب كهف و عنكبوت غار قصههايي است كه احمد بهجت در كتاب «نگهبان غار» از قرآن آورده و مجتبي رحماندوست آن را ترجمه كرده است. راوي اين قصهها خود حيوانات هستند و نويسنده تا آنجا كه متن قرآني مورد خدشه قرار نگيرد، از تخيل بهره برده است.
«من كلاغم، شاهد كشته شدن هابيل، توسط قابيل بودم، من شترم، شتر صالح. ميخواهيد بدانيد قوم ثمود چه نامردياي در حق من كردند؟ ... من پرندهاي هستم كه ابراهيم من را ذبح كرد... من نهنگي هستم كه ميزبان يونس بودم... من عصاي موسي هستم، وقتي من اژدها شدم، همه چشمبنديهاي جادوگران را باطل كردم... .