دوزبانه انگلیسی / فارسی
عشق خود با مراقبه بياميز و مراقبه خود با عشق بياميز.اين همان است كه ما آموزم.اين همان است كه آرا حيات پويا مي نامم.حيات مذهبي حيات پويا است.
***
هر انسان يه آزادي است،آزادي ناشناخته.پيش بيني نا ممكن است، انتظار چنين چيزي ناممكن است.انسان بايد در آگاهي و در زندگي كند.
***
تمام لحظه ها زيبا هستند.اين تويي كه بايد پذيرنده باشي و آماده تسليم.تمام لحظه ها سرشار از نعمت اند ،اين تويي كه بايد توانايي ديدن داشته باشي ،تمام لحظه ها با نيايش همراهند ،اگر همه را سپاسي ژرف بپذيري ،هيچ مشكلي پيش نخواهد آمد.
***
برده نباش تا جايي پيرو جامعه باش كه احساس مي كني لازم است.اما همواره حاكم بر سرنوشت خود باش.
***
سرتاسر بازي وجود چنان زيبا است كه خنده مي تواند تنها پاسخ به آن باشد.تنها خنده مي تواند نيايش و سپاس باشد.
***
عشق آينه است.رابطه حقيقي آينه اي است كه در آن دو عاشق هر يك چهره معشوق مي بينند و به خدا مي رشند.عشق راهي به سوي خداوند است.
***
زندگي ابداً اسرار آميز نيست، بر هر برگ درخت ،بر هر ريگ ساحل ،زندگي را مي خوانيم ،اين زندگي است كه در هر پرتو آفتاب مي رقصد ،هر انچه مي بيني ،خود زندگي است با تمام زيبايي.
***
مكاشفه گل است و همدردي رايحه آن.
***
اقيانوس نه تنها در پس امواج پنهان است ،بلكه در امواج تجلي مي يابد.
***
عشق ،ترس را محو مي كند همچنان كه نور ظلمت را.
***
عشق پاي بند منطق نيست.عشق غير عقلايي است.عشق خود زندگي است.عشق آبستن تمامي اضداد است.عشق چنان توانا است كه مي تواند ضد خود يعني نفرت را بپرورد.
***
اساسي ترين قانون زندگي آن است كه در ترس به ديگران توان بيشتري مي دهي تا بيشتر در تو ترس ايجاد كنند.همان انديشه ترس در تو خالق انديشه ي مخالف در ديگري است.
***
آن گاه كه عشق مي ورزي ،خدا در هر سو حاضر است ؛و آن زمان كه نفرت وجودت را تسليم خود ساخته ،ابليس در هر سو حاكم است.جايگاه توست كه خود را بر واقعيت تحميل مي كند
***
عشق نمي تواند مالك باشد.عشق به ديگري آزادي مي دهد.عشق هديه اي بلاشرط است و چانه زني را نمي پذيرد.
***
هر لحظه به گونه اي زندگي كن كه گويي واپسين لحظه است. و كسي چه مي داند ... شايد آخزين لحظه باشد.
***
عشق نخستين گام به سوي ملكوت است و تسليم آخرين آن آري ،تمام سفر دو گام بيش نيست.
***
مفسر واقعيت نباش ،ناظر آن باش.به واقعيت فكر نكن ،آن را ببين.
***
مرگ تنها براي كساني زيباست كه ،زيبا زندگي كرده اند ،از زندگي نهراسيده اند ،شهامت زندگي كردن را داشته اند.كساني كه عشق ورزيده اند ،دست افشانده اند و زندگي را جشن گرفته اند.
***
هر لحظه با گذشته وداع كن.هر لحظه خود را از گذشته پاك كن.در دنياي شناحته بمير تا به دنيايي ناشناخته را يابي.با مُردن و لحظه به لحظه تولد يافت خواهي توانست زندگي را زندگي كني و مرگ را نيز هم.
***
بيشتر عشق بورز تا بيشتر شوي ،كم تر عشق بورزي كمتر خواهي بود.توان عشق ورزيدن تو ترازوي سنجش توست.و ميزان عشق تو ترازوي وجود تو.
***
منبع: كتاب آفتاب در سايه
مترجم: عبدالعلي براتي