مروري بر كتاب
ترجمه اين فيلمنامه بدواً مفتاح بابي است براي ورود به تحقيقي گسترده تر كه مقصد آن كشف ماهيت سينما و نسبت آن با زمان است .
از آنجا مقصود ما به طور خاص نقد فيلم يا معرفي فيلمساز يا آشنايي با سينماي پست مدرن و اين قبيل مطالب نيست . به كلامي ديگر ورود به عالم سينما از خلال اين فيلمنامه ( كه به نسبت زمانبندي سينمايي بي بديل آن برگزيده شده ) از آغاز به قصد خروج از آنست .
اما پرسش از ماهيات همانقدر كه كلي است نامفهوم نيز هست : اين بررسي از كجا آغاز مي شود ؟
و بالاخره از آنجا كه طرح آن در اين رساله كه رو به مخاطب دارد جامعه كلام به خود مي پوشد ، اهميت و ضرورت آن براي جامعه امروز در چيست ؟
فهرست:
سیاوش جمادی در رساله «سینما و زمان» سخنی دارد در باب مرگ خودخواسته ذیل دو بحث تعالی و حالت دینی كه در مورد نخست (تعالی) می نویسد: «متعالی هنگامی حضور دارد كه ما شاهد امری خلاف وضع ذاتی هستی آدمی (یا به تعبیری نفس طامع) یعنی یك معجزه هستیم. دیكتاتوری، ارعاب، شكنجه، سلب آزادی اندیشه و غضب كردن جای خدا و حذف طالبان عدالت و مدافعان حقیقت برای حفظ وضع موجود با حضور متعالی الزاما در تناقض است. برعكس جان باختن به نفع عدالت، و سعادت همگان، همدلی و همدردی با مظلومان، احساس تشویش و مسوولیت نسبت به بدبختی، جهل و رنج های بشری، فدا كردن خویش برای شادمانی و روشنایی جهان و تمام احوالی كه فرد را به در گذشتن از ساحت هستی و منیت فرد خویش می كشاند با وضعی كه ذاتی هستی آدمی و مناسبات آن با جهان و دگران است در تناقضی آشكار است.» فداكاری، واژه ای است كه شاید بسادگی بتوان آن را با حماقت یكی گرفت. فقط كافی است برای حفظ وضع موجود، ارزشی عقلانی قائل شویم تا هر آنچه با ایثار و گذشت و همدلی و همدردی مناسبت دارد یكسره دیوانگی و بی خردی دانسته شود. جمادی در ادامه بحث تعالی به طور خاص، موضوع فداكاری جان و انتخاب خودخواسته مرگ را پیش می كشد كه در آن اشاره بجایی نیز به شهیدان دفاع مقدس ایران دارد: «آندره موروا در كتاب «سرنوشت بشر» حكایت كمونیستی را نقل می كند كه جدا تكان دهنده است، زیرا محال و نامعقول است. در زندانی، انبوهی از شورشیان را چون احشام روی هم ریخته اند تا به نوبت آنها را به طرز فجیعی اعدام كنند، بدین طریق كه زنده زنده در دیگ لكوموتیو چون گوشت بپزند و در این شرایط كه داشتن قرص سیانور در حكم آب حیات است، كمونیست با مشاهده ترس و ضجه 2 تن از همبندانش سیانور خود را به آنها می دهد و خود را برای سوختن در دیگ لكوموتیو آماده می كند و البته چنین فداكاری عظیمی برای تسكین درد دیگری تنها در داستان ها رخ نمی دهد. چرا راه دور برویم. در جنگ اخیری كه به كشور ما تحمیل شد هنوز زنده اند بازماندگانی كه شاهدان عینی فداكاری های عظیم بسیاری بوده اند كه در كمتر جنگی نظیر آنها را می توان یافت. مقصود ما آن مسابقه ای نیست كه برای شهادت در راه خدا میان رزمندگان اعم از پیر و جوان رواج یافته بود. تعارف ماسك های ضدگاز در زیر بمباران شیمیایی فداكاری یك فرد برای دیگری است. از برابر چنین اقدام هایی تنها نمی توان با ارزش گذاری ارزانی چون فداكاری بی اعتنا گذشت. در اینجا سخن از نامعقول، خارق عادات و امر محال و در یك كلام اعجاز است.»