اخبار کتاب :: رمان تاریخی "مردگان باغ سبز" نوشته محمدرضا بایرامی توقیف شد
رمان تاریخی "مردگان باغ سبز" نوشته محمدرضا بایرامی توقیف شد
22مهر 1389
رمان تاریخی «مردگان باغ سبز» نوشته محمدرضا بایرامی توقیف شد.
بایرامی از نویسندگان سرشناس كشور است كه موفق شده جایزههای بینالمللی متعددی را از آن خود كند.
آثار او به ویژه در حوزه دفاع مقدس، طرفداران بسیاری دارد و حال خبر میرسد كه كتاب جدید او، شاید به خاطر وجود واژه سبز در نام كتابش و یا روایت ویژهای كه از مقطعی از تاریخ معاصر ایران دارد، توسط وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد توقیف شده است.
سایت خبرآنلاین ضمن تایید این خبر، یادداشت سید عبدالجواد موسوی را به نقل از وبلاگش در اینباره نقل كرده كه از این اقدام دولت انتقاد میكند و مینویسد: “اگر بایرامی اسم رمانش را میگذاشت «به هلاكت رسیدگان جهنم سبز» و آن وقت آن دوره از تاریخ را هم به دلخواه حضرات مهرورز روایت میكرد بازهم كتابش را توقیف میكردند؟”
گفتنی است این رمان كه در نمایشگاه بینالمللی كتاب امسال توسط انتشارات سوره مهر عرضه شد، با استقبال قابل توجهی روبهرو شد.
چندی پیش جامجم آنلاین درباره این رمان نوشته بود: «مردگان باغ سبز» دومین اثر بایرامی و به اعتقاد خودش مهمترین اثری است كه برای گروه سنی بزرگسال منتشر كرده است؛ او این رمان را بر اساس خاطرهای كه مادرش از سالهای دور برای او نقل كرده، نوشته است. داستان رمان «مردگان باغ سبز» مربوط به فرقه دموكرات آذربایجان در سال ۱۳۲۵ است كه هنگام شكست و عزیمت به مرز شوروی، دو نفر از این افراد گذرشان به روستای آنها میافتد. یكی از این دو نفر در راه عزیمت به مرز به شكل فجیعی كشته میشود و همین ماجرا به نوعی دستمایه ادامه داستان و حوادث بعدی میشود.
در یادداشت جامجم آنلاین همچنین آمده بود: «مردگان باغ سبز» اگرچه رمانی تاریخی است و برخورد سه نسل (نوه، پدر و پدربزرگ) با یك رویداد تاریخی را نشان میدهد اما جملهای كه بایرامی در آغاز فصل نخست كتاب نوشته به نوعی یك تضاد رندانه و آگاهانه با درونمایه كتاب را ایجاد میكند: «این داستان همان قدر به واقعیت نزدیك است كه پلنگ سر كوه به ماه بنابراین، همه حوادث، اماكن، اسامی و شخصیتهای آن خیالی است هرچند كه واقعی به نظر برسد و یا تاریخ هم از آنها به همین شكل نام برده و یاد كرده باشد.»
حال عبدالجواد موسوی در وبلاگش یادداشتی در انتقاد از توقیف این كتاب نوشته است كه بدین شرح است:
كتاب «مردگان باغ سبز» توقیف شد، ظاهراً به این دلیل كه رمان تاریخی محمدرضا بایرامی شباهتهای زیادی با روزگار ما دارد. احتمالا مدافعان بایرامی زیربار این اتهام نخواهند رفت و شواهد و مدارك و دلایل زیادی خواهند آورد مبنیبر اینكه نویسنده مورد علاقهشان از اتهامات وارده مبراست و وقایع مندرج در كتاب صرفاً روایت یك دوره تاریخی است و هیچ ربطی به انتخابات سال ۸۸ و وقایع پس از آن ندارد. من اما میخواهم با قبول همه آن اتهامات از بایرامی و كتابش دفاع كنم.
یعنی بنا را كاملا بر این میگذارم كه بایرامی آگاهانه دورهای از تاریخ را برای ما روایت كرده كه شباهتهای زیادی با روزگار ما دارد. اسم رمان را هم عامداً گذاشته «مردگان باغ سبز». خب كه چه؟ اگر بایرامی اسم رمانش را میگذاشت «به هلاكت رسیدگان جهنم سبز» و آن وقت آن دوره از تاریخ را هم به دلخواه حضرات مهرورز روایت میكرد بازهم كتابش را توقیف میكردند؟ این حرفها به معنای دفاع از یك جناح و یا گرایش خاص سیاسی نیست.
در چشم من و نسل من همه گروهها و جناحهای سیاسی از یك سنخند اما این به معنای بیتفاوت بودن در مقابل حوادث عظیم و تعیینكننده نیست. بایرامی نویسنده است و قرار نیست نوع نگاهش را با مدیران فرهنگی تنظیم كند. چطور وقتی بایرامی راوی فصلی از فداكاریهای مردم این سرزمین در هشت سال دفاع مقدس است او را حلوا حلوا میكنیم و روی سرمان میچرخانیم اما وقتی لحن و نگاه او را به مقطعی از تاریخ نمیپسندیم به بیرحمانهترین شكل با او برخورد میكنیم؟
از سال گذشته تا به امروز دهها كتاب درباره انتخابات سال ۸۸ به چاپ رسیده. آن هم كاملا منطبق با سیاستهای مدیران مهرورز. خب بگذارید یك كتاب هم خلاف سلیقه بیعیب و نقص شما منتشر شود. چه میشود؟ تازه بایرامی به شیوه اهل سیاست كتاب ننوشته. به كسی كه تهمت نزده. توهین نكرده. رمان نوشته. میدانید فرق یك اثر ادبی با یك بیانیه سیاسی چیست؟
میدانید عكسالعمل شما درباره كتاب بایرامی دقیقا شبیه برخورد یك مقام قضایی با یك فعال سیاسی برانداز است؟ استاد علی معلم دامغانی در نكوهش اظهارات سیاسی اخیر استاد شجریان نوشته بود: اگر ایشان به جای آن نظر یك قطعه آواز با همان مضمون اجرا میكرد كسی معترض ایشان نمیشد (نقل به مضمون).
این سخن یعنی ساحت هنر و ساحت سیاست را از یكدیگر جدا ساختن. یعنی اینكه بین سطل آشغال آتش زدن و رمان نوشتن فرقهایی هم وجود دارد. اما ظاهراً این موضوع به ظاهر ساده را بسیاری از مدیران فرهنگی ما متوجه نمیشوند. توقیف «مردگان باغ سبز» در كارنامه مدیران فرهنگی دولت دهم ثبت خواهد شد و بیگمان هیچكس بابت چنین شاهكاری به عاملان آن تبریك نخواهد گفت.
اگر چنین عملی منجر به حذف و نابودی «مردگان باغ سبز» میشد اقدام مدیران فرهنگی چندان هم قابل سرزنش نبود اما در همین چند روز كه شایعه توقیف اثر خواندنی محمدرضا بایرامی شنیده شده است به طرز چشمگیری بر مخاطبان این كتاب افزوده شده است تا بار دیگر سخن حضرت مولانا مصداق بیاید كه: «از قضا سركنگبین صفرا فزود»!