صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    14 آذر 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 1996
    ديروز: 3812
    جمع کل: 30596077
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: نگاهي به رمان سايه گيوتين نوشته ژرژ سيمنون
    نگاهي به رمان سايه گيوتين نوشته ژرژ سيمنون

    سايه گيوتين

    31 شهريور 1387
    «ژرژ سيمنون» يكي از نامدارترين نويسندگان بلژيك و جهان است كه نزديك به ۴۰۰ رمان، مجموعه داستان، فيلمنامه و نمايشنامه در كارنامه ادبي او به چشم مي خورد. «سايه گيوتين» يكي از رمان هاي جنايي پرفروش اين داستان نويس در سراسر دنياست._
     فرزين شيرزادي:خواندن داستانهای پلیسی هنگامی كه آدم حوصله هیچ كاری را ندارد، بسیار سودمند است. وقتی كتاب پلیسی می خوانی، كتاب را زمین نمی گذارید تا قاتل را شناسایی كنید. سایه گیوتین یكی از جذابترین داستانهای پلیسی است. 

    در داستانهای سیمنون، كمسیر مگره كارگاهی باهوش و صبور است كه همواره تجربه اش باعث غلبه بر مشكلات می شود. رمانهای سیمنون روایت پردازی استادانه از شخصیت انسان دارد و بیشتر ترسها و حالات روحی انسان را بازتاب می دهد. سیمنون با فلاش بك هایی سریع و كوتاه داستان را به پیش می برد. در سایه گیوتین یا دیگر داستانهای سیمنون مجرم همان اوائل داستان شناخته می شودَ، اما آخر داستان متوجه می شوید او گناهكار است.مثلا در همين داستان سايه گيوتين جواني به نام «ژوزف ماري اورتن» كه پادوي مغازه گل فروشي بوده، به جرم كشتن خانم «هندرسون» و مستخدمه اش دستگير مي شود. كميسر مگره، مسئوليت پيگيري پرونده قتل را به عهده مي گيرد. طبق تحقيقاتي كه انجام شده، شواهد نشان مي دهد كه «ژوزف اورتن»، قاتل است. اورتن، به اعدام محكوم مي شود، ولي يك شب قبل از اينكه او را اعدام كنند، كميسر مگره، با كسب اجازه از قاضي كومليو و رئيس زندان، نامه اي را در ظرف غذاي اورتن مي گذارد. طبق نوشته نامه، اورتن مي بايست شبانه از زندان فرار كند. در ساعت دو بعد از نيمه شب، شرايط براي گريختن او مهيا مي شود. اورتن از زندان فرار مي كند و در حالي كه بازرس «دوفور» و بازرس «ژانويه» او را تعقيب مي كنند، در كافه «لاستيانگت» اتاقي اجاره مي كند؛ از سويي، كميسر مگره كه در مورد مجرم بودن اورتن ترديد دارد، در مهمانخانه اي روبروي كافه لاستيانگت، اتاقي اجاره مي كند و با دوربين، اورتن را زير نظر مي گيرد، همچنين در روزنامه «سيفله»، خبري مبني بر اينكه فرار ژوزف اورتن ساختگي بوده است منتشر مي شود! كميسر مگره، كارآگاه «لوكاس» را مأمور مي كند تا به دفتر روزنامه برود. لوكاس متوجه مي شود كه منبع خبر، تكه كاغذي بوده كه توسط شخص ناشناسي به دفتر روزنامه ارسال شده و نوشته را مردي چپ دست نوشته و كاغذ دستنوشته متعلق به كافه كوپول است. 


    از سويي، هنگامي كه بازرس دوفو قصد دارد تا روزنامه سيفله را از دسترس اورتن دور كند، اورتن با بطري نوشابه به سر او مي كوبد و بلافاصله مي گريزد؛ پس از يافتن دوباره اورتن در شهر، كارآگاه لوكاس، مأمور تعقيب او مي شود. اورتن به خانه پدري اش مي رود و وقتي با بي اعتنايي خانواده اش روبرو مي شود، تصميم به خودكشي مي گيرد و در حين خودكشي، مادر و خواهرش، او را نجات مي دهند.
    كميسر مگره از آقاي «ويليام كروسبي» و همسرش كه برادرزاده خانم هندرسون است، سؤال هايي مي كند اما آقاي كروسبي هر بار به نوعي بهانه تراشي مي كند و به پرسش ها پاسخ نمي دهد. آقاي كروسبي و همسرش كه اكثر اوقات، همراه زن جواني به نام «رادنا» در كافه كوپول غذا مي خورند، مورد توجه كميسر مگره قرار مي گيرند. از سويي، كميسر مگره به مرد موسرخي به نام «رادك» كه اهل چكسلواكي است و دانشجوي پزشكي است مشكوك مي شود. رادك در گفت وگو با مگره او را سردرگم مي كند. پس از چند وقت، هنگامي كه مگره به ويلاي هندرسون مي رود، متوجه حضور شخصي در آنجا مي شود؛ بعد از تعقيب او، ناگهان صداي شليك گلوله اي را مي شنود و با جسد ويليام كروسبي روبرو مي شود كه خودكشي كرده است.
    در ادامه تحقيقات، مگره، به اتفاق رادك، خانم كروسبي را كه شبانه به ويلاي خانم هندرسون مي رود، تعقيب مي كند. پس از رفتن خانم كروسبي، رادك و كميسر مگره به ويلا مي روند و در آنجا با «رادنا» روبرو مي شود. رادك به سمت مگره شليك مي كند، ولي از آنجا كه قبلاً سلاح او توسط يكي از مأموران پليس با هفت تيري خالي عوض شده بود، موفق نمي شود، كميسر مگره را به قتل برساند. كميسر او را دستگير مي كند و به اداره پليس مي برد. مگره در بازجويي از رادك متوجه مي شود كه ويليام كروسبي، در حالي كه با دو نفر از دوستانش در كافه كوپول بوده، به آنها مي گويد كه حاضر است در ازاي كشتن عمه اش، صد هزار فرانك بپردازد. رادك در دستشويي روي يك تكه كاغذ مي نويسد «با صد هزار فرانك موافقم. نشاني و كليد را به اسم M.۷ ـ دفتر پستي بلوار راسياي ـ بفرست». 


    يكي از پيشخدمت ها يادداشت را به دست كروسبي مي رساند و اين حركت در حالي صورت مي گيرد كه كروسبي، رادك را نديده بوده است. چند وقت بعد، كروسبي، كليد و نشاني ويلاي خانم هندرسون را به اسم M.،۷ به دفتر پستي مي فرستد. رادك، ژوزف اورتن را كه پادوي يك مغازه گل فروشي بوده، زير نظر مي گيرد و به او پيشنهاد دزدي كوچكي را در ساعت دو و نيمه شب از ويلاي خانم هندرسون مي دهد. رادك در ساعت دو و بيست دقيقه، هندرسون و مستخدمه اش را به ضرب دشنه به قتل مي رساند. وقتي اورتن در تاريكي مطلق، به اتاق خانم هندرسون مي رود، دستش به جسد او مي خورد و هنگام فرار، اثر انگشت او، روي پرده و جاي كفش هايش، روي پلكان باقي مي ماند. پليس اورتن را دستگير مي كند. هيچ كس حرف هاي او را كه حالت جنون دارد، نمي پذيرد. از سويي، ويليام كروسبي هم هنگام روبرو شدن با مگره خودكشي مي كند. 

    رادك، نامه اي به خانم كروسبي مي فرستد و او را وادار مي كند كه آلات قتل را از توي تشك اتاقي در كافه لاستيانگت بيرون آورد؛ ولي آلات قتل در تشك وجود نداشته و در واقع او از اين بازي شيطاني لذت مي برد. 


    از آنجا كه پليس، به دستور كميسر مگره، نامه هاي او را كنترل مي كند، متوجه مي شود كه قاتل واقعي رادك است. مگره او را زير نظر مي گيرد و از تمام ماجرا سر در مي آورد و به اين ترتيب، رادك دستگير و اورتن تبرئه مي شود .


    ژرژ سيمنون (1903-1989)  در شهر لیژ Liege، در بلژیك زاده شد و فعالیت ادبی را از روزنامه‌نگاری در این شهر آغاز كرد. هوای تیره شهر زادگاهش در او تمایلی به فضای مه‌آلود، غمناك و غم‌افزا به وجود آورده كه از میان آن شخصیتهای داستانهای گوناگونش برخاسته‌اند. سیمنون چند سال در امریكا بسر برد، سپس در فرانسه اقامت گزید و با نامهای مستعار به نشر رمانهای عامه‌پسند و كارآگاهی پرداخت كه نزد عامه مردم، به ويژه طبقه كارآگاهان و پلیس جنایی محبوبیت فراوان به دست آورد و سیمنون را به ثروت و شهرت رساند. 

    سال 1931 داستان شادروان آقای گاله Monsieur Gallet decede را منتشر و در آن شخصیت كارآگاه مگره Maigret را خلق كرد كه در عالم داستانی شخصیتی جهانی یافت. پس از آن سیمنون پیاپی داستانهای خود را منتشر می‌كرد و روز به روز به شهرت او افزوده مي شد.
    چاپ جديد رمان سايه گيوتين را سال 1387 انتشارات حسام منتشر كرده است.
     
    ایبنا
    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی