چگونگی تآثیر سحر
متافیزیك و طلسم
بخت گشایی
دفع چشم زخم
همراه با استفتااتی از مراجع معظم تقلید
سخن ناشر
انسان برترين مخلوق روى زمين است كه خداوند متعال در او نيرو و قدرت شناخت اشياء را قرار داده است و آسمان، زمين و موجودات آن را تابع و مسخر او گردانيده است. اما گاهى بعضى از انسانها، مقام خود را فراموش كرده و به آسانى تحت تأثير اوهام، خرافات و وسوسه هاى شيطان و شيطان صفتان قرار مى گيرند. شيطانهايى كه هميشه در كمينند تا با حيله هاى گوناگون و دسيسه هاى متنوع، انسانها را از ايمان و مسير حق منحرف كرده و در لجنزار انحرافات گرفتار سازند.
يكى از ترفندهاى شيطان در منحرف كردن انسانها از عقيده حق و ايمان، سحر و جادو است. چنانكه مشاهده مى كنيم بعضى از افرادْ فريب شيادان و جادوگران را خورده و به گمان اينكه آنها غيب مى دانند، براى تأمين برخى از نيازهاى خود به آنها مراجعه مى كنند و هر چه اين شيادان بگويند آنها باور مى كنند و با چنين باورى دين و ايمان و سعادت خويش را در مخاطره مى اندازند.
گرچه اكثر علما معتقدند كه سحر حقيقت دارد، اما منظورشان اين نيست كه هر چه را ساحر ادعا كند قادر به انجام آن است. هيچ ساحرى نمى تواند ماهيت و شكل موجودات را تغيير دهد; مثلا انسان را به صورت حيوان يا حيوان را به صورت انسان در آورد.
معجزات انبيا ـ از قبيل شكافتن دريا و تبديل شدن عصا به اژدها و زنده كردن مردگان و سخن گفتن حيوانات و غيره ـ حقايقى بودند كه توسط انبيا ظاهر شدند، و ساحران هرگز قادر به انجام چنين كارهاى خارق العاده اى نيستند.
البته اين امكان وجود دارد كه امور خارق العاده اى كه تحت قدرت بشر است، به دست ساحر آشكار شود; مثلا به وسيله جادو كسى را مريض كنند، يا در ميان زوجين جدايى بيندازند يا عقل كسى را زائل يا عضو كسى را معيوب نمايند; ولى در هر حال نبايد غافل بود كه مؤثر حقيقى فقط الله عزّوجل است:
«و مَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَد إِلاَّ بِإِذْنِ اللهِ».
و حال آنكه با اين جادوى (خويش) نمى توانند به كسى زيان برسانند، مگر اينكه با اجازه و خواست خدا باشد.
فرق معجزه و سحر اين است كه معجزه از جانب خداوند و براى تصديق ادعاى پيامبران به آنها اعطا مى شود. معجزات، امورى خارق العاده و حقيقى هستند كه باطن و ظاهر آنها با يكديگر هماهنگى دارد و اسباب طبيعى در آنها هيچ گونه نقش و دخالتى ندارند و اگر تمام مردمِ روى زمين به سعى و تلاش برخيزند تا مانند آن را ارائه دهند، عاجز و ناتوان خواهند بود.
اما سحر و جادو از كسى سر مى زند كه با ارتكاب گناه و معصيت و توهين به مقدسات اسلامى، شياطين را خشنود و آنها را مطيع و فرمانبردار خود مى سازد و جادوى اينها هيچ بهره اى از حقيقت ندارد و قادر به شكستن قانون طبيعى جهان نيست; بلكه سحر آنها نوعى خيال افكنى، ظاهر آرايى، دروغ بافى و حيله هاى ظريفى است كه هر فردى با تلاش و رياضت، قادر به انجام آنها خواهد بود.
ساحرانْ افرادى فاسق، ماجراجو و فتنه انگيز هستند و در ميان افراد جامعه، جنگ و درگيرى و عداوت و دشمنى ايجاد مى كنند و براى جامعه مشكل ساز هستند.
درباره اينكه آيا ساحران غيب مى دانند يا خير بايد گفت: عالم الغيب كسى است كه از همه چيز با خبر است و در هر زمان و هر مكانى حاضر و ناظر مى باشد و همانا او، تنها ذات پاك خداوند است. اما غير از الله عزّوجل، كسى كه وجودش محدود به مكان معينى است، طبعاً نمى تواند از همه چيز با خبر باشد:
«إِنَّ اللهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الاَْرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَداً وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْض تَمُوتُ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ».
آگاهى از فرا رسيدن قيامتْ ويژه خداست، و اوست كه باران را مى باراند و او مطلع است از آنچه در رحِمهاست، و هيچ كس نمى داند فردا چه چيز به دست مى آورد، و هيچ كس نمى داند در كدام سرزمين مى ميرد. قطعاً خدا آگاه و با خبر است.
«وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَيَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَة إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّة فِي ظُلُمَاتِ الاَْرْضِ وَلاَ رَطْب وَلاَ يَابِس إِلاَّ فِي كِتَاب مُبِين».
گنجينه هاى غيب و كليد آنها در دست خداست و كسى جز او از آنها آگاه نيست و خداوند از آنچه در خشكى و درياست آگاه است، و هيچ برگى فرو نمى افتد، مگر اينكه از آن با خبر است و هيچ دانه اى در تاريكيهاى زمين و هيچ چيز تر يا خشكى نيست كه فرو افتد، مگر اينكه (خدا از آن آگاه و در علم خدا پيداست و) در لوح محفوظ ضبط و ثبت است.
البته خداوند متعال اگر بخواهد بعضى از پيامبران را در انجام رسالت و بر اساس نياز، از برخى امور غيبى آگاه مى گرداند، آن هم با فرشته اى كه با فرشته هاى ديگر اسكورت مى شود; چنانكه مى فرمايد:
«عَالِمُ الْغَيْبِ فَلاَ يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُول فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً».
داننده غيب خداست و هيچ كسى را بر غيب آگاه نمى سازد، مگر پيغمبرى كه خدا از او خشنود باشد (از ميان فرشتگان) محافظان و نگهبانانى در پيش و پس او روان مى دارد.
لذا كسانى كه ادعا مى كنند كه جادوگران، شياطين و جن ها و ديگر انسانها غيب مى دانند، سخت در اشتباه هستند.
قرآن از زبان جن ها مى گويد:
«وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الاْنَ يَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً * وَأَنَّا لاَ نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمِن فِي الاَْرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً».
ما (پيش از اين) در گوشه و كناره هاى آسمان براى استراق سمع مى نشستيم (و كسب خبر مى كرديم) ولى اكنون هر كسى بخواهد گوش فرا دهد، شهاب آماده اى را در كمين خود مى يابد كه به سوى او نشانه مى رود. ما نمى دانيم كه آيا براى ساكنان زمين شر و بلا در نظر گرفته شده است و يا اينكه پروردگارشان خير و هدايت ايشان را خواسته است.
اين در مورد اخبار آسمان بود; اما از اخبار زمين، كه مقابل روى آنها و به ايشان نزديك است، نيز اطلاعى نداشته اند; زيرا زمانى كه حضرت سليمان وفات يافت از وفات او با خبر نشدند و مدتى طولانى خدمت كردند، تا اينكه موريانه عصاى حضرت سليمان را خورد و او به زمين افتاد، آنگاه متوجه مرگ وى شدند:
«فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الاَْرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ».
زمانى كه بر سليمان (كه سمبل قدرت و عظمت بود) مرگ مقرر داشتيم، جنيان را از مرگ او آگاه ننموديم، مگر چوب خواره هايى كه عصاى وى را مى خوردند. هنگامى كه سليمان فرو افتاد، فهميدند كه اگر از غيب مطلع مى بودند در عذاب خواركننده اى باقى نمى ماندند.
با اين آيات صريح، وضع جنيان براى مردم آشكار شد كه آنها از اسرار غيب آگاه نيستند و بى جهت عده اى چنين عقيده اى را درباره آنها داشته اند، و بر همه روشن شد كه گروه جن از غيب آگاه نيست و انسانهاى نادان و بى خبر كه آنها را پرستش مى كردند سخت در اشتباه و خطا بوده اند.
اگر كسى بگويد گرچه جن ها و شياطين اخبار آينده را نمى دانند، اما شايد بتوانند در مورد كارهايى كه در گذشته انجام گرفته است پاسخ صحيح و مثبت بدهند، بايد گفت: در هر صورت مراجعه به كاهنان و جادوگران جايز نيست; زيرا كاهنان، افرادى هستند كه از ايمان، تقوا و كرامتْ فرسنگها فاصله دارند و تسخير جن ها بدون ارتكاب گناهان كبيره
و دورى از ايمان ميسر نيست; جن هايى كه طبيعت آنها با فسق، فجور، گناه و معصيت سرشته شده است و اخبارى را كه كاهنان و جادوگران مى گويند، فقط يك جمله اش از آن چيزى است كه شياطين استراق سمع نموده و آن را ربوده اند. جن ها به اين گونه اخبار صدها دروغ ديگر مى افزايند و به كاهنان القاء مى كنند و كاهنان نيز صدها دروغ ديگر به آن افزوده و براى مردم بيان مى كنند; در نتيجه، يك سخنِ راست در ميان اقيانوسى از سخنان دروغ، پوچ و باطل قرار مى گيرد. لذا سخنان آنها مشروعيت ندارد و تصديق آنها جايز نيست.
اما اينكه كاهنان گاهى در شناخت سارقين يا دانستن نام اشخاصْ موفق بوده اند، حتماً حيله اى در كار بوده يا شخصى ديگر اين اطلاعات را به آنها رسانده است يا از طرف شياطين و جن هاست; زيرا علم جن و شياطين، در حوادثى كه رخ داده و انجام گرفته است محال نيست و همان طورى كه احتمال دارد افرادى از انسانها سارق را حين سرقت مشاهده كنند، براى جن ها نيز، كه روى همين زمين با مردم زندگى مى كنند، همين احتمال وجود دارد; اما به هر حال «... وَلاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى»; جادوگر هر كجا برود پيروز نمى شود.
برخى از مردمِ جاهل هنگامى كه بيمار مى شوند براى علاج خود، به جادوگران مراجعه مى كنند و از آنها دعا و تعويذ مى گيرند. اين مكاران در زمانهاى گذشته به خاطر كمبود علم و دانش، مراجعه كنندگان زيادى داشتند و افراد زيادى در دام اينها گرفتار مى شدند. اما اكنون كه علم و دانش و آگاهى مردم فزونى يافته است و اطباى ماهرى براى مداواى بيماران وجود دارد، بازار اين حيله گران رونق چندانى ندارد. اما در اثر ضعف ايمان و توكل بر خدا، هنوز هم افرادى براى رفع مشكلات خويش پيش اين مكاران مى روند و اين كلاهبرداران، تحت پوشش اين فن، به دزديدن و چپاول اموال مردم مبادرت مىورزند و مانند موريانه اى كه چوب را از داخل مى خورد، با كمك شيطان و جن ها جامعه را از درون ويران مى كنند و به علت خوردن مال حرام، دائما در فقر و تنگدستى به سر مى برند. و اگر بر آنچه ادعا مى كنند توانا بودند، قبل از همه، خود را بى نياز مى ساختند و از ربودن اموال مردم جاهل و نادان دست مى كشيدند. البته بايد فرق اين ساحران و شعبده بازان را با دعا نويسان شرعى بدانيم.
براى دعانويسان شرعى مى توان ويژگى هاى زير را نام برد:
ـ براى عمل خود اجر و مزدى طلب نمى كنند و دعانويسى را شغل و حرفه ى خود قرار نداده اند.
ـ در دعاهاى آنها طلسم و جملات نامفهوم وجود ندارد.
ـ اين افراد در ايمان، تقوا و اعمال صالح و نيكو مشهور هستند.
ـ دعاهايى را استعمال مى كنند كه از رسول خدا و ائمه اطهار نقل شده است.
ـ از پذيرش زنان بد حجاب و بدون مَحرم، انكار و دورى مى كنند.
ـ با زنان بيگانه خلوت نمى كنند و به بدن آنها دست نمى زنند.
و اما خصوصيات جادوگران حيله گر:
ـ خود را به شيطان تحويل داده اند.
ـ افرادى بى ضمير، بى احساس و مرده دل هستند و در استمداد و يارى از شيطان اصرار مىورزند و به قدرت شيطان و اعوان او اعتقاد كامل دارند.
ـ زمينه گناه و معصيت و رذايل اخلاقى در آنها فراهم است.
ـ افرادى حقير و پست و بى ارزش و كم همت هستند.
با عنايت به مطالب فوق، كتاب حاضر به معرفى سِحر از ديدگاه علم و دين پرداخته و حوزه فعاليت ساحران و محدوده قدرت ظاهرى و پوشالى آنها را بررسى نموده است.
اين كتاب ضمن بيان تفاوتهاى معجزات پيامبران با سحر ساحران، به معرفى منشأ حقيقى معجزه ـ كه ريشه اى الهى دارد ـ و سحر كه ريشه در تباهى داشته و از نيرنگ و حيله مايه مى گيرد پرداخته است.
اميدواريم با ارائه اين كتاب، بتوانيم به رفع ابهاماتى كه در اين زمينه وجود دارد كمك نماييم و در روشن كردن ذهن عموم نسبت به كيد و مكر اين شيادان ـ كه حيله گرانه جهل مردم را سرمايه كار خود قرار داده اند ـ گامى برداشته باشيم.
فهرست:
فهرست مطالب
سخن ناشر …
l فصل اول: سحر چيست و از چه زمانى پيدا شده است؟ …
سحر و جادو از ديدگاه علم …
سحر و جادو از ديدگاه علم و دين …
معناى «سحر» از نظر جامعه شناسان …
سحر و جادو از منظر علماى دينى …
l فصل دوم: اقسام سحر …
آيا سحر واقعيت دارد يا نه؟ …
تمايز سحر، كرامت و معجزه …
چگونگى تأثير سحر …
جايگاه سحر در روايات …
ماجراى هاروت و ماروت …
حكم سحر در اسلام …
متافيزيك و طلسم …
سيرى در انديشه هايى متافيزيك از ديدگاه اسلام …
منابع حديث: …
l فصل سوم: برخى پرسش ها پيرامون سحر و جادو و فرق آن با معجزه …
درمان چشم زخم …
l فصل چهارم: برخى خواص آيات قرآن، ادعيه و علوم غريبه …
تقويت اراده …
بخت گشايى …
خلاصى از زندان …
دعاى ترس كودكان …
جهت فروش خانه …
گشايش كار …
بعضى از دستورات علماى دينى براى باطل شدن سحر و جادو …
آيات سخره …
در امان ماندن از شرّ جن و انس …
طريقه اى ديگر براى بطلان سحر …
دفع چشم زخم …
l فصل پنجم: برخى از استفتائات و نظرات مراجع معظم تقليد پيرامون سحر …
فهرست منابع …