10 آبان 1388
رمان شبانههاي پدرم نوشته جمشيد طاهري، حكايت پسري به اسم سهراب است خاطرههاي دوران جواني و نوجواني را در فضاي تهران قديم روايت ميكند.
در معرفي كتاب شبانههاي پدرم در پشت جلد اين كتاب اشاره شده است كه اين رمان حكايت عشقي پيرانه سر است و روايتي ديگر از اين كتاب، پيش از اين با نام ياد سپيد عشق منتشر شده است. داستان از زبان سهراب روايت ميشود و او از دوران كودكي و نوجوانياش ميگويد . از عادتهاي قديم و خانههاي قديميتر تهرانيها. تمام توجه او در داستان معطوف زن ميان سالي به نام شمس الملوك است كه هر ماه يا هر دو ماه يكبار به خانهشان سر ميزد. مدتي با پدر سهراب صحبت ميكرد و بعد هم نوبت خداحافظي ميرسيد. شمس الملوك مهماني بوده كه هميشه حضورش گرامي داشته ميشد و هميشه شخصيت و رفتارش در هالهاي از ابهام براي سهراب جوان و نوجوان بوده است. در قسمتي از كتاب ميخوانيم: «ميتي دلاك فكر كرد و عاقبت گفت« غلام دلال بايد مي جستندش. پاتوقش بيشتر دو در دروازهها بود. وقت رفتن. قلي پچ پچش با شيرزاد طول كشيد. هي ابرو بالا ميانداخت از تعجب! كلماتي جسته و گريخته به گوش ميرسيد از پچ پچشان: پس بايد دلال آن را هم پيدا كنيم كه همچين ساده نيست. يعني يراق كامل؟ اما آخر ده تا زياد نيست؟ باشد...» انتشارات هيلا كتاب شبانههاي پدرم را در 415 صفحه و 2 هزار و 200 شمارگان با قيمت 7 هزار و 200 تومان منتشر كرده است.
خبرگزاری فارس
|