24 شهريور 1388
داستانهايي از زندگي عارف معاصر، شيخ رجبعلي نكوگويان «خياط» به قلم سميرا اصلانپور منتشر شد.
زماني كه يكي از دوستان شيخ رجبعلي خياط از او خواست تا او را نصيحتي كند كه به درد دنيا و آخرت او بخورد، شيخ تأكيد كرد: «خدمت به خلق! خدمت به مردم!» در مقدمه كتاب، انتشار چنين كتابهايي را قدمي به سوي جامعه اخلاقيگرا معرفي شده است. چون جامعه سالم الگوي مناسب ميخواهد كه سبك زندگي سالم و اخلاقي را به افراد جامعه بياموزد و اگر تنها كمك به مردم و گرهگشايي از كار آنها مورد توجه قرار گيرد، بسياري از ناهنجاريهاي مشكلات كنوني از اجتماع رخت خواهد بست. در داستان دستمزد ميخوانيم: «شيخ به او گفته بود: تو شبهاي جمعه منتظر هستي؛ تو هستي. تو با اين كاري كه كردي در لشگر امام عصر وارد شدي. با اين حرف همهمهي به راه افتاده بود. شيخ گريه كرده بود. حاضران گريه كرده بودند. صنوبري هم گريه كرده بود. شيخ خوانده بود. منتظران را به لب آمد نفس اي شد خوبان تو به فريادرس بعد رو به صنوبري گفته بود: ميداني چه طور شد تو آمدي پيش من؟ آن زن را كه سوار كردي و از او پول نگرفتي، در حقت دعا كرد و خداوند دعاي او را مستجاب كرد و تو را پيش من فرستاد.» مؤسسه نشر شهر كتاب «يك شهر، يك خياط» را در 96 صفحه با قيمت هزار و 200 تومان منتشر كرده است.
خبرگزاری فارس
|