از آلبرتو موراویا كه حدود 40 اثر داستانی حاصل كار اوست به تازگی دو مجموعه از داستان های رمی به نام های "من كه حرفی ندارم" و "آدم بدشانس" عرضه شده است.
این نویسنده ایتالیایی برای نوشتن داستان های فوق با مهم ترین مسئله هنری ایتالیای بعد از جنگ یعنی نئورئالیسم روبرو بود. اوعلت اصلی نوشتن داستان های رمی را توجه و علاقه به آثار "جواكینو بلی" (1863-1791) شاعر و طنزپرداز رمی كه در تصویر كردن شهر رم پیشگام بود، می داند.
داستان های رمی شیوه مشخص بیانی را نشان می دهند كه تا حدودی داستایوفسكی گونه است. با اینكه داستان ها آكنده از طنزند اما طنزی تلخ دارند و بسیاری از شخصیت ها آدم های حاشیه اجتماع اند، روزمره اند، از طریق صدقه زندگی می كنند و بی سرپناه اند. در بعضی جاها رویدادها از مرز سوررئالیسم می گذرد و در جایی دیگر شخصیت ها دگرگون می شوند كه یادآور شخصیت های داستایوفسكی هستند.
موراویا در داستان "خرچنگ ها" (مجموعه "من كه حرفی ندارم") می نویسد: "آدم هیچ وقت نمی تواند نه خودش را خوب بشناسد، نه آنهایی را كه بالاتر از خودش هستند و نه آنهایی كه پایین ترند. من هم دیگر شورش را درآورده بودم از بس كه خودم را دست كم می گرفتم. درست است كه از آهن نبودم ولی سفالی كه بودم. اما من خودم را شیشه ای حساب می كردم و حتی بدتر. و این دیگر واقعا بی انصافی بود. خودم به خودم توسری می زدم. اغلب به خودم می گفتم: بیا و یك مروری روی خودت بكن و ببین چه خصوصیاتی داری. خب. قدرت بدنی: صفر. كوتوله ام، كج، لنگ، پاها و دست ها خشك و لاغر عین قورباغه. هوش و ذكاوت: یكی بیشتر از صفر. به خصوص كه بین تمام شغل ها بیشتر از شاگرد آشپز هتل نتوانستم بشوم..."
جلد اول این داستان ها (شامل 27 داستان) تحت عنوان "من كه حرفی ندارم" در 272 صفحه با ترجمه رضا قیصریه روی پیشخوان است. متعصب، دلقك، خرچنگ ها، تابو و دزدها در كلیسا از جمله داستان هایی هستند كه در این كتاب به چاپ رسیده است.
در جلد دوم این مجموعه كه "آدم بدشانس" نام دارد با داستان هایی چون آدم بد شانس، پیر خرفت، بو بو بو، تو سوپ بگیر و دماغ روبرو هستیم. این مجموعه شامل 31 با ترجمه مژگان مهرگان و در 296 صفحه به چاپ رسیده است.
رضا قیصریه در مقدمه "آدم بدشانس"می نویسد: "رم و رمی های امروزی نه آنانی هستند كه "بلی" گفته و نه همانی كه در داستان های رمی دهه چهل و پنجاه موراویا می بینیم. آن آدم ها دیگر در جامعه امروز ایتالیا حتی حضور فیزیكی هم ندارند."
آلبرتو پینكرله با نام مستعار موراویا در سال 1907 در خانواده ای ثروتمند در رم به دنیا آمد. او در 9 سالگی به سل استخوان مبتلا شد و نتوانست تحصیلات مدرسه ای داشته باشد. این بیماری مهم ترین اتفاق زندگی موراویا محسوب می شد چرا كه در سال های بیماری با آثار كلاسیك جهان آشنا شد. نویسندگانی چون داستایوفسكی، جویس، ارسطو، شكسپیر، مولیر و مالارمه نویسندگان مورد علاقه اش بوده اند. آلبرتو موراویا از مهم ترین رمان نویس های معاصر ایتالیایی است كه به طور خستگی ناپذیر همه مسائل اجتماعی ایتالیا را در قصه ها، مقالات و سفرنامه هایش مورد توجه قرار داد و از سن 18 سالگی تقریبا به طور مرتب سالی یك كتاب نوشت. او در داستان هایش فساد اخلاقی، ناكامی های اجتماعی و جنسی و نكبت های دوران فاشیسم ایتالیا را منعكس كرده است.
خبرگزاری مهر