گدازادهاي به نام تام كانتي و شاهزادهاي به نام ادوارد در يك روز به دنيا ميآيند؛ اما تام كودكي عادي نيست و شب و روز خواب پادشاهان را ميبيند. روزي ادوارد، او را به قصر ميبرد و وقتي با هم آشنامي شوند لباسهايشان را عوض ميكنند. بعد شگفتزده ميشوند، چون قيافههايشان كاملاً شبيه به هم است. شاهزاده به خانهي فقيرانهي تام ميرود و تام در قصر ميماند آيا پدر تام، ميتواند ادوارد را به گدايي و دزدي وادار كند؟ آيا اينك كه پادشاه مرده است، كسي باور خواهد كرد ادوارد پادشاه واقعي است؟