كينو مردي تنگدست است كه از راه صيد مرواريد روزگار ميگذراند. روزي به طور اتفاقي مرواريدي بسيار درشت وت بينظير صيد ميكند؛ مرواريدي كه ميتواند همهي آرزوهاي او، همسر و كودكش را برآورده كند اما يكباره رفتار مردم و اطرافيانش با او عوض ميشود در اين ميان عدهاي ميخواهند به هر قيمتي حتي كشتن كينو مرواريد را از چنگش درآورند. كينو و همسرش شبانه از روستا ميگريزند. آيا مردان مسلحي كه كينو و خانوادهاش را تعقيب ميكنند موفق به يافتن آنها خواهند شد؟ آيا اين مرواريد براي خانوادهي كينو خوشبختي به همراه خواهد آورد؟