پس از انتشار اين كتاب كه در بهار 87 به مخاطبان ارائه شد، توجه علاقهمندان به داستان بار ديگر به ادبيات نوين آلمان معطوف شد و خبرها و اظهارنظرهاي فراواني در فضاي مجازي و مكتوب درخصوص ادبيات آلمان پس از نويسندگان نسل جنگ و نويسندگان جريانسازي نظير «هاينريش بل» منتشر شد.
به منظور آشنايي هر چه بيشتر مخاطبان با نويسنده اين اثر نگاهي كوتاه خواهيم داشت بر زندگي و آثار اين نويسنده سرشناس آلمان كه در پي ميآيد.
«12 ساله بودم كه شروع به نوشتن يك رمان كردم، اما اين رمان توسط يك معلم آلماني بسيار نامهربان ناتمام ماند»، اين جملات بخشي از سخنان اووه تيم نويسنده كتاب «مثلا برادرم» است كه هنگام يادآوري خاطرات گذشته خود در يك مصاحبه به زبان آورده است.
با اين حال وي در شرح زندگي گذشته خويش كمتر اشارهاي به موضوع نويسندگي خود ميكند، شايد به اين دليل كه اولين رمان وي پس از سپري شدن بيش از 20 سال از نخستين تلاشهايش دردوران تحصيل منتشر شد.
رهايي از شبح مثلا برادرم
داستانهايي كه درونمايه آنها حول محور اشيا ميگردد، نظير رمان «شنل» گوگول از اين حيث جذاب و حساسيت برانگيز است كه خواننده از همان آغاز ميتواند پيشبيني كند كه داستان پيش روي وي، از طريق نمادها با خود نويسنده و يا شخصيت وي ارتباط خواهد داشت.
چنين درونمايه خاصي تاكنون دوبار در آثار اووه تيم پديدار شده است يكبار در «كشف سوسيس سرخ شده» (1993) و يكبار در كتاب «مثلا برادرم» (2003).
«كشف سوسيس سرخ شده» كه اووه تيم در آن سوسيس را به يك نماد ادبي تبديل كرده است حاكي از برخي ابعاد شخصيتي اين نويسنده در قيد حيات است، بويژه كه در مصاحبههاي اخيرش از علاقهمندي وافر خود به غذاهاي سرخ شده، اسفناج و حريره سيبزميني سخن گفته است!
در كتاب «مثلا برادرم» تصوير يك پرده مشتعل در باد كه از دوران كودكي تيم در جريان بمباران خانه پدرياش درهامبورگ در ذهن وي نقش بسته، درونمايه اصلي اين داستان شده است.
اين پرده مشتعل چنان تاثير مرموزي بر ذهن تيم بر جاي ميگذارد كه وي همواره تصور ميكند آنچه ديده تنها شعلههاي رقصان آتش در هوا بوده است و نه پردهاي كه آتش گرفته و ميسوزد.
به گفته كارشناسان آنچه در تصوير به اصطلاح «هواي مشتعل» اووه تيم را تا به امروز اين چنين متاثر كرده، تخيل محض اوست؛ اما اينكه چگونه اين تخيل در ذهن اين كودك با شخصيتي گره ميخورد كه سراسر زندگي وي را سرشار از وحشت و ترس ميكند جاي پرسش و تامل دارد.
اين شخصيت حاضر اما نامريي، در حقيقت «كارل هاينتس تيم» برادر بزرگتر اووه تيم است كه در جنگ جهاني دوم زمانيكه اووه تيم 3 ساله بود كشته شد و به غير از يك مشت نامه و يك دفترچه خاطرات سرسري نوشته شده هيچ ماترك ديگري از وي باقي نماند.
با اين حال روح كارل هاينتس در طول سالها و در تمامي لحظات در كنار اعضاي خانواده حاضر ماند. روح اين برادر مرده حتي در انديشههاي اووه تيم درباره خودش نيز راه يافته است به طوريكه همواره اين پرسش را در گوش اووه تيم طنينانداز ميكند كه آيا او با برادرش فرق ميكند؟
شدت نفوذ و حضور كارل بر خانواده و بويژه بر زندگي اووه تيم تا به حدي است كه وي تازه پس از گذشت 60 سال يعني در سال 2003 جرات آن را پيدا كرده است كه خود را براي هميشه از سايه اين برادر نجات دهد.
ورود ممنوع وحشت
اووه تيم در طول حيات خويش بارها دفترچه خاطرات برادر را در دست گرفته و هر بار نيمه تمام آنرا به كناري نهاده است.
وي به گفته خود وقتي به بخشهايي از دفترچه خاطرات كه درباره كشتن اسراي جنگي توسط نظاميان است ميرسيد، ديگر جرات ادامه دادن نداشته است. اووه تيم دليل اين مساله را وحشت وي از كشف اعمال خشن و تنفرآميز از سوي برادري ميداند كه توسط خانوادهاش به شخصيتي آرماني تبديل شده است: «... پسري كه هرگز دروغ نميگفت، گريه نميكرد و هميشه شجاع و مطيع بود». اما زمانيكه اووه تيم تصميم ميگيرد با استفاده از نامهها و نيز محتويات دفترچه خاطرات داستان زندگي برادرش را به نگارش درآورد، ابهت و محبوبيت كارل هاينتس به يكباره شكسته ميشود.
«اووه تيم» طي سالها جمعآوري واقعيات موجود از لابهلاي نوشتههاي اين دفترچه خاطرات، از يك سو بر نقش كليدي پدر و مادر خود بر سرنوشت كارل و از سوي ديگر بر آثار تعيينكننده مرگ كارل بر زندگي والدين و بويژه بر احساسات خويش واقف ميشود، هرچند كه تصميم نهايي عضويت در نيروي مسلح اس اس توسط خود كارل گرفته شده، اما شرايط حضور وي در جبهه توسط والدينش فراهم شده بود.
«اووه تيم» قصد ندارد تصميم برادر خود را مبني بر حضور در جبهه به عنوان يك حقيقت اخلاقي نفي كند، چرا كه معتقد است كارل نيز ميتوانست به مانند همسالان خود اهداف ديگري را در زندگياش برگزيند.
«اووه تيم» ميكوشد اين حقيقت را با واقعيات ديگري توام سازد؛ با رفتارهاي حسادت برانگيز والدينش كه همواره كارل را الگويي براي اووه تيم ميدانستند يا با محبتهاي اغراقآميز مادرش كه نميتوانست مرگ كارل را فراموش كند يا حتي با موضوع نوكيسگي پدرش كه احساس عزت نفس خود را آنچنان با تصوير يك تاجر موفق جهاني گره زده بود كه با نخستين ورشكستگي درپي وقوع معجزه اقتصادي در آلمان به يكباره از پا در آمد.
بر اين اساس وقتي به عقيده كارشناسان به سطوح روايي اين داستان مينگريم، با قصه يك خانواده هامبورگي در سالهاي جنگ و پس از آن روبهرو ميشويم؛ قصهاي كه در چارچوب اپيزودها، رفلكسها، نقل قولها و تجربيات داستاني در قالب جملات قصار شكل گرفته است. در حقيقت اووه تيم در خود نگاشت مثلا برادرم علاوه بر طرح اين پرسش ابهامآميز كه چه چيز برادر 18 ساله وي را به عضويت در نيروي مسلح اس اس واداشته است به تحليل و وارسي زندگي والدينش ميپردازد. تيم معتقد است پدر و مادر وي هر دو جزو نسلي هستند كه در مقابل واقعيات جنگ سكوت كردهاند.
مادر «اووه تيم» در مقابل پرسشهاي مكرر اووه مبني بر علت حضور كارل در جبهه چنين ميگويد: «او نميخواست از زيربار مسووليت شانه خالي كند».
«اووه تيم» كه خود را بر عكس برادرش فردي حساس و زود رنج ميداند، ميكوشد در صفحه به صفحه اين دفترچه خاطرات، كارل را از نفوذ وحشت و تخيلي كه او را در بر گرفته است نجات دهد.
وي تحقق اين مساله را در صورتي ميسر ميداند كه بتواند زندگي كوتاه برادرش را با خود نگاشت خود همراه سازد. در آخرين يادداشت بدون تاريخ اين دفترچه خاطرات، كارل چنين نوشته است: «اين آخرين يادداشت من در اين دفترچه خاطرات است زيرا معتقدم نوشتن درباره چيزهاي مضحكي كه هرازگاه در زندگي رخ ميدهند، كار بس مضحكتري است.»
«اووه تيم» در اين كتاب قصد ندارد براي حيرت و جلب توجه مردم يك سرباز نيروي اس اس را به همراه يك دفترچه خاطرات به روي صحنه بكشاند، بلكه او قصد دارد با اين كتاب برادرش را در معماري جامعه قرن بيستم آلمان قرار داده و خود را نيز در كنار او جاي دهد. اووه تيم هرگز خود را نقطه مقابل داستاني كه روايت كرده است نميداند، بلكه برعكس او خود را نيز يكي از شركتكنندگان در اين داستان ميداند كه به مانند يك تاريخنگار متفكر محقق ظاهر شده است.
رمان يا گزارش
كارشناسان معتقدند شباهت موضع اووه تيم نسبت به جنگ با نويسندگان همسن خود نظير يورگن بكر يا ديتر فورت را نميتوان تصادفي تلقي كرد. هر دوي اين نويسندگان با وجود اين كه جنگ جهاني دوم را در دوران كودكي و نوجواني خويش ديده و تجربه كردهاند، با اين حال شيوه روايت آنها از جنگ همانند متولد شدگان پس از جنگ است. شايد به همين سبب باشد كه هم اكنون اووه تيم با وجود سن بالاي خود در رديف نويسندگان جديد آلمان جاي دارد.
برخي منتقدان معتقدند كتاب «مثلا برادرم» را بسختي ميتوان يك اثر ادبي دانست؛ چرا كه بيشتر از آن كه يك رمان يا داستان باشد، شبيه يك گزارش سرهم بندي شده درباره تجربيات يك انسان حساس متفكر در قالب يك سفر تحليلي به گذشته خانوادهاش است؛ چيزي كه به وفور در ميان داستانهاي خانوادگي دوران جنگ آلمان يافت ميشود.
از سوي ديگر با اينكه اووه تيم آشكارا اذعان ميكند از ارتش ناسيونال سوسياليست انزجار دارد با اين حال هرگز نه درباره برادر و نه پدرش قضاوتي نميكند؛ بلكه حتي سعي در درك انگيزه آنها از پيوستن به ارتش را دارد. بر اين اساس هرچند خواننده از آغاز جذب توصيفات گويا، صادقانه و جدي اووه تيم در اين كتاب ميگردد، اما آنچه در نهايت نصيبش ميشود چيزي جز بهت و حيرت نيست.
كشف نويسنده از لابهلاي دفترچه خاطرات
اووه تيم 30 مارس 1940 در شهر هامبورگ آلمان ديده به جهان گشود. پس از گذراندن يك دوره آموزشي پوستيندوزي كه حرفه اصلي پدرش محسوب ميشد، در سال 1963 ديپلم گرفت پس از آن در شهرهاي مونيخ و پاريس به تحصيل در رشته زبان و ادبيات آلماني و نيز فلسفه روي آورد و سرانجام در سال 1971 با دفاع از رساله دكتري خود درباره آلبر كامو فارغ التحصيل شد.
نخستين اثر ادبي اووه تيم مجموعه شعر «اعتراض» نام دارد كه در سال 1971 تحت تاثير جنبشهاي دانشجويي شكل گرفت. درونمايه سياسي اين اثر را تيم بارها در ديگر آثار خود نيز نظير. «تابستان داغ» (1974)، فرار كربل (1980) و نيز رمان «قرمز» (2001) به كار گرفته است.
هر چند اووه تيم خود نيز يكي از فعالان انجمن دانشجويي سوسياليست آلمان بوده، اما در طي سالها فعاليت، همواره تلاش ميكرد از تحركات دانشجويي و نيز پيروان چپگراي مكتب فاصله بگيرد.
اووه تيم بزرگترين موفقيت ادبي خويش را در آغاز سالهاي 90 با 2 اثر «خوك مسابقه رودي راسل» و داستان «كشف سوسيس سرخ شده» به دست آورد. خوك مسابقه رودي راسل كه به صورت فيلم نيز درآمده است، در رده كتابهاي كودكان جاي دارد و «كشف سوسيس سرخ شده» منتشر شده در سال 93 نيز به 20 زبان دنيا ترجمه شده است.
آخرين و جنجاليترين اثر اووه تيم كه با تاثيرپذيري از حادثهاي در زندگي نوشته شده، «مثلا برادرم» (2003) است.
يكي از مهمترين رويدادهاي زندگي او كه تاثيري شگفت بر زندگي او و خانوادهاش گذاشت، مرگ برادرش در جريان جنگ جهاني دوم بود.
كارل هاينتس تيم برادر اووه در سال 1942 داوطلب اعزام به جبهه و با 18 سال سن مهندس تانك در لشكر جمجمه نيروي مسلح اس اس شد.
علت نامگذاري اين لشكر به جمجمه داشتن نشان جمجمه بر كلاه و يقه سربازان آن بود. كارل هاينتس تيم در 16 اكتبر 1943 در يك بيمارستان نظامي اوكراين در نتيجه يك جراحت شديد از ناحيه دو پا از دنيا رفت. تنها چيزي كه براي خانوادهاش فرستاده شد، صندوق مقوايي كوچكي بود كه در آن علاوه بر يك شانه و مسواك و تعدادي نام، يك دفترچه خاطرات وجود داشت كه كارل هاينتس آنرا مخفيانه (نوشتن خاطرات براي سربازان نيروي اس اس ممنوع بود) نوشته بود؛ غافل از اينكه همين دفترچه، بعدها دستمايه نگارش كتابي درباره زندگي خود وي خواهد شد.
جام جم آنلاين
مترجم: زهرا صابري/ منبع: zeit.de