3 تير 1388
نشر روزگار داستاني از نويسنده هندي، ايندو سندارسان، درباره زن جهانگير شاه منتشر كرد.
داستان كتاب عروس بيستم، روايت زندگي زني به نام مهر النساء است. مهرالنسا بيستمين و آخرين زن جهانگير شاه، پادشاه هند، بود. پدر بزرگ مهرالنساء وزير شاه طهماسب اول در اصفهان بود. اين خانواده موقعيت خوبي در بارگاه صفويان داشتند تا اينكه شاه اسماعيل دوم به تخت نشست. شاه جديد، با اين خانواده رابطه خوبي نداشت ناچار آنها از ترس پادشاه از اصفهان كوچ كردند و به سوي هند رفتند. ميانههاي راه كاروان آنها غارت ميشود و مهرالنساء چهارمين فرزند اين درباري در سرزميني نزديك دشت لوت به دنيا ميآيد. اما موقعيت اين خانواده با غارت داراييشان رو به وخامت مي رود تا اينكه در روستايي اطراف دشت لوت آنها با ملك مسعود از درباريان هند آشنا ميشوند و با او به هند ميروند. موقعيت ملك مسعود باعث تحكيم جاي اين خانواده در هند ميشود و دختر آن مهرالنساء بيستمين زن شاه هند ميشود. به گفته جهانگردان و بازرگانان غربي كه به در قرن 16 ميلادي به هند سفر ميكردند اين زن تاثير زيادي در دربار داشت. به نام او سكه ضرب شد و دستور ساختن بناهاي زيادي در هند را دارد. رمان عروس بيستم كه اميرحسين اكبر شالچي آن را به فارسي ترجمه كرده است از اين ماجراي تاريخي الهام گرفته و شرح زندگي مهرالنساء است. ترجمه اين كتاب به فارسي دري نزديك است. در قسمتي از كتاب ميخوانيم: «شيپورها به آوا در آمد و فيل سواران كار آزموده، فيل هايشان را به جنبش درآوردند. هر دو فيل سوي ديوار خاكي دويدند و بانگي بلند دزند و با هم در افتادند. دوباره برگشند و به دستور سواران خود باز براي هم بانگ برداشتند فيل خسرو به زودي از ضربههايي كه خورده بود منگ شد و تلوتلو خورد. آن گاه فيل اكبرشاه به بازي در آورده شد.» رمان عروس بيستم در 472 صفحه و هزار و 100 شمارگان با قيمت 6 هزار و 800 تومان راهي بازار كتاب شده است.
خبرگزاری فارس
|