15 مرداد 1387
نويسنده «كافه پيانو» معتقد است ميتوان به ادبيات نگاه ابزارگرايانه داشت و ميگويد كه رمان «كافه پيانو» براي من يك متن ادبي نيست كه بخواهم با آن پرستيژ يك نويسنده را بگيرم.
رمان «كافه پيانو» نخستين رمان «فرهاد جعفري»، كه به گفته نويسنده در مدت زمان دو ماه و نيم به چاپ پنجم رسيده است، توسط نشر چشمه در آخرين روز سال 86 منتشر و در نمايشگاه كتاب امسال توزيع شد. رمان «كافه پيانو» توانسته است در مدت زمان كمي توجه برخي از منتقدان ادبي را نيز به خود جلب كند. نويسنده اين رمان در گفتوگو با خبرنگار فارس ميگويد: اين كتاب را در مدت يك ماه نوشتم. در واقع آخر شبها، هر شب بعد از اينكه كارهاي روزانه را انجام ميدادم، دو سه ساعت پاي آن مينشستم و مينوشتم. دليل اصلي نوشتن اين رمان، آن بود كه من بيكار بودم. همانطور كه پشت جلد كتاب هم آمده، وقتي دخترم را كلاس اول دبستان ثبت نام كردم، از من پرسيد كه چه كاره هستم، بعد مدتي به سؤالش فكر كردم و ديدم چه پاسخي به او بدهم؟ بگويم يك وكيلم؟ يك روزنامهنگارم؟ به هر حال پدرش بايد يك كارهاي باشد. اين بود كه گفتم رماني بنويسم كه اگر دوستان دخترم از او پرسيدند پدرت چه كاره است، بگويد نويسنده است و اين هم رمانش. وي ميافزايد: شايد 10 درصد «كافه پيانو» مبتني بر زندگي واقعي خودم و يا واقعيت خودم باشد، 90 درصد بقيهاش مبتني بر تخيل است. جعفري درباره اينكه هنگام نگارش كتاب چقدر به مخاطب نخبه و چقدر به مخاطب عام توجه داشته است، اظهار ميدارد: بسيار علاقهمند بودم كه مخاطب من عامه مردم باشند تا كساني كه ادعاي روشنفكري دارند و به حساب خود روشنفكرترند. چون مردم را مسئولتر ميدانم نسبت به آن چيزي كه بايد تغيير كنند تا روشنفكراني كه تظاهر ميكنند. به نظر ميرسد كه مردم آمادگي بيشتري داشته باشند نسبت به آن چيزي كه به آنها عرضه ميشود. در حوزه سياست قريب به سه سال سعي داشتم آن پيشنهادي را كه در عرصه ادبي مطرح كردم، ارائه دهم. اما مخاطب «كافه پيانو» ظرف مدت دو ماه و نيم از كتاب استقبال كرد و به چاپ پنجم رسيد. وي با بيان اينكه ديگر سراغ روزنامهنگاري نميرود، ميگويد: يك بار هم نوشتم كه «كافه پيانو» براي من صرفا به مثابه يك رمان نيست. به مثابه يك متن ادبي نيست كه من بخواهم با آن پرستيژ يك نويسنده را بگيرم. ميخواهم وسيلهاي باشد براي گسترش و فراگير كردن انديشه مهرباني، و پذيرفتن و به رسميت شمردن ديگران. جعفري در پاسخ به اينكه آيا نميترسد از اين كه مورد خشم اهالي ادبيات واقع شود، ميگويد: بشود. چه اهميتي دارد؟ فقط آنها كه مخاطب من نيستند. اين نويسنده درباره اينكه چقدر انتظار كسب جوايز ادبي را دارد، ميگويد: خودم شخصا مايلم كتاب جايزه نگيرد. ته دلم اين است بي آنكه كتاب روي دوش اعتبار جوايز ادبي -نميدانم چقدر اعتبار دارند- باشد، به چاپهاي بعدي برسد. ولي اگر جوايزي هم بگيرد چون در جهت منافع ناشر است از آن استقبال ميكنم. جعفري درباره انتقادهايي كه به ويرايش كتاب وجود دارد، بيان ميدارد: آنچه كه در ويرايش كتاب اعمال شده نظر من است، به جز رسم الخط. ويرايش محتوايي و علامتگذاريها كار خودم است. كاربرد استاندارد نقطه ويروگلها مد نظرم نبوده است؛ آنها را چنان بهكار بردم كه مخاطب كتاب را آنچنان بخواند كه من نوشتم و محصول من بوده است، نه آنچنان كه عادت دارد و يا كاربرد استاندارد آن است. چون لحن و آهنگ جمله هم يكي از ابزار تأثيرگذاري ناخودآگاه متن بر مخاطب است. وگرنه اگر قرار باشد مخاطب هر جور كه ميخواهد كتاب را بخواند، بايد در علامتگذاري تجديد نظر شود. وي در پايان در پاسخ به اينكه آيا باز هم رمان خواهيد نوشت، ميگويد: اكنون دخترم ميتواند بگويد پدرش نويسنده است؛ ولي اگر ده سال ديگر من نباشم چيزي از پدرش و از مال و اموال دنيا برايش به جا نميماند و بد نيست كه چند كتاب بنويسم تا از اين لحاظ هم تأمين باشد. اينها واقعيتهايي است كه توسط ديگران كتمان و عليه آن موضعگيري ميشود؛ ولي من آشكارا آنها را ميگويم.
خبرگزاري فارس
|