29 ارديبهشت 1388
هجدهمين شماره از سري كتابهاي دور دنيا نمايش، نمايشنامهاي از محمد چرمشير است كه به آشنايي رستم و تهمينه از يك نگاه تازه ميپردازد.
نمايشنامه «روايت عاشقانهاي از مرگ در ماه ارديبهشت» گفتوگوهايي دو نفره ميان رخش، رستم، تهمينه، زن جادو و شهربانو است. هر يك از شخصيتها به فراخور موقعيت در صحنه نمايش مقابل هم قرار ميگيرند و با گفتوگو، موقعيت دراماتيك قصه را به بيننده نمايش يا خواننده نمايشنامه نشان ميدهند. زن جادو تاس ميريزد و از آينده خبر ميدهد. رخش در ابتداي نمايش از رستم نافرماني ميكند. رستم را به صحنه جنگ نميبرد. سرانجام راه رخش و رستم به سمنگان ميافتد و رستم با تهمينه آشنا ميشود. ابتداي آشنايي هم رستم و هم تهمينه سرسخت هستند. شهربانو نگران است و براي رستم نقشه ميكشد در قسمتي از نمايش، رخش ميگويد: «خورشيد در طشتي پرخون... غبار ميريزد بر زمين... بيرقي نيست در آسمان... بوي زخم.... بوي آتش.... بوي دود... نه فريادي، نه شيهه اسبي... مردار اسب و زره... تيرهايي در سينه. در چشم. در كاسه سر.... گفتارها ميرسند از راه... رستم، رستم كجاست؟» كتابهاي دور تا دور دنيا نمايشنامه را نشر ني منتشر ميكند و كتاب «روايت عاشقانهاي از مرگ در ماه ارديبهشت» در 99 صفحه و 2 هزار و 200 شمارگان با قيمت 2 هزار تومان منتشر شده است.
خبرگزاری فارس
|