28اسفند 1387
«فيلمنامه و طرحهايي براي ساخت دارم، اما ترجيح ميدهم تا سال آينده صبر كنم. امسال دو مجموعه از شعرهايم با نام «روييده در سنگفصل» و «سه مورچه عاشق» منتشر شد و سال آينده كتاب «چقدر مانده به رسيدن» به بازار ميآيد. ادبيات و شعر از دغدغههاي هميشگي من در كنار سينما بوده و خوشحالم امسال اين فرصت به دست آمد تا اين مجموعه شعرها منتشر شود».
سطرهای بالا، حرفهای محمد علی سجادی، كارگردان نام آشنای ایران درباره انتشار مجموعه شعرهایش است. پیشترها كتابهای «داغستان»، «دلم برایت میتپد»، «خیره بر چهار فصل»، «نشانهها» را از او خواندهایم و باید گفت او در حوزه ادبیات هم با تجربه است و كارنامه قابل قبولی از خود بر جای گذاشته است.
«سه مورچه عاشق» مجموعهای از شعرهای سال 1385 محمد علی سجادی است كه بیشتر حول محورهای اجتماعی و عاشقانه سروده شدهاند. شعرهای این كتاب، با زبانی ساده سروده شدهاند و سجادی سعی میكند بدون اطناب و پیچیدهگویی مستقیم سر اصل مطلب برود و با مخاطب در فضایی ساده ارتباط برقرار كند.
«سه مورچه عاشق» 96 صفحه است و 78 شعر از این شاعر و كارگردان سینما را در برمیگیرد.
* * *
فتحا... بینیاز برای مخاطبان صفحات ادبی ایران نام آشنایی است. شاید كمتر پیش بیاید كه روزنامه یا مجلهای ادبی منتشر بشود و مسئولانش، از این منتقد و نویسنده، تقاضای همكاری نكنند. بینیاز علاوه بر آنكه منتقد خوبی است انسان شریفی هم هست و همین ویژگیها باعث میشود، هر روز نسبت به گذشته جایگاه محكمتری در میان اهالی ادبیات پیدا كند.
«در آمدی بر داستاننویسی و روایتشناسی» با عنوان فرعی «اشارهای موجز به آسیبشناسی رمان و داستان كوتاه ایران» تازهترین كتاب بینیاز است كه قبلا ً«افعیها خودكشی نمیكنند،» مكانی به وسعت هیچ»، «حلقه نفوذناپذیر گرگهای خسته»، «میروم كه بمیرم»، «اندوه رهگذران مرده» و... را روانه بازار كتاب كرده است. این داستاننویس و منتقد، در حوزه نقد ادبی كتابی عنوان «ادبیات: قصری در تار و پود تنهایی» (جلد اول از مجموعه ده جلد نقد ادبی) را چاپ كرده بود و حالا هم در این حوزه«در آمدی بر داستاننویسی و روایتشناسی» را به علاقهمندان هدیه كرده است. این كتاب در شش فصل باعنوانهای داستاننویسی، روایتشناسی، روایت مدرنیستی، روایت پست مدرنیستی، نگاهی اجمالی به چند واژه ادبیات داستانی، و آسیبشناسی داستان امروزی در ایران تدوین شده است كه هر فصل به بررسی مباحث مختلفی میپردازد. فصل آخر این كتاب هم به بحثهایی چون تكنیك سیال ذهن، حدیث نفس، تكگویی نمایشی و ... با عنوان «تعلیقات» میپردازد.
در پیش گفتار این كتاب آمده است: «هدف از نگارش این كتاب آموزش داستاننویسی نیست، چون اعتقادی به این مقوله ندارم-حتی اگر عنوان كتاب در آمدی بر داستاننویسی باشد».
* * *
«مسئله زنها بودند» دومین كتاب علی صالحی است كه پیشتر كتاب «لكههای گل» را منتشر كرده بود. «مسئله زنها بودند»، رمانی خواندنی از این نویسنده است كه لحظههایی به یادماندنی برای خواننده خلق میكند.
در بخشی از این رمان آمده است: «زن و سه بچهاش تا خیابانهای تفتیده و خلوت ظهر بندر را شلنگانداز بگذرند و به گاراژ برسند، مینیبوس رفت. صف در هم شكسته و بیحال زیر سایبان آهنی گاراژ از هم وارفته بود. هوا شرجی بود و تكان نمیخورد. مسافرها با تكه روزنامه، مقوا و هر چه دم دستشان بود خودشان را باد میزدند. چشمها از شدت نور آفتاب تا ته كاسهها پس كشیده بودند. سكوت كشدار ظهر را گاهی اوقات صدای ماشین یا موتور سیكلتی كه بر آسفالت نرم میراند، خط میانداخت؛ مثل این بود كه پارچهای را از هم بدرند.
زن و بچههایش خارج از صف كنار مسافر اولی ایستادند. چند لحظه بعد، جوانی سبیلو كه در وسطهای صف موهای پرپشت سینهاش را باد میزد، روی نوك پا بلند شد...»
این رمان، مثل سطرهایی كه از آن روایت شد خوشخوان است و با نثری روان و پاكیزه شكل میگیرد. نویسنده نشان داده كه در فضاسازیهایی كه بتواند مخاطب را در گیر كند، شگردهای خاص خودش را دارد. «مسئله زنها بودند»، بیشتر از هر چیزی دغدغههای اجتماعی دارد و حكایت از توجه نویسنده به اجتماع و دنیایی دارد كه در آن نفس میكشد.
* * *
چرا باید كتابی مثل «حجه الحق ابو علی سینا» را بخوانیم؟ جواب این پرسش ساده است. شاید سادهترین جوابی كه بتوانیم برای آن در نظر بگیریم این است كه تاریخ، هویت همه ملتهاست و سرگذشت آدمهایی كه گذشته هر كشوری را ساختهاند، آیینه تمامنمایی است كه میتواند آینده و حال ما را شكل بدهد. اگر هم آن آدم كسی مثل ابوعلی سینا باشد كه خواندن سرگذشتش واجب خواهد بود. ابوعلی سینا حكیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی كه در جهان غرب به نام Avicenna و با لقب «امیر پزشكان» شناخته شده است. از این حكیم بزرگ، به عنوان موثرترین چهره در علم و فلسفه جهان اسلام نام میبرند و القابی مانند شیخالرئیس، حجةالحق و شرفالملك را به او دادند.
در همدان، او را برای درمان امیر شمسالدوله كه بیمار شده بود و تمامی پزشكان از معالجه وی ناتوان بودند، دعوت كردند. او توانست شمسالدوله را معالجه كند و به همین دلیل چنان تقربی نزد وی پیدا كرد كه عهدهدار منصب وزارت شد و مدت چند سال؛ تا هنگام مرگ امیر، عهدهدار این وظیفه سنگین بود.
پس از مرگ شمسالدوله بخت از او روی گردانید و چون از ادامه خدمت در منصب وزارت خودداری كرد، او را به زندان افكندند و در زندان كتاب مشهورش «شفا» را به رشته تحریر درآورد.
بیتردید نقش این چهره برجسته باعث شده است كه دكتر صادق گوهرین در سالهای قبل از انقلاب اسلامی شرح و حال زندگی او را منتشر كند كه اكنون به چاپ چهارم هم رسیده است. این كتاب 724 صفحه است و در شش فصل تدوین شده است. در صفحات ابتدایی كتاب، مقدمه چاپ دوم و دیباچه چاپ اول هم آمده است. در اين كتاب، زندگي، افكار، انديشه و آثار ابنسينا، پزشك و مورخ ايراني بررسی و تحليل شده است.
زندهیاد دكتر صادق گوهرین از چهرههای برجسته فرهنگی كشور است كه از آثار او میتوان به «پير چنگي»، «حكاياتي از مثنوي»، «مقدمهاي بر شمسالحقائق»، «داستان بهرام گور»، «تصحيح و تعليقات اسرارنامه عطار نيشابوري» و «شرح اصطلاحات تصوف» اشاره كرد.
روزنامه فرهنگ آشتی
|