27 خرداد 1387
كودكي در تجربه ادبي
نادر ابراهيمي از ميان ما رفت. اما آثار اين نويسنده پركار كه از اوايل دهه چهل پا به خطّه نويسندگي گذاشت ميان مردم زنده است. او با نگاهي تازه به ادبيات آمد و در منش نويسندگي خود ايده و مفاهيم اجتماعي مد نظر خود را فداي فرم نوشتن نكرد. حدود نيمي از آثار اين نويسنده نام آشنا مربوط به كودكان و نوجوانان است و جوايز متعددي را از آن خود كرده است. او در آثار كودك خود نيز همواره در تلاش است كه مفهوم را در ظرفي زيبا از كلمات و تصاوير به كودكان ميهنمان بدهد تا آنها را با مولفههاي اصلي انسانيت آشنا كند. آثار او را ميتوان در بخشهاي مختلفي نظير داستانهايي كه در آنها به آفرينش ادبي پرداخته، تصويرسازيهاي او براي كتابهاي كودك و تئوري پردازيهاي او براي كتابهاي كودكان نگاه كرد.
*** مولفههاي اساسي و آفرينشها
ابرهيمي در آثاري كه براي كودكان به جا گذاشته است همواره به اصالت خانواده و پايبندي به اصول اخلاقي تاكيد دارد. او در مقطعي با اين ديد به وادي ادبيات كودك و نوجوان، پاي مينهد كه براي نويسندگان، كار در اين زمينه نه جدي شمرده ميشد نه افتخاري داشت، شايد هم نوعي تفنن و حتي زنگ تفريح و شوخي به حساب ميآمد. اما اعتقادات و ايمان اين نويسنده مسير، مشوق و راهنماي او بوده است. او در اينباره ميگويد: «نوشتن موجب نزديكي ما به هم ميشود و ارتباطي ميانمان به وجود ميآورد كه در شكل يافتن زندگي آينده ما موثر است... ». ابراهيمي، با همين نگاه سعي دارد زباني را براي مخاطبان كودك خود انتخاب كند كه فاقد پيچيدگيهاي بياني باشد تا بتواند راحت با آنها ارتباط برقرار كند. در اين باره ميتوان به داستاني مثل «كلاغها»، «سنجابها» يا كمي بعد به داستاني مثل «سيب و سار» و «دور از خانه» نگاه كرد. او در عين حال توقع مخاطب خود ـ كودك ـ را از خود درونياش بالا ميبرد تا انگيزهاي براي بهتر شدن او ايجاد كرده باشد. شاهدان اين ادعا را ميتوان در داستاني مثل «آنكه خيال بافت، آنكه عمل كرد» يا «پدر چرا توي خانه مانده است» ديد. او در كتاب «آنكه خيال بافت، آنكه عمل كرد» همواره كوشيده است كودك را به تجربه كردن به جاي خيالبافي ترغيب كند. يا در داستان «پدر چرا توي خانه مانده است» اشتباه كودك را الگو قرار ميدهد تا به نتيجهاي كارساز برسد. اين اخلاق او در نويسندگياش را ميتوان در منش كاري او ديد، او خود در دسته نويسندگان تجربهگرا است و سعي دارد در برخورد با كودكان لذت تجربه كردن را به كودكان بچشاند. او در آفرينشهاي ادبي خود ـ كه ما در اينجا باز نويسيهاي داستانهاي كهن او را هم در همين دسته قرار داديم ـ همواره ميكوشد تا آموزههايي ارزشمند چون عشق به ميهن، منش پهلواني، ادب و احترام به بزرگترها را به كودكان در كنار پويايي ذهن بياموزد. بهطور مثال در داستان «حكايت دو درخت خرما» ميبينيم كه او رفتار پيامبر اسلام با كودكان را چقدر ظريف و در دسترس نشان ميدهد. يا در داستان «قلب كوچكم را به چه كسي بدهم؟» ميبينيم كه او با زباني روان و راحت آنقدر مهربانانه داستان را از زبان كودك شخصيت اول داستان بيان ميكند كه كودك احساس ميكند داستان را از كودكي همسن و سال خود رودررو ميشنود. حتي وقتي شخصيت اصلي داستان درباره شخصيت بد صحبت به ميان ميآورد با دلسوزي در باره آن ميگويد: «من وقتي ديدم همه آدمهاي خوب را دارم توي قلبم جا ميدهم سعي كردم اين عموي پدرم را هم ببرم توي قلبم و يك گوشه بهش جا بدهم... اما... جا نگرفت... هرچه كردم جا نگرفت... دلم هم سوخت... اما چكار كنم؟ جا نگرفت ديگر، تقصير من كه نيست حتماً تقصير خودش است. يعني راستش هر وقت كه خودش هم با زحمت و فشار جا ميگرفت صندوق بزرگ پولهايش بيرون ميماند و او، دَوان دَوان از قلبم ميآمد بيرون تا صندوق را بردارد...». بهطور كلي ميتوان گفت انديشههاي ايدهآليستي رها شده در اين داستانها در تلاش است كودكان و نوجواناني با ديد باز و آرمانگرا براي ايران فردا، تربيت كند.
تصويرسازيها و تئوريها
شكور لطفي از نويسندگان خوب كودك و نوجوان و از همكاران نادر در موسسه ايران پژوه و موسسه همگام با كودكان و نوجوانان ميگويد: «در 6 سال اول فعاليت سازمان همگام با كودكان و نوجوانان، چند ده كتاب ـ تاليف و تصنيف و ترجمه ـ با كيفيتي مطلوب و بهايي ارزان، در اختيار مخاطبان قرار گرفت. پشتكار، جديت و تلاش استاد ابراهيمي، مشكلات را بر طرف ميساخت و موانع را هموار ميكرد. اگر حروفچيني به تاخير ميافتاد، متن كتاب را با دست مينوشتند و براي عكاسي ميفرستادند؛ اگر تصويرگر در دسترس نبود يا بودجهاي براي تصويرگري، تمهيدي براي مصور ساختن كتابها ميانديشيد و دست به كار ميشد تا كار هر چه زودتر به جريان بيفتد. با همين سرمايه، اين موسسه كوچك و بيسرمايه مادي، باليد و پيشرفت؛ و همين بالندگي، باعث شد تا محدوديتهايي براي فعاليتهاي آن اعمال گردد...» شايد بتوان ورود نادر ابراهيمي به بخش تصويرسازي كتابهاي كودك از كمبود امكانات لازم دانست. و درست اينجاست كه خلاقيت او كار را پيش ميبرد. او با ذهني نو جو و با استفاده از وسايل و امكانات در دست براي تصويرسازيهاي خود، نظرياتش را در اين زمينه به نمايش در ميآورد. او در تصويرسازيهايش ميكوشد تا همگوني تصاوير ساخته شده با داستانها از نظر مفهومي برقرار باشد. نمونه عيني اين مدعا را ميتوان در تصوير سازي كتابهاي «قصه گلهاي قالي» يا «ما بوتههاي گل سرخ را از خواب بيدار كرديم» يا «قصه پيرزني كه دلش ميخواست تميزترين خانه دنيا را داشته باشد» ببينيم. او در نظريهپردازيهايش براي كودكان ادامه دهنده راه كساني چون صمد بهرنگي و محمد كيانوش است. اما تفاوت ابراهيمي با ديگران در دو چيز است. 1ـ او مثل بهرنگي و كيانوش و حتي باغچهبان در بخشهاي مختلف باز نماند و 2ـ او تمامي آن چيزهايي را كه تجربه كرده نوشته است. او در اين نظريهپردازيها به رسمالخط فارسينويسي براي كودكان اهميت فراوان ميدهد. و به طرح در آفرينش ادبي تاكيد ميكند.
موسسهها و جوايز كودك
او در راستاي كار براي كودكان در دو مقطع زماني پيش از انقلاب و پس از انقلاب سازمان همگام ـ بعد هم شركت همگام با كودكان و نوجوانان ـ را در موقعيتهاي مناسب، تاسيس كرد و فعاليتهايش را بهطور مستقل پيگرفت و توانست به مقامها، نشانها و عنوانهاي متعددي؛ از جمله ناشر برگزيده ايران، ناشر برگزيده آسيا و ناشر برگزيده جهان دست يابد. از جوايزي كه نادر ابراهيمي در ادبيات كودك گرفت ميتوان به جايزه اول فستيوال (جشنواره) كتابهاي كودكان توكيو، ژاپن و همچنين جايزه اول تعليم و تربيت از يونسكو براي كتاب «كلاغها» در سال 1349 اشاره كرد. كتاب «دور از خانه» او نيز كتاب برگزيده شوراي كتاب كودك سال 1347 شد و جايزه قصه برگزيده آسيا از سوي سازمان جهاني يونسكو را دريافت كرد. ابراهيمي براي كتاب «پهلوان پهلوانان و عبدالرزاق پهلوان» جايزه جشنواره كتاب كودك كنكونوما، ژاپن را در سال 1978 يا 1356 دريافت كرد. اين كتاب او همچنين كتاب برگزيده «آكادمي المپيك» در همايش فردوسي و اخلاق پهلواني در سال 1384 شد. او براي كتاب «قلب كوچكم را به چه كسي بدهم؟» ديپلم افتخار اولين جشنواره بينالمللي تصويرگران كتاب كودك را در سال 1372 دريافت كرد، و براي كتاب «ما مسلمانان اين آب و خاكيم» جايزه نخست جشنواره آسيايي تصويرگران سال 1370 را گرفت. او براي ترجمه كتاب «آدم آهني»، اثر تدهيوز، جايزه كتاب برگزيده شوراي كتاب كودك براي نوجوانان در سال 1351 را از آن خود كرد و براي كتاب «درخت قصه، قمري قصه» نيز جايزه كتاب برگزيده از سوي هيات داوران بزرگسال كانون پرورش فكري در سال 1371 را گرفت و از سوي هيات داوران خردسال در همان سال برگزيده شناخته شد.
سعيد كيائي
روزنامه كارگزاران
|