اخبار کتاب :: اهالی ادبیات از كتابهای خواندنی میگویند
اهالی ادبیات از كتابهای خواندنی میگویند
4 بهمن 1387
كتابخوانی در ایران وضعیت مطلوبی ندارد. بهبود این وضعیت دغدغه جدی بسیاری از اهالی قلم و دستاندركاران حوزه نشر و چاپ است. ترویج كتابخوانی و سوق دادن علاقهمندان به سمت و سوی كتابهای خواندنی یكی از نكتههایی است كه باید بیشتر از پیش مورد توجه قرار گیرد تا شاید تلنگری به این بازار كساد بزند. معرفی كتابهای خواندنی از زبان شاعران و نویسندگان میتواند یكی از راههایی باشد برای جلب توجه مخاطبان سرگردان اما مشتاق در بازار شلوغ كتاب. این هفته با یك شاعر كودك و نوجوان(مصطفی رحماندوست)، یك نویسنده (سعید عباسپور)، یك مترجم (علی عبداللهی) و یك شاعر (رضا چایچی) دراینباره به گفت و گو نشستیم. ● مصطفی رحماندوست: «ریشههای تاریخی امثال و حكم»؛ مرجعی ارزشمند برای تحقیق به خاطر كارهای تحقیقاتی كه این روزها مشغول انجام دادنشان هستم، به مطالعه بعضی كتابهای مرجع در زمینه ضرب المثل میپردازم. اخیراً به دنبال یافتن ریشههای تاریخی ضرب المثلها، كتاب «فرهنگ عوام» یا «تفسیر امثال و اصطلاحات زبان پارسی» نوشته مرحوم امیرقلی امینی را مطالعه كردهام. این كتاب سالها پیش به وسیله انتشارات علمی منتشر شدهاست و متاسفانه امروز كمیاب شده كه امیدوارم دوباره تجدید چاپ شود. مرحوم امینی برای این اثر زحمات بسیاری كشیدهاست، خصوصا در آن زمان كه نه اینترنتی وجود داشت و نه به این میزان منابع كتابخانهای. آنچنان كه به نظر میرسد نویسنده برای تألیف این كتاب چند دهه از عمر خود را صرف كردهاست و این امر نشان از علاقه، پشتكار و همت او در فراهم آوردن چنین كار عظیمی است. «ریشههای تاریخی امثال و حكم» نوشته مرحوم مهدی پرتویآملی از دیگر آثار پژوهشگرانهای است كه انتشارات سنایی آن را منتشر كرده و خواندش برای من خیلی مفید و مثمر ثمر بوده است. برای خود من كه كار تحقیقی انجام میدهم خواندن این كتابها با درك دشواری كارشان بسیار لذتبخش است. هر چند كتابهای یاد شده نواقصی هم دارند اما از آنجا كه قدم اول را برداشتهاند بسیار ارزشمند است و امروزه به عنوان مراجع معدود در این زمینه به حساب میآیند كه هم به كار من آمدهاند و هم میتوان آنها را به دیگران معرفی كرد. ● سعید عباسپور: از «بادبادك باز» تا«زبان باز» به تازگی رمان «بادبادك باز» را مطالعه كردم و از آن لذت بردم. خالد حسینی رمان «بادبادك باز» را بسیار شجاعانه نوشته است و این شجاعت در بافت داستان به خوبی تنیده شده. این رمان در عین اینكه تكنیكهای خاص خودش را دارد، در هیچ قسمتی دچار تكنیكزدگی نشدهاست و همه چیز در خدمت رمان به كار رفته است. اگر چه «بادبادك باز» به روانی هر چه تمامتر حكایت شده و روایت قابل فهمی به دست دادهاست اما با این وجود بسیار هم درونی نوشته شدهاست. یعنی شخصیتهایش را از نظر روانی بسیار خوب توصیف كرده است. «زبان باز» نام كتاب دیگری است كه نشر مركز آن را منتشر كرده و این روزها موفق به خواندنش شدهام. این كتاب مثل بقیه كتابهای داریوش آشوری بسیار پر محتوا و خواندنی است. آشوری در «زبان باز» حرفهایی اساسی میزند كه برای هر نویسنده، مترجم و هر كسی كه به زبان فارسی علاقهمند است میتواند جالب باشد؛ برای همین خواندنش را به همه پیشنهاد میكنم. به اعتقاد من هر ملتی اگر بخواهد بماند حتما باید در حفظ زبان خود بكوشد. به عبارت دیگر یكی از راههای اساسی حفظ فرهنگ هر ملتی، حراست از زبان آن ملت است. اگر چنین امری را بپذیریم داریوش آشوری را میتوان یكی از افرادی دانست كه در این راه خیلی تلاش كردهاست. ● علی عبداللهی: «مثلاً برادرم»؛ بازتاب تفكر یك نویسنده معاصر آلمانی كتاب «شناختی از هرمان هسه» نوشته رضا نجفی از آثاری بود كه تازگیها خواندم و به دلایل مختلف از خواندش لذت بردم. این كتاب یكی از معدود آثاری است كه یك نویسنده فارسی درباره یك نویسنده غربی تألیف كردهاست. یكی از خصوصیات خوب كتاب «شناختی از هرمان هسه» این است كه خود رضا نجفی سالها روی آثار هرمان هسه كار كرده و از آنجا كه آنها را به زبان اصلی خواندهاست، همه زوایای رمانها، شعرها و زندگی این نویسنده معروف را با دقت بررسی كرده است. با توجه به اینكه من تعدادی از شعرهای هرمان هسه را ترجمه كردهام خواندن تحلیلهای این كتاب درباره شعرهای این شاعر و نویسنده برایم جذاب بود. گذشته از این تحلیل رمان «گرگ بیابان» را در این كتاب پسندیدم چون تمام آبشخورهای عرفان شرقی، اعم از تاثیری كه از ذن و بودیسم و عرفان هندی و ... را كه در آن وجود داشت ردیابی و تحلیل كرده است. از دیگر كتابهایی كه این روزها خواندهام و اتفاقاً نویسنده آن هم آلمانی است، رمان« مثلاً برادرم» نوشته «اووه تیم» است. این رمان را محمود حسینیزاد به خوبی ترجمه كردهاست. خصوصا اینكه آن را از زبان اصلی به فارسی برگرداندهاست. رمان «مثلاً برادرم» به مقوله جنگ، از دیدگاه برادر یك سرباز كشتهشده میپردازد و در آن، موقعیتها را به صورت عینی و تكان دهندهای شرح میدهد. راوی داستان، حكایت را با استفاده از یادداشتهای برادر از دست دادهاش شرح میدهد و در آن توضیح میدهد كه چگونه انسانهای عادی در شرایط خاص تبدیل به افرادی میشوند كه به راحتی دست به آدمكشی میزنند. در رمان «مثلاً برادرم» ما با انسان و مقوله مسئولیت مواجه میشویم؛ شرایطی كه آدمها در آن باید دست به انتخاب بزنند. پیش از این در آثار هانریش بل و گونترگراس با عقاید نویسندگان و روشنفكران درباره جنگ و فجایع آن دوران آشنا شدهایم اما از نكات مهم این كتاب این است كه نویسنده آن هنوز زندهاست و از این رو ما با طرز تفكر یك نویسنده معاصر آلمانی درباره وقایع اتفاق افتاده بیشتر آشنا میشویم كه این امر برای من جالب بود. ● رضا چایچی: اسطورهها به روایت «مهابهاراتا» كتابی كه اخیراً در حال خواندن آن هستم مجموعهای ۴ جلدی است با عنوان «مهابهاراتا». این كتاب در برگیرنده اسطورههای هند باستان است كه در قرن دهم توسط میرغیاثالدین علی قزوینی معروف به نقیبخان از زبان سانسكریت ترجمه شدهاست. مترجم كتاب در سال ۱۳۲۳ فوت كرده و بعدها «مهابهاراتا» با تصحیح سیدمحمدرضا جلالینائینی منتشر شده است. این كتاب بخشهای مختلفی دارد كه منظومهای حماسی یكی از بخشهای آن است. در ابتدای كتاب، نویسنده چگونگی و سیر پیدایش را توضیح میدهد كه در ادامه دو خانواده به وجود میآید كه با هم میجنگند و اتفاقات مختلفی شكل میگیرد. بخشهایی دیگر درباره افكار فلسفی است اما بیشتر قسمتهای كتاب، اسطوره است. همانطور كه در شاهنامه شخصیتهایی مثل زال، سیمرغ و رستم اسطورهای هستند، شخصیتهای این كتاب هم تقریباً به همان گونهاند. در كل كتاب «مهابهاراتا» بسیار معتبر است كه از حكایتهای گوناگونی تشكیل شده و برای مخاطبان، جذابیتهای فراوانی دارد. این نكته را باید اضافه كنم كه این كتاب مأخذ دانشمندان بزرگی در عرصه اسطورهشناسی و همینطور زبانشناسی بودهاست.