ماجرای آن قاضی كه بر حاسد تاخت
رمان «حسد»(بر زندگی عینالقضات)نوشته «مسعود كیمیایی»، اوایل زمستان امسال از سوی نشر ثالث به بازار آمد. این كتاب براساس زندگی و نگرش عینالقضات، عارف و متفكر ایرانی قرن ششم هجری نوشته شده است./
نویسنده رمان «حسد»، روایتی در قالب نو از دورانهای مختلف زندگی عینالقضات را خلق كرده است. آنچه در این كتاب قبل از هر چیز رخ مینماید، نام كتاب است كه با توضیح «بر زندگی عین القضات» در زیرعنوان، تمركز خاص نویسنده را بر موضوعی كه مد نظر او بوده، آشكار میكند.
این موضوع، بیان حسادتهای گروهی از افراد ریاكار و فرصتطلب چون «ابوالقاسم درگزینی»، وزیر دربار سلجوقی است كه نويسنده در صفحه ۲۴۸ درباره او از قول عينالقضات چنین گفته است: «رویم به شماست درگزینی، چه دور از كمال است كه كسی با حسودان دشمنی كند. تعصب، سرمایی كوركننده و بدساز است. زمانی كه به این حد میرسد،حسادت جامی پر از زهر ماران سهمگین است...».
عینالقضات كه عارفی رو شنگر و آزادیخواه بود، در كودكی آموختن علوم دینی را پشت سر گذاشت و در ده سال آخر عمر كوتاهش به نتایج تازهای در تفكر و علوم كلامی و عرفانی دست یافت. او یكی از بهترین كتاب هایش را با نام «زبدةالحقایق» در همین سالها نوشت.
این عارف و متفكر معتقد بود كه عقل، كاملترین وسیله برای شناخت است و انسان تنها با گشایش چشم بصیرت یا چشم درونی میتواند به كشف و شهود در عالم ازلی دست پیدا كند. كیمیایی نیز در این كتاب با نوعی بیان داستانی خاص و جملاتی تاملبرانگیز، وجوه مختلف شخصیت عینالقضات و آرا و عقاید او را با مستندات تاریخی ابراز میكند و نابسامانیهای حكومتهای حكام و خلفای زمانش را نشان میدهد.
وی همچنین درصدد است تا آزرده شدن او را به عنوان فیلسوفی جستوجوگر و آزاداندیش در مقابل كوتهفكری و جهل متعصب آن دوران و شرایط گوناگون اجتماعی و سیاسی زمانهاش، نمایان كند.
در اولین بخش كتاب كه داستان آن از سال ۴۹۰ هجری در شهر همدان با عنوان «مرگ به نوبت، با كمانی كه خود تیر خورده»، آغاز شده، این گونه آمده ست:
«همدان، وسیع، غنی و مقاوم در سالهای در به دری، تقسیم شده میان سلجوقیان و اعراب. روز است، نمایشی از مردم و بازار. كوچه و كار، بازار پر ازدحام است. در كوچهای بنبست كه سرباز آن به بازار است، رفتوآمدی نیست.»
با آنكه متن غالبا بر دیالوگ استوار است، اما از صحنهپردازی نمایشنامهای در آن خبری نیست، همانطور كه نویسنده در قسمت پایین اولین صفحه كتاب گفته است: این یك نمایش نیست. ساختگی نیست. یك خیال واقعی است از زندگی عینالقضات، شهید عقیده.
در یكی از بخشهای پایانی و تاثیرگذار این رمان، وضعیت عینالقضات(قاضی)هنگامی كه او را از زندان برای دار زدن به همدان میبرند، اینگونه توصیف شده است: «قاضی بر روی اسب دستهایش با زنجیر به همند. بیماری بیداری او را رنجور ساخته. در این جهان بر حاسد تاخته، بر تعصب باخته. به زنجیر به سمت همدانش میكشند.»
نگارش رمان «حسد» بنا به قول نویسنده در آخرین برگ كتاب، از سال ۷۳ تا ۸۶ به طول انجامیده است. این رمان كه دومین رمان مسعود كیمیایی بعد از «جسدهای شیشهای» است، به تازگی(زمستان ۸۷) از سوی نشر «ثالث» به بازار آمده است.
رمان ۲۵۶ صفحهای «حسد» به شمارگان ۲۲۰۰ نسخه منتشر شده و قیمت آن ۴۵۰۰ تومان است.
ايبنا
|