صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    6 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 510
    ديروز: 9653
    جمع کل: 29441668
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    معرفي کتاب :: شريعتي از نگاه سه نسل
    شريعتي از نگاه سه نسل
    درخواست کتاب
    راهنماي خريد
    سبد خريد
    چاپ صفحه
    ارسال به دوست
    موضوعات مرتبط
    موضوع: سياست - تاريخ ايران - مذهبي
    نويسنده: ميثم محمدي
    ناشر: قلم نو
    نوبت چاپ: اول
    تعداد صفحات: 240 صفحه
    تيراژ: 2000 نسخه
    قطع: رقعي
    قيمت: 20000 ريال
    تخفيف: 10 %
    قابل پرداخت: 18000 ريال

     



    معرفي کتاب:
    شريعتي، آن گونه كه من شناختم

    و من مي دانم كه جگن صبور و لجوج اين كوير آتش خيزم،
    كه در طوفان روييده ام،
    كه در آتش، شاخ و برگ افشانده ام،
    كه سيلي ها خورده ام از بادها
    و تبرها خورده ام از هيزم شكنان
    كه براي تنور آبادي هاي اين سرزمين
    جگن ها را، گزها و طاق ها را از ريشه مي زنند،
    كه روييده كويرم و تنها...
    و تنهاي تنها،
    نه خزه ام، نه خار،
    جگنم، جگني بي باك و مغرور
    كه هرگز با كوير خو نكردم
    و علي رغم هول و حريق اين زمين دوزخي،
    تن بر خاك ندادم.
    برگ و بار ندادم،
    و سرنوشتم به جرم گستاخي در برابر اين جهنم پست
    كه زادگاه خزه ها و خزنده هاست، تنهايي بود،
    و زندگي ام خاموشي،
    و سرنوشتم،
    خاكستر در آتش تنوري كه به سوختن من نان مي پزند،
    كه به سوختن ما نان مي پزند!
    * * *
    وقتي كسي را آن گونه دوست داري و آن چنان؛ كه به تو آموخته است عشق از زندگي كردن برتر است و دوست داشتن از عشق برتر، چگونه در باره اش خواهي نوشت؟ چگونه تواني نوشت؟
    وقتي كسي را آن گونه شناخته اي كه به تو ياد داده؛ قلم توتم ماست، قلم مان را به كيسه زر و تيغ زور و سرانگشت تزوير نفروشيم، چگونه با همان قلم درباره اش خواهي نوشت؟ چگونه تواني....
    وقتي به تو آموخته، آن پيامبر زميني ات، كه عشق، عشقه نيست، آنگاه است كه «من» و «تو»، «او» شوند و هر دو در او به سر برندو از دم او نفس زنند و... خدا تنها بود و آدم را آفريد، آدم را آفريدتا كسي دوستش بدارد، تا عصيانش كند، تا رانده اش شود در عين عشق و... چگونه مي خواهي او را در احساست گريه كني؟ با كدام چشم؟ با كدام قلم؟ با كدام درك كامل كه شورانگيزي و حيراني اش دل خواننده ات را هم نزند و تنش را نلرزاند. به اين خيالش نيندازد كه طرف، اوهام سرشته و هذيان گوست. زده به ويرانه جايي،خراب آبادي....
    اگر اينطور است كه هست، پس مي خواهي چه كني؟
    مي خواهم چه كنم؟
    قلمم مي لرزد. درباره آنكه دوست مي داري، گفتن سخت است، نوشتن محال....
    پس من چه مي كنم؟
    مي توانم از پروژه شريعتي بگويم. پروژه اي به نام پروتستانتيسم اسلامي، بازگشت به خويش، ايدئولوژي رهايي. اجتماعيات اش را از اسلاميات اش جدا كنم. كويريات اش را براي خودم نگه دارم، همان ها كه چمران در سنگرهاي تل مسعود، تنها همراهش بود. از اسلاميات اش علي را بردارم. مردي از آن گونه كه بايد باشد و نيست ... درد پس از علي بودن را براي خودم تكرار كنم. از عشقش به موسيقي بگويم و سيگار .... از وداع آن شبش با علي و محمد، زماني كه «محمد مي ميرد» را در «محمد خاتم پيامبران» مي نوشت و گريه هايش ... از سرعتش، از رانندگي بدقلق و لجبازي هايش با سرسپردگان سنت و تجدد. از تلنگرهاي مدام و بي پايانش، رنگ هاي تو در تو. منشور پيكرش، از پيكر تراشش... (قلمم مضطرب است، مي لرزد، مي فهمم).
    مي خواهم بدانم او از اسلام چه مي گفت كه اين همه عاشق ماركسيست و سكولار و ملحد و زنديق ومسلمان داشت؟ چه كرده بود كه حاجي بازاري هاي سنتي تهران ـ كه علي القاعده بايد مخالفش مي بودند ـ به جاي هديه و سپاس، «فاطمه، فاطمه است» را تقديم اش كرده بودند؟
    اين مرد در حسينيه ارشاد چه كرد؟ كجا بود؟ برخاك مزينان، آنگاه كه مي نشست و براي بچه ها درس مي گفت، چه بر لبش بود؟ آن وقت كه تنها با خودش از حسين حرف مي زد، چه آتشي درونش مي سوخت كه آن پيرزن روستايي گفته بودش:
    علي آقا... بلند روضه بخوان، ما هم گريه كنيم.
    چه كرده بود كه جواني مي گفت:
    مي گويند سني وهابي است، اما من دوستش دارم!
    با پدرش در كجاها گسست و كدام مواقع بود كه به او پيوست؟
    چرا گول عدالت در جامه استبداد را نخورد؟ چرا از فاشيسم و پاپيسم متنفر بود و مي گفت انقلاب زودرس ثمر نمي دهد... بر مي گردد به ده ها سال پيش از انقلاب. دموكراسي سرمايه داري مورد تنفرش بود. چرا؟ چرا ارزان «نفروخت»؟
    و تو مي فهمي كه چه مي گويم؟ خوب دركم مي كني؟ همدرد مي شوي با اين دل تنگ؟ مي خواهيم به معابد اساطيرمان سري بزنيم، موسيقي گوش كنيم و تخم قتل را كه، قابيليان به تزوير در خاك مذهبمان كاشته اند و درخت اش، حكم ترور مذهبي ميوه داده است پيدا كنيم و بشناسيم اش.
    سرمان كه درد مي كند، اما هنوز شريعتي را، با اين همه سردرد خوب نشناخته ايم. گاهي به خودم شك مي كنم. مگر شريعتي نبود كه عليو فاطمه و حسين و ابوذر و زينب و سلمان را براي ما زميني كرد؟ مگر از محمد، پيامبري تصوير نكرد كه كار مي كند، با بيچارگان غذا مي خورد، مشورت مي كند، مهربان است و پيامبر هم هست؟ مگر از فاطمه، تصوير مسووليت زن را براي مان به پرده نيفكند؟ مگر از عليـ كه همه چيزش بود ـ مرد عشق و عدالت و جهاد و عبادت و قلم وسخن نساخت؟
    مگر به ما نگفت كه آخرين مرحله پروژه «خودآگاهي»اش، شهادت است «تا كه فردا همچون شيران بشكنند، ملتش زنجيرهاي بندگي»؟
    نمي توانم به زبان علم، تنها علم، نوشت و از «علي» گفت. ثابت كردن اينكه او در اجتهاد در دين به چهار پايه «كتاب، سنت، علم و زمان ـ دو تاي آخر به جاي عقل و اجتماع است كه مي گفت مختص آقايان است ـ» معتقد بود كار سختي نيست. نيز اينكه بگوييم به خودسازي انقلابي مي انديشيد و نهايت آرمانش، بازگشت به خويشتن و نهايت اميدش به روشنفكران مذهبي آواره بود، سهل تر است.
    او را مي شود در عرفان، آزادي و برابري خلاصه كرد ولي كيست كه بتواند؟ او را مي توان تجلي علي و ابوذر دانست و به اين هم محصورش نكرد!
    مي شود از امت و امامت او فهميد كه به نوعي تئوكراسي در حد جمهوري اسلامي معتقد بوده است و هم نمي شود!
    شايد ادعا كنيم او بنيادگرا بود! اصول گرا بود و صد مدل ديگر از اين بازي هاي زباني كه امروز ورد زبانمان شده و فردا از ياد مي رود. به هيچ دردي هم نمي خورد و هيچ گره اي از كار امروز و فردايمان نمي گشايد. همه اين ها هست ولي «او» نيست.
    گاهي اوقات به منتقدانش فكر مي كنم. به نقدهاي بي رحمانه دوستداران سابق و لاحق، دروغ هايي هم در اين ميان مي شنيدم، كم نه! نمي فهميدم! هنوز هم نمي فهمم!
    مي گفتند شريعتي فاشيست است! راستي است! متولي (دقت كنيد) تئوريك جمهوري اسلامي است! تئوريسين خشونت است! خرد گريز است! دين را ايدئولوژيك كرده است! اسطوره ساز است! نقد پذير نبوده است و....
    و در پس اين همه، اين سوال مدام برابرچشمانم تند مي آيد و كند مي رود كه:
    چطور؟ چرا؟ شريعتي از پاپيسم و فاشيسم متنفر بود، از متولي مذهبي گريزان و اساسا معابد اين راهبان حريرپوش و پشمينه ظاهر را به چشم كسراي ايران و كاخ روم مي نگريست. واسطه سود جو و مزور را براي دين نمي پذيرفت. به تلقي وفهم عمومي هر فرد از دين مي انديشيد. آسيب ها و انحرافاتي كه بهواسطه اين دسته بر دين وارد آمده بود را يك به يك براي پدران ما و نسل ما و پسينيان نوشت و روشن شرح داد. او با عالماني كه جاي حسين و زينب و علي نشسته بودند چه ها كرد و سرانجام پروژه اش، به زمين آوردن امامان و پيامبران امشاسپندان شده آسماني بود. درك شدني كردن اسطوره ها بود. يك عمر با ديكتاتوري جنگيد، براي آزادي 18 ماه حبس كشيد و حسرت يك آخ را به دل دژخيمانش گذاشت.
    اين همه را نمي دانيم؟!
    آه كه كلاغ ها... كلاغ ها....
    * * *
    پيش از اينكه آموختن بياموزم، موقع خواب، استادم، پدر، درس زندگي ام مي خواند: «يك، جلوش بينهايت صفرها»، «من، تو، او، ما سيب داريم»، «حسن و محبوبه» و....
    با شريعتي پيش از مدرسه آشنا شدم، از كودكي. اين حالت به مرور پيش آمد تا اينكه سرانجام سني گذشت و عقل مان به چيزهايي رسيد. از آن موقع كه «دغدغه» و حس سومي در زندگي ام آغاز شد به دنبالش بودم. «كوير» را ريگ به ريگ گشتم، «علي حقيقتي بر گونه اساطير» را، شايد 15 بار خواندم و «فاطمه فاطمه است» را... در همين حد. «اسلام شناسي» را 2 دور خواندم و يك بار از روي «گفتگوهاي تنهايي» نوشتم كه از دستم رفت. اجتماعيات اش را در حدي خواندم كه بفهمم نسبت او با عدالت و آزادي و دموكراسي و حق انتخاب اعتقادي بشر چيست و بيش از همه و بر خلاف هم نسلان ام، آنچه بيشترم به پايش نشاند، اسلاميات اش بود. و اسلاميات دكتر را پدر به من بخشيد. پدرم، «علي»، كه از جواني اش افتخار شاگردي او را داشت و سنگ بناي نخست كتابش را، در سال شهادت اسطوره مان (1356) آن زمان كه فقط 18 سال داشت بر زمين زد. كتابي كه بخشي از آن را در همين كتاب خواهيد خواند. اين است كه من اينك ميراث دار اين دو علي ام. هردو، در زندگي واخلاق و دين.
    مي دانم كه اين نوشته با اين همه سر و ته بي ربط، چقدر مضطرب و مشوش است. اول قصه گفتم كه نمي توانم نوشت، در ياد شريعتي مي توانم فكر كرد و به علي و ميراث او پس از مرگ انديشيد. اميدوارماو كه از متولي بيزار بود و گريزان، هيچگاه متولي رسمي نيابد، آن گونه كه تا امروز نيافته است و روزي فرا رسد كه آرمان هايش جامه عمل به خود بپوشاند. زندگي و ايمان ما به اصالت خود باز گردد. اسلام، مسلماني، آزادي، عدالت و عرفان و برابري و انسان، در بازگشتي آگاهانه به خويش، نه آن گونه كه بازي با كلماتش مي خوانند و مي دانند، به دست نابازيگراني آماتور ـ روشنفكران آواره ـ «بازي» شود كه از ريا و دروغ بي بهره باشند.
    سرانجام اينكه، ما «شريعتي» را بشناسيم.
    اسلام را از زبان او دوباره بشنويم و تصوير خالي امامان و پيامبران و مقدسات مان را در سطر سطر فريادهاي او بجوييم.
    روشنفكري و مسووليت انسان امروز را در آينه او ببينيم و از بلعيدن استفراغ هاي از هضم رابع گذشته، خسته شويم.
    آزادي خواهي را با مرور زندگي اش و عدالت پرستي را در گذر زمانش حس كنيم و با ايستادن بر دوش او، از تكرار و ماندن فرا رويم كه از مريد بازي و مراد سازي متنفر بود.
    * * *
    اين كتابچه هم، اگر فقط راوي دغدغه هاي راوي اش نباشد در تلاش براي بدست دادن دو تصوير ديگر از شريعتي تدوين شده است.
    1. انعكاس نگاه سه نسل متفاوت به شريعتي و هركدام تراويده از آواي نسلي ديگر.
    پدرم در 18 سالگي با استاد محمد تقي شريعتي و استاد سيد غلامرضا سعيدي گفتگو كرد، در باره دكتر، و اين يعني نگاه جواني كه آن زمان از نسل انقلاب بود و روسوي دو پير كهنسال داشت كه از نسل اول بودند و پدر «سوژه» ما!
    پدر، سال ها بعد «اعتقادنامه شريعتي» را منتشر كرد كه از نگاه او به عنوان يك پدر، به شريعتي بر مي خواست. آن زمان نسل دومي شده بود و من در خرداد 1382، به عنوان يك نسل سومي رو در روي فرزند شريعتي نشستم تا دغدغه ها و تكه پاره هاي او را برايم بگويد و از زبان خودش بگويد. اين هم نگاه نسل دومي بود كه از خانم دكتر سوسن شريعتي بر مي خواست و به من مي رسيد كه فرزند نسل سومي بودم.
    پس، بي تكرار، حديث مكرر مي گوييم كه تكرار در باب مقولات سخت انساني محتاج تكرار است. تكرار تا فراموش نكنيم و شجاعت تفكر روشنفكري را توامان در دل زنده داريم.
    اين دفتر، به اين روايت، راوي نگاه ما سه نسل است. دو پدر و دو فرزند و همه در باره يك كس و يك نياز و يك پرسش.
    2. جداي از اين ها، نقال بخشي از انديشه او هم هست و شايد بازتاب نفس او در باب برخي گرفتاري هاي ما در اين زمان و از همه گذشته كه اين دفترك چقدر در برابر ديني كه شريعتي بر گردن ما دارد، حقير و ناچيز است. اميدوارم فقط آينه اي كه نگاه اين چند نسل را به او، در يك تصوير باز مي تاباند، به حد توان و وسع، شفاف و روشن باشد و به كار كسي آيد وگرنه كه نيك مي دانم يك آينه جيبي شكسته، تصوير ايستاده معلم ما را نيك به ديده نخواهد تاباند. آينه قدي اش لازم است.
    سرانجام در تدوين اين دفتر، سپاسگزاري از سه كس ديگر شايسته است؛ نخست، محمد اسفندياري، اسلام پژوه و محقق دردمندي كه طرح «شريعتي از نگاه سه نسل» از آن اوست. دوم، محمد حسيني فشمي، كه در سال هاي پيش از انقلاب و اوايل آن، با شجاعت وصف ناشدني به چاپ مخفيانه كتاب هاي دكتر دست مي زد و نفس گرمش در تمام اين سال ها، در آشنايي من با فرهنگ اسلامي و انديشه شريعتي، بدون خستگي مي تپيد، زحمت خوانش واپسين اين كار را بر عهده گرفت و بر سياق هميشه، تذكرات سودمندي داد و بعد مهدي خزائي، دوست دانشورم كه زحمت ويرايش اين مجموعه را به دوش كشيد و در خلال تنظيم پايان نامه اش به آن سامان داد.


    فهرست:
    حرف اوّل
    شريعتي، آن گونه كه من شناختم

    نسل اوّل
    به جاي مقدمه
    گفتگو با مرحوم استاد محمد تقي شريعتي
    گفتگو با مرحوم استاد سيد غلامرضا سعيدي
    اعتقادنامه دكتر علي شريعتي
    كوير، زادگاه...
    شريعتي و موضوع «هجرت»
    شريعتي و شهادتين
    شريعتي و «توحيد»
    شريعتي و قرآن
    شريعتي و احكام
    رسالت اسلام و تشيع در نگاه شريعتي
    شريعتي و موضوع تقيه، تقليد و شهادت
    شريعتي و موضوع «خمس»، «زكات»، «مسجد» و «حسينيه»
    شريعتي و موضوع سادات
    تأكيد و تحليل مجدد شريعتي
    شريعتي و موسيقي
    چگونگي ورود موسيقي به جهان اسلام
    شريعتي و نابرابري هاي اجتماع
    شريعتي و علم گرايي
    شريعتي و وحدت
    شريعتي و قيام پانزده خرداد
    شريعتي و انقلاب
    شريعتي و مفهوم «چپ» و «راست»
    شريعتي و كويريات

    نسل دوم
    گفتگو با دكتر سوسن شريعتي

    نسل سوم
    مسأله، ماهيت و مسؤوليت روشنفكري در ايران
    1. روشنفكري و ايدئولوژي متحول و منتقد
    2. روشنفكر ديني، نقد سنت و تجدد
    3. اليناسيون، تقليد و ترجمه
    4. انتلكتوئل و استحمار
    5. مسؤوليت روشنفكر
    تحليل ساده، داوري مذموم = نخواندن شريعتي
    مردم جانشين خدايند
    نمايه آيات
    نمايه روايات
    نمايه مفاهيم و موضوعات
    نمايه نام ها
    نمايه مكان ها
    كتابنامه

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    از همين موضوع: از همين نويسنده: از همين ناشر:
    سياست
    » نصیحة الملوك
    » ایران و مصر
    » جامعه و تعلیم و تربیت
    » گزیده قابوس نامه
    » تاریخ مشروطه ایران
    » تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران
    » وظایف متقابل مردم و حكومت در حاكمیت علوی
    » اندیشه سیاسی علامه شیخ یوسف بحرانی
    » اندیشه سیاسی شرف الدین
    » اندیشه سیاسی جلال الدین دوانی
    تاريخ ايران
    » نادرشاه از دیدگاه مورخین و شرق شناسان
    » میرزاده عشقی
    » بابا نظر
    » زندگی رضا شاه پهلوی
    » خواب آشفته نفت
    » پادشاه پارسی داریوش یكم
    » كورش كبیر
    » در خلوت مصدق
    » گاتها (سرودهای مینوی زرتشت)
    » خنیاگری و موسیقی در ایران: از هخامنشیان تا سقوط پهلوی
    مذهبي
    » اسرار نماز
    » قصه های پندآموز از ملائكه
    » آثار و بركات نمازشب
    » سیمای دمشق
    » سیمای سامراء
    » سیمای آفتاب
    » كنكاش در اندیشه دینی
    » خاتون خاك وافلاك
    » سیمای بهشت و جهنم
    » تعلیم و تربیت در قرآن
    ميثم محمدي
    » كجاست عاشوراي «من» و «تو»؟
    قلم نو
    » حاضر جوابى ها
    » با طلا باېد نوشت
    » آپارتمان طبقه ى پنجم
    » گنجینه عشق
    » غلامحسين بنان
    » فئودورد داستايفسكي
    » آنتون چخوف
    » پيكاسو
    » آلبركامو
    » ميرزاي شيرازي
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی