87/10/01
كتاب «تاريخ پيدايش علم جديد»، زمينه علم جديد را در پرتو تاثير در هم آميخته دو سنت افلاطوني - فيثاغورسي و فلسفه مكانيكي بررسي ميكند.
ريچارد وستفال نويسنده كتاب از برجسته ترين صاحب نظران در باب سده 17 است. وي سال ها تاريخ علم در سده 17 را تدريس كرده است. سده اي كه علم جديد در آن زاده شد و شالودههاي اين علم در آن دوران استوار گرديد. پيدايش علم جديد انقلابي اجتماعي، بود. با تأثيرهايي چنان گسترده كه هيچ يك از زمينه هاي تمدن بشر از نفوذ آن بر كنار نماند. وستفال معتقد است سنت افلاطوني - فيثاغورسي بر اساس نظم به پديده ها نزديك مي شد و به كشف توصيف دقيق رياضي ميپرداخت و آن را جلوه اي از ساخت نهايي عالم مي دانست. در مقابل آن فلسفه مكانيكي به عليت تك تك پديده ها توجه داشت. اين دو جنبش فكري از نظر وستفال اهداف گوناگوني را تعقيب مي كردند و پس از برخورد علاوه بر علوم رياضي، علوم ديگر نيز از آنها تاثير گرفتند. وستفال انقلاب علمي را فقط باز سازي مقولات انديشه درباره طبيعت نمي داند بلكه از انقلاب علمي به عنوان پديده اي اجتماعي نيز نام مي برد. وي معتقد است هم دستاندركاران پژوهش هاي علمي بيشتر شدند و هم نهادهاي جديدي پديد آمدند كه نقش هر چه مهمتر در زندگي جديد بازي كرده اند. به عقيده وستفال پيشرفت انديشه ها از منطق دروني خود پيروي مي كند و همين عامل اصلي در تكوين علم جديد است. او در كتاب حاضر كوشيده است نكاتي را درباره تبعات اجتماعي جنبش علمي نشان دهد و در عين حال اين نظر خود را كه «تاريخ انقلاب علمي بايد بر تاريخ انديشه ها تاكيد كند» تبيين ميكند. وي در اين كتاب به ديناميك آسماني و زميني، فلسفه مكانيكي، علم مكانيكي، شيمي مكانيكي، زيست شناسي مكانيكي، پيدايش سازمان ها و تشكلهاي علمي ، علم مكانيك و ديناميك نيوتني مي پردازد. كتاب «تاريخ پيداش علم جديد» را عبد الحسين آذرنگ و رضا رضايي به فارسي برگرده اند. نشر ني اين كتاب را در 243 صفحه، با شمارگان 1650 نسخه و به قيمت3800 تومان منتشر كرده است.
خبرگزاری فارس
|