چكيده داستان ايوب چنين است: روزي آفريدگان خداوند به درگان باري مي‌‌روند. شيطان نيز در ميان آنهاست. شيطان در جواب خداوند كه مي‌پرسد «از كجا مي‌آيي؟» مي‌گويد كه «از گشت و گذار در زمين» مي‌آيد. خداوند سخن را به ايوب مي‌كشاند كه مردي به پارسايي او در زمين نيست. شيطان با خداوند موافقت ندارد. معتقد است كه نعمت و نواخت خداوند باعث اين وفاداري و پارسايي ست. و مي‌گويد كافي ست خداوند اين نعمت‌ها را از او بازستاند تا معلوم شود ايوب در راه خدا چقدر ثابت قدم است. خداوند با شيطان بر سر ايوب شرط مي‌بندد. شيطان همه مال و منال او، از گاو و گوسفند و شتران ايوب را به باد فنا مي‌دهد، فرزندان ايوب رازير آوار هلاك مي‌كند و رعيت‌ها را نيز در اين ميانه بي نصيب نمي‌‌گذارد. به رغم اين اتفاقها اما همچنان ايوب به خداوند وفادار مي‌ماند. در ديدار دومي كه بين خدا و شيطان صورت مي‌گيرد، شيطان همچنان بر سر حرف خود است. مي‌گويد كافي ست ايوب سلامت جسماني‌اش را از دست بدهد تا از خدا برگردد. «پوست در برابر پوست». خداوند اين بار نيز به شيطان رخصت مي‌دهد تا ايوب را بيازمايد. اما سفارش مي‌كند كه ايوب «به جان اما در زينهار» شيطان است. شيطان تمام بدن ايوب را به «دملهاي ناسور» مبتلا مي‌كند. ايوب بر خاك و خاكستر نشسته با سفالپاره بدنش را مي‌خارد و مي‌خراشد. جز زنش همه اورا ترك مي‌كنند. سه دوست ايوب كه از مصيبت‌هاي او شنيده‌اند، از راه دور برا دلجويي و تسلي‌دهي او به نزدش مي‌آيند. كم كمك تسلي دهي آنها تبديل به ملامت و سرزنش مي‌شود. كار حتي به تهمت مي‌كشد: لابد ايوب و فرزندانش كارهايي كرده‌اند كه مستوجب خشم الهي بوده‌اند. ايوب دادخواني را به خدا مي‌برد. عاقبت خدا پادرمياني مي‌كند. ظهور او به مباحثه‌ها پايان مي‌دهد. و كلام خداوند كه يك رجزخواني طولاني است در باب قدرت بي‌همتايش، دهان ايوب را لاجرم مي‌بندد. ابتلا از ايوب گردانده مي‌وشد. خداوند دو برابر آنچه پيش از اين ايوب داشت به ايوب مي‌دهد.
«كتاب ايوب» با 220 صفحه، شمارگان 2200 نسخه و قيمت 2500 تومان توسط انتشارات هرمس منتشر شده است.