صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    31 فروردين 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 4736
    ديروز: 3522
    جمع کل: 29402759
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    اخبار کتاب :: حال كتاب خوب نیست
    حال كتاب خوب نیست
    12 مرداد 1389
     
     
    نگاهي به وضعيت سردرگم كتاب بين كالاي فرهنگي يا اقتصادي
     

    حال كتاب خوب نیست

    طفلكی كتاب تكلیفش با «خودش» كه هیچ با «من» مخاطب و «تو» ناشر هم روشن نیست.

    خودش هم سردرگم مانده كه یك كالای اقتصادی است یا یك كالای فرهنگی كه اگر كالای اقتصادی بود باید مثل مایكروفر، یخچال سایدبای‌ساید و خیلی چیزهای دیگر مدام حرفش سر زبان‌ها بود، ماهی چند بار می‌آمد و روی بیلبوردهای تبلیغاتی ورق‌هایش را پهن می‌كرد و لم می‌داد توی میدان‌ها و دیوارهای شهر.

    طفلكی كتاب، حالا هر شب خواب یك تیزر تبلیغاتی می‌بیند، دلش لك‌زده برای اینكه كسی دستش را بگیرد و ببردش جایی مثل تلویزیون و رادیو. خواب كه ببیند از لای ورق‌های زرد خاك‌خورده‌‌اش صدای خس خس ماركز، همینگوی و همین آذریزدی خودمان و خیلی‌های دیگر می‌زند بیرون كه دارند چند سطری از كتاب‌ها را میان پیام‌های بازرگانی می‌خوانند، اما همیشه میان این رویاها و كابوس‌ها، بیشتر از همه صدای «صد سال تنهایی» بیرون می‌زند؛ صدای تنهایی این ورق‌های زرد خاك‌خورده كه هنوز هویت مستقل فرهنگی یا اقتصادی پیدا نكرده‌اند یا حتی چیزی میان این دو هم نیستند كه اگر بودند باز هم باید مثل فیلم‌های سینمایی تا سردر سینماها كه نه، تا سر در كتابفروشی‌ها می‌رفتند و مثلا طرح جلد یك كتاب تازه، عكسی بزرگ می‌شد تا دست‌كم اهالی راسته انقلاب از آمدنش با خبر شوند.

    كتابفروشی‌های محترم گره ابروها را باز كنید، زیر لب غرولند نكنید كه «حالا هزینه پلاكارد و دو متر پارچه زردی كه آویزان سردر شودیك طرف، با این همه تعداد عناوین كتاب كدام یك را ببریم بالای سر در مغازه كه خدا را خوش بیاید!»

    البته ما فعلا با این حرف‌ها كه از 27هزار و 400 عنوان كتاب در سال 1357، به 52هزار و 798 عنوان در سال1385 رسیده‌ایم و عده‌ای این اختلاف رقم را رشد می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند در این میان كتاب‌های ضعیف هم از آب گل‌آلود ماهی‌گیرشان می‌آید و چاپ می‌شوند و خیلی معایب و محاسن دیگر، كاری نداریم، هر چه باشد شما صاحب اختیار چهاردیواری كتابفروشی‌تان هستید. ثواب دارد، بگردید و راه چاره‌اش را پیدا كنید؛ حتی می‌توانید مثل روزهای پر رونق كتابفروشی ‌های پكا (شركت پخش و توسعه كتاب ایران) محل كوچكی از كتابفروشی ‌تان را به كافی شاپ و رونمایی از كتاب‌های تازه و گردهمایی نویسندگان و مخاطبان اختصاص دهید.

    احمد تهوری، مدیر روابط عمومی انتشارات ققنوس چندان با ما هم عقیده نیست. فكر می‌كند ما دچار خیالبافی شده‌ایم، می‌گوید: تبلیغات برای كتاب از جنس تبلیغات برای پفك و مایكروفر نیست برای اینكه نیاز اولیه به كتاب شبیه نیاز به مایكروفر و دیگر مواد مصرفی نیست. باید برای كتاب به شیوه خودش (قبل و بعد از چاپ) تبلیغ شود تا به‌تدریج ذائقه مردم عوض شود.

    از سویی نباید فراموش كرد كه صنعت نشر قبل از آنكه یك كار فرهنگی باشد یك كار اقتصادی است. اگر ناشر از جیب و سرمایه شخصی كار فرهنگی كند و سرمایه اولیه‌‌اش برنگردد هر عقل سلیمی حكم می‌كند كه كار آن مانند تمام بنگاه‌های اقتصادی متضرر تعطیل شود و این چیز عجیبی نیست، چرا كه بنگاه‌های اقتصادی در تمام دنیا به همین منوال كار می‌كنند. حالا یكی مثل ایران خودرو ماشین تولید می‌كند و یكی مثل امیر كبیر كتاب تولید می‌كند، در واقع ناشر قبل از كار فرهنگی دارد كار اقتصادی می‌كند، هر چند نمی‌توان بعد فرهنگی كار را از ناشر گرفت.

    شهرام اقبال‌زاده، دبیر انجمن نویسندگان كودك و نوجوان با این بخش از گفته‌های تهوری خیلی موافق است، آن قدر كه پس از فروش كم بخش كودك و نوجوان در نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهران (امسال) تمام تقصیرها را گردن این پول كثیف انداخت و گفت: «برخی از ناشران كه فقط به بازگشت پول فكر می‌كنند در سوخت سرمایه، انحراف فكری و از بین بردن منابع مالی و... تأثیر بسزایی دارند...».

    گفتیم كه تكلیف كتاب با خودش و هیچ كس روشن نیست، آن قدر كه محمدعلی بهجت، مدیر مسئول انتشارات بهجت در نخستین اجلاس بین‌المللی ناشران جهان اسلام كه در خرداد ماه سال‌جاری برگزار شد، اقتصاد را ركن مهم‌تری از فرهنگ در انتشار كتاب دانسته و گفته بود: «ما وقتی از كتاب صحبت می‌كنیم بار فرهنگی دارد. وقتی از صنعت نشر می‌گوییم یعنی بار اقتصادی حرف اول را می‌زند و بعد بار فرهنگی. در واقع اگر اقتصاد در مرحله اول تأمین نشود حتما مسائل فرهنگی تأمین نخواهد شد. پس باید به نشر كتاب به شكل یك صنعت نگاه كرد. باید چرخ اقتصاد بگردد و بعد چرخ فرهنگ به همراهش به حركت در بیاید.»

    اما چه می‌شود كرد كه این چرخ اقتصاد جوری بچرخد كه بعد فرهنگی ماجرا زیر چرخ‌دنده‌هایش له نشود؟ تهوری می‌گوید: «نمی‌خواهم بعد اقتصادی نشر را با فعالیت بنگاه‌های عظیم و غول‌های اقتصادی دنیا مقایسه كنم كه تمام هدفشان جذب سرمایه است و بس».

    هرچند ناشر كار اقتصادی انجام می‌دهد قبل از آنكه كار فرهنگی كرده باشد، اما برای آنكه بخش فرهنگی فدای اقتصاد نشود ناشران و كتابفروشی‌ها نیازمند حمایت‌های مالی دولت هستند؛ به‌عنوان مثال اگر در هزینه تبلیغاتی تیزرهای تلویزیونی برای ناشران تخفیف‌های ویژه داده شود آن وقت شاهد خواهیم بود كه میان پیام‌های بازرگانی كتاب‌های تازه انتشارات مختلف هم مانند هر كالای دیگری معرفی و تبلیغ می‌شوند. از سوی دیگر باید سود كتابفروشی ‌ها دست كم در شهرهای بزرگ تضمین شود؛ مثلا وزارت دارایی با حذف مالیات از این صنف می‌تواند به رونق كسب و كار آنها كمك كند.

    نهاد‌های فرهنگی، صدا و سیما، مدارس و مطبوعات و دانشگاه باید به كمك صنعت نشر بیایند و تنها در این صورت است كه می‌توانیم امیدوار باشیم كتاب جایش را در سبد خرید خانواده‌های ایرانی پیدا كند.

    وقتی كتاب پولكی شد

    تمام حدس و گمان‌ها به فروش نخستین كتاب برمی‌گردد به مصر باستان؛ به زمانی كه كاتبان نسخ خطی، چشمشان به دهان شاعران و سخنوران بود تا چیزی بگویند و سطری بسرایند. كاتبان دست‌های تندی داشتند، حرف‌ها و شعرها رنگ دوات می‌گرفت و پاپیروس‌ها و چرم‌ها سیاه می‌شد، تا اینكه كاتبان كم‌كم به فكر فروش این دست‌نوشته‌ها افتادند.

    در قرن هجدهم انتشار كتاب فعالیت اقتصادی روبه‌رشدی محسوب می‌شد. در قرن نوزدهم كتاب برای خودش در اقتصاد كلی حرف داشت و به‌عنوان صنعتی تمام عیار قدبلند كرده بود، تا اینكه در قرن نوزدهم میلادی از آلمان تجارت كتاب در شكل امروزی آن، به‌ویژه پس از رواج كتاب‌های كاغذی شروع شد.

    در قرن بیستم علی‌رغم ظهور رسانه‌هایی نظیر تلویزیون، رادیو و فضاهای مجازی باز هم كتاب یك یار همیشه مهربان برای ما و یك بازوی اقتصادی برای ناشرها باقی ماند كه اگر قدرتمند نبود تا به حال باید صد بار در دكان انتشاراتی‌ها تخته می‌شد. تهوری این سر پا ماندن ناشرهای قدیمی را از بركت تجدید چاپ چندباره كتاب‌هایی كه حق‌التالیف ندارد و توزیع می‌داند.

    مسئله این است؛ تیراژ، اقتصاد یا فرهنگ؟

    احمد تهوری طوری از دردی به اسم تیراژ حرف می‌زند كه انگار می‌خواهد بگوید: «بابا بی‌راهه رفته‌اید، كالای اقتصادی كدام است؟ كالای فرهنگی كجا بود؟ همین روزها كتاب از درد تیراژ كم می‌میرد».
    وقتی می‌گوید: «ما فقر تیراژ داریم قبل از اینكه به توافق برسیم كه كتاب كالای اقتصادی است یا فرهنگی» تمام معادلات ما به هم می‌ریزد. تهوری معتقد است تیراژ كتاب‌های ما نسبت به 30-20سال گذشته تغییری نكرده است. اگر این مسئله حل شود به‌خودی خود مسئله تبلیغ كتاب به‌عنوان یك كالای اقتصادی و مسئله كمبود سرانه مطالعه حل خواهد شد.

    حال گفته‌های تهوری را كنار شمارگان كتاب‌ها در حدود هزار نسخه در ایران بگذارید البته این نكته را هم از ما نشنیده بگیرید كه خیلی از ناشرها همان هزار نسخه را هم چاپ نمی‌كنند بلكه در شناسه كتاب می‌نویسند هزار نسخه و تنها 500 جلد، بله 500 جلد ناقابل چاپ می‌كنند. برای مقایسه بد نیست سری به كشور هلند با جمعیتی حدود 16میلیون نفر بزنیم. هلند در سال۲۰۰۸، ۲۶هزار عنوان كتاب با پنج‌هزار نسخه منتشر كرده است.

    همان اول كار كه گفتیم طفلكی كتاب تكلیفش با خودش كه هیچ، با من مخاطب و تو ناشر هم روشن نیست. فكر كردیم می‌شود گزارشی با رویكرد كالای اقتصادی یا كالای فرهنگی بودن كتاب نوشت و باری از روی شانه‌های خسته كتاب برداشت (حالا بماند كه سراغ خیلی از ناشر‌های دیگر غیراز ققنوس هم رفتیم و كسی حرفی برای گفتن یا شاید هم حوصله تكرار مكررات را نداشت)، اما دست آخر با حرف‌هایی كه درباره تیراژ گفتیم و شنیدیم از سردرگمی كتاب كه كم نكردیم هیچ، خودمان هم سرگیجه گرفتیم كه آخر مسئله كدام است؟ تیراژ، اقتصاد یا فرهنگ؟ اما تنها یك چیز دستگیرمان شد و بس؛ حال كتاب خوب نیست.

     
     
     
     
     
     
     
     مرضیه سبزعلیان:روزنامه همشهری
    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی