صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    4 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 11254
    ديروز: 4274
    جمع کل: 29429074
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: یادروز حكیم ابولقاسم فردوسی
    یادروز حكیم ابولقاسم فردوسی

     24 ارديبهشت 1387

    حكیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسیآفتاب-  25 اردیبهشت ماه، یادروز حماسه سرای بزرگ پارسی، حكیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی است. 

    فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد كودكی و جوانی اطلاع درستی در

    فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود....

     

    دست نیست ولی مشخص است كه در جوانی با درآمدی كه از املاك پدرش داشته به كسی محتاج نبوده است؛ اما اندك اندك آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

    فردوسی از همان ابتدای كار كه به كسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید. همین علاقه به داستانهای كهن بود كه او را به فكر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.

    چنان كه از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این كتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیك به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف سرودن شاهنامه كرد.

    فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز كرد و در اوایل این كار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان كه به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می كردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی كه فردوسی

    ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند. ...

     

    بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.

    بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن كه سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز كرد؛ اما چون در طی این كار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فكر افتاد كه آن را به نام پادشاهی بزرگ كند و به گمان اینكه سلطان محمود چنان كه باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او كرد و راه غزنین را در پیش گرفت.

    اما سلطان محمود كه به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانكه شایسته اش بود تشویق نكرد. علت این كه شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.

    عده ای گفته اند كه به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه كه سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی كرد.

    ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.

    به هر حال سلطان محمود

    اما چنان كه نوشته اند، روزی كه هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند. ...

     

    شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد كرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: كه "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".

    گفته اند كه فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترك كرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنكه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت. تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.

    در تاریخ آمده است كه چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری كه با آن شاعر آزاده كرده بود پشیمان شد و به فكر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی كنند.

    اما چنان كه نوشته اند، روزی كه هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.

    از فردوسی تنها یك دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت كرده بود و گفته شده است كه دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی