صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    1 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 2518
    ديروز: 7207
    جمع کل: 29407748
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: درباره «رام كننده» رمان تازه منتشر شده محمد رضا كاتب
    درباره «رام كننده» رمان تازه منتشر شده محمد رضا كاتب

    30 دی 1389 

    «اوهام و آرزوها ترس‌هاي آدم را پشت چيزهاي مرئي و نامرئي قايم مي‌كنند تا ما همه‌اش دنبال گم شده‌اي باشيم. همه مان همه عمر دنبال يك چيزهايي مي‌گرديم كه ظاهرا اسمش زندگي است و اسم واقعي‌اش تله.» رام كننده

    «رام‌كننده» آخرين اثر محمد رضا كاتب به تازگي توسط نشر چشمه در تيراژ 1500 نسخه منتشر شده است. كاتب ماه گذشته براي كتاب «آفتاب پرست نازنين» برنده تنديس بهترين رمان سال 1388 از جايزه روزي روزگاري شد. او پيش از اين نيز براي رمان‌هاي «وقت تقصير» و «هيس» جوايزي دريافت كرده بود.كاتب نويسنده‌اي كم حاشيه و از معدود داستان نويساني است كه طي سال‌هاي فعاليتش سبكي خاص و منحصر به فرد را دنبال كرده و همچنان دنبال مي‌كند.

    داستان «رام كننده» درباره پسري بي‌نام است. او يك روز صبح كه از خواب بيدار مي‌شود پس از رو به رو شدن با پدر خوانده‌اش مرحبا متوجه مي‌شود كه تله شده است و بايد هر چه زودتر براي تهيه پادزهر نزد تله كننده‌اش «زمان» يا همان پدرش برود. او در اين ميان از رازهاي خانواده‌اش آگاه شده و متوجه ارتباط مادرش با مرحبا و زمان و تله شدن همگي به دست زمان مي‌شود. «واقعا چه خانواده غبطه برانگيزي بوديم: يك پدر ديوانه و فرزند‌ش، يك مادر بيمار و پسر بدبختي‌(...)خانوادگي يك سيرك مي‌توانستيم راه بيندازيم.»

    رمان فرم روايتي خطي و ساده‌اي دارد و در عين حال با روايت‌هاي تو در تو و چندگانه پيچيدگي‌هاي معنايي نيز پديد آورده است. انتخاب نام كاراكترها (زمان-خورشيد) و بازي‌هاي زباني و محتوايي كه نويسنده در طول رمان با آنها كرده به پيچيدگي و چند لايه شدن مفاهيم داستان كمك مي‌كند. نام‌ها در داستان علاوه بر اين خصلت، گاه خصلتي سمبليك و نمادين دارند. «زمان پول زيادي خرج كرد تا توانست رد خورشيد را در اصفهان بزند...نيمه‌هاي شب از ديوار خانه‌اش بالا رفت...اتاق‌ها را گشت تا خورشيد را پيدا كند.»

    رمان در دو فصل بلند نوشته شده و سرشار از ديالوگ‌هاي چند صفحه‌اي ميان اشخاص و گاه مونولوگ يا گفتارهاي ذهني طولاني است كه البته همين ويژگي كاملا آگاهانه و دقيق در خدمت فضاسازي داستان است چندان كه سنگيني فضاي روايتي داستان (كاراكترها و لوكيشن‌هاي محدود) به خوبي بر دوش مخاطب حس مي‌شود.در سراسر رمان قساوتي شديد در جريان است كه به شكل‌هاي گوناگون خود را به مخاطب تحميل مي‌كند.به‌ويژه در فصل «لمس» كه فضاهاي مرموز و عجيبش يادآور داستان‌هاي ادگارآلن پو و ادبيات گوتيك است. كاركترهاي رمان مدام از زجر حرف مي‌زنند. «هر كدام‌مان به تنهايي آنقدر زجر كشيده بوديم كه يك سگ را مي‌توانست وادار به خودكشي كند...بايد هر طور هست همه مان زنده بمانيم و از زجر هم لذت ببريم». با وجود چنين فضاي سنگين و مرموزي كه بر داستان حكم فرماست گاه با هجو و طنزي سياه هم روبه‌رو مي‌شويم كه اين امر نشان دهنده نزديكي داستان به ادبيات پست مدرن است.

    كاتب در مقاله‌اي كه پيش از چاپ «رام كننده» در همشهري داستان آذر 89 منتشر كرده بود به نزديكي هنرها در وضعيت پست مدرن اشاره كرده بود. او از داستان به عنوان قالبي ياد كرده كه بيشترين سود را از اين نزديكي مي‌برد و به حد اعلاي خود نزديك‌تر مي‌شود. او در همان مقاله گفته بودكه در رمان جديدش «رام كننده» به اين موضوع خواهد پرداخت. به نظر نگارنده در اين رمان سينما و به شكل كلي‌تر، تصوير بيشترين سهم را در نشان دادن نزديكي ميان ادبيات و ديگر هنرها دارد كه شايد به پيشينه سينمايي نويسنده مربوط باشد.

    براي مثال يكي از درخشان ترين بخش‌هاي داستان بخشي است كه پدر تصوير و صداي افراد تله شده را پيش از مرگ‌شان به پسر نشان مي‌دهد. در اينجا مي‌توان آشكارا تاثير و نزديكي مديوم سينما به داستان را همانگونه كه كاتب وعده داده بود مشاهده كرد. اين بخش يادآور صحنه‌اي از فيلم «تخم مار» اثر اينگمار برگمان است.

    صحنه‌اي كه قهرمان فيلم پي‌مي‌برد كه در تمام مدت چه داروها و محرك‌هاي غير انساني بر رويش آزمايش شده است و به توجيهات پزشك نازي گوش مي‌دهد كه به توجيهات پدر در «رام كننده» شباهت دارد. «تمام آدم‌هاي بزرگ تاريخ توسط تله‌كنندگان شان راهنمايي و اداره مي‌شدند و وقايع بزرگ تاريخ حاصل كار تله هاست! اما انسانها به خاطر اثبات قدرت‌شان هميشه آنها را انكار مي‌كنند.» و«گاهي كساني آدم‌هاي زيادي را بي‌آنكه حتي بفهمند تله مي‌كنند.چون باعث مي‌شوند همه چيز يا چيزهايي در چشم آن آدم بي‌ارزش يا بيش از حد با ارزش جلوه كند. از آن به بعد آنها آدم‌هاي خطرناكي مي‌شوند، چون چيزهايي را يا چيز مهمي را جدي نمي‌گيرند، يا چيزي را بيش از حد جدي و عظيم فرض مي‌كنند.» مخاطبي كه تا پيش از ديدن فيلم تله شده‌ها نقشي منفعلانه در داستان بازي مي‌كرده ناگهان با واقعيت‌ها روبه‌رو مي‌شود. كه بسيار شبيه به عبور از وضعيت خيالي(imaginary)به وضعيت نمادين(symbolic) در مفهوم لاكاني است كه در آن مرز ميان عينيت و ذهنيت مبهم است.

    يكي از زيباترين و مسحور كننده ترين تصاويري كه پدر با جابه‌جايي صدا و تصوير خلق كرده، تصوير زني تله شده است كه روي تاب نشسته و همزمان صداي نفس نفس گراز را مي‌شنويم. اما پدر در پس تمام اين فيلم‌ها و جابه‌جايي صدا و تصوير آنها با يكديگر در جست‌وجوي «هيچ» است. او در توضيح «هيچ» تنها مي‌گويد:« بعضي از كلمات هستند كه آنقدر بي‌معني‌اند يا با معني كه اسرار آميز به نظر مي‌رسند. چون خلاصه‌شان و توضيح شان و گفتن شان خودشان هستند.»

    پسر با ورود به سالن سينما و ديدن فيلم تله شده‌ها كه توسط پدر نمايش داده مي‌شود در موقعيتي منحصر به فرد قرار مي‌گيرد. زبان در اين زنجيره تنها به تقسيم و تفكيك هويت‌ها مي‌پردازد و معنا وحقيقت هر چيز را دورتر و دست نيافتني تر مي‌كند.

    در واقع دليل ديگر نزديكي هنرها در وضعيت پست مدرن تجربه شدن تمامي ظرفيت‌هاي بياني آنهاست كه به تلفيق هنرها با يكديگر و استفاده از امكانات بياني جديد منجر مي‌شود.

    نزديكي هر چه بيشتر هنر به انتزاع و دوري از ساختارهاي زباني محدود در رساندن حسي سرشار و بدون محدوديت به مخاطب اثر هنري، دليل ديگري بر ضعف زبان در رساندن معناي حقيقي به شمار مي‌رود. به نظر نگارنده اين وضعيت لاكاني در داستان كاتب به خوبي ديده مي‌شود.

    در «رام كننده» با اثري فلسفي روبه روايم كه مسائل و دغدغه‌هاي فلسفي و روانشناختي نويسنده، درون روايت داستان و از زبان كاركترها بيان مي‌شود. در حالي‌كه مولف حضوري غالب در اين بحث‌ها و مسائل ندارد و همين نقطه قوت رمان به عنوان يك رمان فلسفي به شمار مي‌رود. ژانري از رمان كه در ادبيات ايران كمتر حضور داشته و دارد و شايد بهترين نمونه آن «ملكوت» بهرام صادقي باشد.مخاطب هر چه بيشتر با داستان همراه شود و هر چه بيشتر به لايه‌هاي آن نفوذ كند، سطور و كلمات كتاب را همچون تله‌اي مي‌يابد كه هر لحظه در حال كشيده شدن در آن است. كاتب با «رام كننده» مخاطبانش را تله كرده اما پادزهرش را پنهان مي‌كند و آنان را در زجري تاريخي رها مي‌سازد، زجري كه در تمام سطور رمان حضور دارد.

     

     

    سهند سرحدي

    تهران‌امروز

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی