صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    31 فروردين 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 1279
    ديروز: 3522
    جمع کل: 29399302
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: نگاهي به «جنبش تن با كو» مجموعه شعر سجاد گودرزي
    نگاهي به «جنبش تن با كو» مجموعه شعر سجاد گودرزي
    2آبان 1389

    جنبش تن با كوسجاد گودرزي در دومين مجموعه شعر خود «جنبش تن با كو» شايد بي‌آنكه بخواهد، همه چيز را از همان طرح جلدش با مخاطب در ميان مي‌گذارد. اين خطوط كه در مجموعه شعرهاي نشر چشمه به عنوان يك ‌شناسنامه كلي در اين حوزه انتخاب شده‌اند، براي هر شاعر و مجموعه شعرش شكل و فرمي خاص دارند. در كتاب «جنبش تن با كو»ي سجاد گودرزي خطوط صافي را مي‌بينيم كه از يك سو به سوي ديگر رفته و ختم شده‌اند؛ و يك خط كوچك جدا از اين خطوط درهم و با هم. اين خطوط، اسم كتاب و فضاي شعرها در من احساس قابل تاملي به وجود مي‌آورند و باعث مي‌شوند نوشتن از اين كتاب را از همين جا آغاز كنم. گودرزي در نامگذاري مجموعه‌اش شايد بهترين نمره را دريافت كند. جنبش تن‌‌ با كو و نه تنباكو. او در آغاز اين كتاب و بر سرلوحه آن، شاعري جسور مي‌نمايد كه قصد دارد دست به بازي بزند. تن‌ها و باها و كوها را از هم جدا كند تا شكل جديدي از قرائت‌هاي كهن ارائه دهد. اما خطوط حرف ديگري مي‌زنند. خطوط صاف، بي‌هيچ دست‌اندازي. صاف صاف؛ با خطي كوچك و جداافتاده. راز اين خطوط روي جلد چيست؟ شايد اصلاً رازي نيست جز سليقه طراح جلد و يونيفورم. سجاد گودرزي در جنبش تن با كو جهان خود را دارد؛ جهاني كه ترسيم مي‌شود و تماشاچي مي‌پذيرد. نمي‌توان گفت اين جهان، جهان ويژه‌اي است. جنبش تن‌باكو هر چه پيشتر مي‌رود جنس ساده و فرم روايي‌اش را در اختيار مخاطبش قرار مي‌دهد. شعر سجاد شعر ساده‌اي است. «جنبش تن با كو» از درك و دريافت‌هاي شاعري كه پشت اين شعرها ايستاده حرف مي‌زند. شاعر اكثراً با زبان به سادگي كنار مي‌آيد و آنچه براي او گويي به عنوان دغدغه وجود دارد، انتقال لحظه‌اي شاعرانه به خواننده خودش است. «جنبش تن با كو» و شاعرش بي‌ادعا هستند؛ ساكت. من به آنها حق مي‌دهم كه مخاطب خودشان را داشته باشند حتي اگر من مخاطب‌شان نباشم. سعي من بر نزديكي با شعرها اما كمي بغرنج به نظر مي‌رسيد. از طرفي دلم نمي‌خواست سر در كتاب‌هاي تئوري ببرم و شعر سجاد گودرزي را با متدهايي از پيش آماده بسنجم و از طرفي تلاش من براي شناخت پتانسيل‌ها و پيشنهادهايي كه شعر او معرفي مي‌كند، كمتر راه به جايي مي‌برد. در صفحات اول گيج شده بودم. نمي‌دانستم بلد نيستم شعر بخوانم يا شاعر بلد نيست بنويسد يا چيز ديگري است كه من نمي‌فهمم. در نهايت بعد از چند بار خواندن سطرهايي در اولين شعر كتاب حكم به سهل‌انگار بودن شاعر دادم و به سراغ شعر ديگر رفتم. اما سهل‌انگاري شاعر اينچنين بود كه تنها نتيجه‌اش براي من گفتن يك «بعيد است از سجاد گودرزي» بود. «هديه‌ام را كه شيشه‌اي از ... باشد/ در قمقمه جا مانده‌ام بريز...» (ص 13) سوالم را مطرح مي‌كنم و مي‌گذرم: چطور شيشه شراب را در قمقمه مي‌شود ريخت؟ شعر را ادامه دادم. بايد به فرهنگستان زبان فارسي زنگ مي‌زدم يا با يك ويراستار حرف مي‌زدم و از او مي‌پرسيدم: فرمانده‌ام درست است يا فرماندهم؟ مشكل از كجاست؟ من؟ شاعر؟ يا تايپيست و...

    شعر سجاد شعر آرامي است. مثل خودش. اهل شاخ و شانه كشيدن نيست. حتي خواننده‌اش را متعجب نمي‌كند (خواننده‌اي مثل من). او مي‌خواهد همه چيز را در روايت خود از جهاني كه در آن سپري مي‌كند، خلاصه كند. مخاطب در شعرهاي او تنها بيننده است. هر چه شعرها را يكي‌يكي پشت سر مي‌گذارم، از جسارت دست بردن به زبان آنچنان كه در نام مجموعه ديدم، كمتر نشاني مي‌يابم. رويكرد به زبان حرف و بحث سليقه نيست. سجاد گودرزي زبان را غالباً به ظرفي براي حرف شعرش تقليل مي‌دهد؛ آنقدر كه گاهي گمان مي‌كنم ترجمه‌اي مي‌خوانم. شعرهايي از قباني يا نرودا در نوعي از شعرهايي شبه‌عاشقانه. اين گمان در من بيشتر مي‌شود وقتي شاعر «جنبش تن با كو» ديگر از كيلومتر حرف نمي‌زند. مايل را انتخاب مي‌كند تا شاعر به دريافت‌هاي شعر ترجمه نزديك‌تر شود و در سطرهايي خود را عريان‌تر كند. آنچه بيشتر جلب نظر مي‌كند (حداقل براي من) لحن و سطرسازي‌هايي است كه شباهت‌هاي بيشتري با شعرهاي ديگر پيدا مي‌كند. اين نزديكي را در شعر «رنسانس» بيش از پيش مي‌توان حس كرد. به جرات مي‌توان گفت سجاد گودرزي آنچنان كه نزار قباني از بلقيس حرف مي‌زند، از معشوقه خود حرف مي‌زند. نه بيش و پيش از آن.

    شعر «جنبش تن با كو» شعر ديگرگونه‌اي است. از شعرهاي موفق اين مجموعه است. شاعر گزين‌گويي مي‌كند اما مخاطب را در خلاء بي‌چراغي كه راه را گم كند و به خود بگويد عناصر چه بي‌ربط و كم‌ربط‌اند نگه نمي‌دارد. عناصر اين شعر نه چيزي عليحده و نه چيزي بي‌مصرفند. در اين شعر خبري از ساختار باري به هر جهت شعرهاي پيش و پس از اين شعر نيست. خيلي ساده مي‌گويم كلمه‌اي نيست كه آدم بخواهد جايش را با كلمه ديگري عوض كند يا جابه‌جايش كند. خوب است كه به جاي عطرهاي هميشگي شاعري به اين دماغ داري!! از بوي تنباكوي كسي، در پيراهنش اُتراق مي‌كند. اين دريافت‌ها شاعر را شهيرتر مي‌كند. شاعر با اين عطر تنباكو با تك‌تصويري كه در يك قاب كلي ارائه مي‌دهد، زمان را به هم مي‌زند و مخاطبش را مي‌برد به هر جايي كه خود خواسته.

    جنبش تن با كو دومين مجموعه شعري است كه سجاد گودرزي منتشر كرده است. طنز شعرهاي سجاد گودرزي شايد نوعي طنز موقعيت است. شاعر تنباكو موقعيت‌هايي براي طنزش ارائه مي‌دهد. آنچنان كه در شعر «هفته روي يك روز مي‌چرخد» آمدن خبر مرگ كسي و كسي كه خبر مرگش مي‌آيد، بازي بامزه‌اي ايجاد مي‌كند؛ از آن دست بازي‌ها كه سجاد گودرزي كمتر بهشان روي خوش نشان مي‌دهد و آنچنان كه مي‌نمايد، بيشتر موفق است. اين طنز اما در بخش شاعران زنده‌اي كه با 12 شاعر بي‌نام و بانام معاصر سر شوخي را باز كرده، آنچنان جذاب به نظر نمي‌رسد. شايد من را نمي‌خنداند يا اينكه اصلاً شعر بايد كسي را بخنداند. در نهايت آنچه به نظر مي‌رسد كه بايد گفته شود و به شبه‌نتيجه‌اي رسيد. شايد اين باشد كه اين مجموعه نتوانسته موفق‌تر از نامي كه براي آن انتخاب شده عمل كند. اما احتمال مي‌دهم كه شاعر تنباكو خود را در سليقه خود و ديگران محصور نمي‌كند. جنبش تن با كو مسلماً با كسي مسابقه ندارد وقتي قاضي چاقوست... شاعر اما بي‌مسابقه با خودش به كجا نمي‌رسد.

     

     

    روزنامه شرق/محسن بوالحسني

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی