کتاب :: درباره كتاب «ميان گذشته و آينده» نوشته هانا آرنت
درباره كتاب «ميان گذشته و آينده» نوشته هانا آرنت
14مرداد 1389
هانا آرنت، بانوي فيــلســـوف و نظريهپرداز عرصه سياست را در ايران كموبيش ميشناسند. چند اثر اصلي او به فارسي ترجمه شدهاند اينها هستند: «توتاليتاريسم»، «انقلاب»، «خشونت»، «كارل ماركس و سنت انديشه سياسي غرب»، «انقلاب مجارستان: امپرياليسم توتاليتر»، «انديشيدن و ملاحظات اخلاقي» و «فلسفه اگزيستانس چيست؟». آرنت يكي از چالشبرانگيزترين فيلسوفان سياسي است. چراكه او هرگز چيزي ننوشت كه بازنماياننده يك فلسفه سياسي نظاممند باشد، فلسفهاي كه در آن، يك استدلال مركزي واحد شرح و بسط داده شود و نتايج آن بر كل آثار پيآيند، مترتب گردد. نوشتههايش موضوعات گوناگون و متنافري را پوشش ميدهند، مباحثي هيجانانگيز نظير توتاليتاريسم، انقلاب، ماهيت آزادي، قوههاي «انديشيدن» و «قضاوت كردن»، تاريخ تفكر سياسي و صاحب استدلالهايي پيچيده، ملهم از هايدگر، ارسطو، آگوستين، كانت، نيچه، ياسپرس و ديگران. مهمترين مسئلهاي كه تفكر آرنت درگير آن است، مسئله «ماهيت سياست و زندگي سياسي» است، زندگياي متمايز از ديگر حيطههاي فعاليت بشري. آرنت نه با تحليلي از مفاهيم عام سياسي (نظير اقتدار، قدرت، دولت، حاكميت و...) كه در فلسفه سياسي گنجانده شدهاند، آغاز كرد و نه با انباشتن دادههاي تجربي آنگونه كه در «علم سياست» يافت ميشود. بل كه او با عزيمت از اولويت بخشيدن پديدارشناختي به سرشت «واقعيتمند» و تجربي زندگي بشري، روشي پديدارشناختي اتخاذ كرد و به ياري آن در آشكار ساختن ساختارهاي بنيادين تجربه سياسي كوشيد. اين رويكرد را ميتوان در كتاب «ميان گذشته و آينده» مشاهده كرد. كتابي كه نخستين بار در سال 1961 منتشر شد و هشت مقاله از آرنت در حوزه انديشه سياسي را دربرميگيرد. در اين كتاب، آرنت به طرح مباحثى امروزى و مدرن دربارهى اصلىترين موضوعات سياسى جدى دنياى نو پرداخته است. مباحثى مانند سنت و دوران مدرن، مفهوم تاريخ، باستانى و مدرن، اتوريته، آزادى، آموزش و تربيت، بحران در فرهنگ، حقيقت و سياست و تسخير فضا و مقام انسان كه آرنت به آنها پرداخته، در حقيقت مفاهيم اساسى سياسى مانند عدالت، خرد، فضيلت و مسئوليت را يادآور شده و بر ارزش اين مفاهيم راستين تاكيد مىكند. هانا آرنت در فصل اول اين كتاب با عنوان سنت و دوران مدرن، به بررسي سنت انديشه سياسي در غرب ميپردازد. وي نقطه آغاز اين سنت را آموزههاي افلاطون و ارسطو و پايان آن را انديشه كارل ماركس ميداند. سپس، به تبيين مفاهيم باستاني و مدرن تاريخ ميپردازد. آرنت درك باستاني از تاريخ را با استفاده از مفهوم «طبيعت» در معناي يوناني آن تشريح كرده و درك مدرن از تاريخ را نيز با تكيه بر مفهوم «فرآيند» توضيح ميدهد. آرنت در فصل سوم كتاب در پي پاسخ اين سوال است كه اتوريته چيست؟ وي البته متذكر ميشود كه در جهان مدرن كنوني، ديگر اتوريتهاي وجود ندارد. هانا آرنت بحران اتوريته را بحراني ماهيتا سياسي دانسته ولي مهمترين نشانه وجود چنين بحراني را گسترش آن به عرصههاي پيشسياسي، همچون تربيت كودك و آموزش، ميداند. كالبدشكافي مفهوم اتوريته از سوي آرنت در فصل سوم كتاب، با بصيرتهاي نظري سودمند و معرفتافزا توام است. آرنت در فصلهاي چهارم تا هشتم كتاب، به ترتيب، به چيستي آزادي، بحران در آموزش و تربيت، بحران در فرهنگ و اهميت اجتماعي وسياسي آن، نسبت و رابطه حقيقت وسياست و مقام انسان در عصر تسخير فضا ميپردازد. وي فصل پاياني كتاب خود را با اين پرسش جذاب آغاز ميكند كه «آيا تسخير فضا موجب ارتقاي مقام انسان شده است يا تنزل آن؟» پاسخي كه هانا آرنت در طول مقاله خود به اين پرسش ميدهد، عمق نگاه يك دانشمند علوم انساني را به مسائل فلسفي برآمده از پيشرفت علمي انسان مدرن، بازمينمايد. نكته جالب در باب كتاب آرنت اين است كه وي كتاب خود را با انسان گرفتار در غار تمثيلي افلاطون آغاز ميكند و آن را با انسان تسخيركننده فضا به پايان ميبرد. وي تمثيل غار را نقطه آغاز بررسي سنت انديشه سياسي در غرب قرار ميدهد و تسخير فضا را مبناي پرسش از مقام و مرتبت انسان در جهان مدرن.