صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    4 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 5282
    ديروز: 4274
    جمع کل: 29423102
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: نگاهي به كتاب «خاطرات زندگی من در كنار چه»
    نگاهي به كتاب «خاطرات زندگی من در كنار چه»

    خاطرات زندگی من در كنار چه«چه»؛ آن‌طور كه بعدا ديدم

    6 ارديبهشت 1388

    چاپ اول كتاب «خاطرات زندگی من در كنار چه» نوشته آلیدا مارچ دلاتوره، ترجمه زهرا رهبانی از سوی نشر گل آذین منتشر و روانه بازار نشر شد.

    این اثر، خاطرات زندگی نويسنده با «ارنستو ‌گوارا»ست كه با هدف شناساندن وی به نسل‌های جدید به رشته تحریر درآمده است. 

    این كتاب علاوه بر خاطرات همسر «چه»و نحوه آشنایی و زندگی مشترك وی با او، به بخشی از مبارزات و سفرهای وی نیز اشاراتی می‌كند. 

    آلیدا مارچ دلاتوره (همسر چه‌گوارا) در باره چه‌گوارا مي‌گويد: «درباره ارنستو چه‌گوارا تنها افسانه‌اي را مي‌شناختم كه در همه كشور پخش شده بود. از موفقيت‌هايش تقريبا هر روز راديو شورش سخن مي‌گفت. ارگان‌هاي وابسته به ر‍ژيم از او به عنوان كمونيست ياد مي‌كردند و حتي پا از اين هم فراتر گذاشته عكس او و كاميلو را در خيابان‌هاي اصلي سانتا كلارا با زيرنويس "تحت تعقيب" نصب كرده بودند. اما به واقع آن عكس هيچ شباهتي به چه نداشت، آنطور كه بعد ديدم.»

    همسر چه‌گوارا (نويسنده كتاب حاضر) درباره آغاز زندگی مشتركشان می‌نویسد: «مراسم عروسی در روز دو ژوئن 1959 در لاكابانیا برگزار شد. تصمیم گرفته بودیم كه در حد امكان مراسم ساده برگزار شود... فیدل كاسترو با گله و شكایت از اینكه دعوت نشده بود، آمد و (به عنوان شاهد عقد) امضا هم كرد و كمی بعد رفت. بدین ترتیب همه چیز تمام شد. روز بعد همه خبرنگاران (نیز) حاضر شدند.»

    نويسنده كتاب در بخش ديگري از خاطرات خود در باره نامگذاري فرزند اولشان با چه‌گوارا مي‌نويسد: «پيش از ترك كوبا، در مورد نام اولين فرزندمان بحث كرديم. چه را متقاعد ساختم كه بچه پسر خواهد بود ... آن موقع دختر بودن بچه در راه را پيش‌بيني نكرده بوديم. با لحني مضحك و به شوخي براي من تلگرافي فرستاد و گفت كه اگر فرزند دختر شد، آن را از بالكن به بيرون پرتاب خواهد كرد.»

    انقلابی مشهور «ارنستو ‌گوارا» ملقب به «چه‌گوارا» در آرژانتین دیده به جهان گشود. وی چریكی بود كه با یاری رساندن به انقلابیون كشور كوبا، لقب «چه» گرفت و تبدیل به چهره‌ای جهانی شد. 

    ارنستو رافائل گوارا ده لاسرنا؛ پزشك، چریك، سیاستمدار و انقلابی ماركسیست در 14 ژوئن 1928 در روساریو استان سانتافه، دومین شهر بزرگ آرژانتین زاده شد. پدر او «ارنستو گوارا لینچ» ایرلندی و مادرش «سلیا ده لاسرنا» اسپانیایی بود. این خانواده از طبقه متوسط جامعه با گرایش‌های چپ و سوسیالیستی بودند. خانواده گوارا ستایشگر «خوزه مارتی» و هوادار جمهوری‌خواهان در دوره جنگ‌های داخلی اسپانیا بودند. وی بیشتر به‌نام «چه‌گوارا» یا «ال‌چه» شناخته می‌شود. 

    ارنستو چه‌گوارا، یكی از مشهورترین انقلابیون قرن بیستم است. او در خانواده كولی‌ ماب كه به خانواده‌ای از ملاكان ثروتمند تعلق داشت، بزرگ شد و در رشته پزشكی تحصیل كرد. در سال 1952 در شورش علیه «خوان پرون» در آرژانتین شركت كرد، در بولیوی به آشوبگران پیوست و برای رژیم طرفدار كمونیسم «خاكو بو آرینس» در گوآتمالا كار كرد. وقتی در سال 1954 حكومت آربنس سقوط كرد، او به مكزیك گریخت و با فیدل كاسترو آشنا شد. «چه» در زماني كوتاه به یكی از قابل اعتمادترین دوستان كاسترو تبديل شد و بعد از حمله انقلابیون به كوبا، جانشین اصلی او شد. 

    وی همچنین قبل از این كه دست به انقلابی بزند، همه آمریكای لاتین را به همراه دوستش «آلبرتو گرانادو» در سال ۱۹۵۲ گشت زد و همچنین كتابی بسیار شناخته شده - كه فیلم آن نیز بعدا ساخته شد - به نام «خاطرات موتورسیكلت» در بیان خاطرات این سفر را نگاشت.

    ارنستو چه‌گوارا، پزشك و انقلابي سوسياليست آرژانتيني كه در انقلاب كوبا مرد شماره 2 به شمار مي‌آمد، یكی از اعضای جنبش 26 ژوئیه فیدل كاسترو بود. این جنبش در سال 1959 قدرت را در كوبا به‌دست آورد. چه‌گوارا چندین سمت مهم در دولت جدید كوبا از جمله سفیر، رييس بانك مركزی و وزیر صنایع شد و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب‌ در دیگر كشورها، كوبا را ترك كرد. وی ابتدا در سال 1966 به جمهوری دموكراتیك كنگو رفت و سپس به بولیوی سفر كرد. در هشتم اكتبر سال 1967 در جريان زد و خورد با ژاندارم‌هاي كشور بولیوی طی عملیاتی كه توسط سازمان سیا طرح‌ریزی شده بود، دستگیر و همان روز يا روز بعد در اسارت كشته شد و دهم اكتبر عكس جسد او را به روزنامه‌ها دادند تا مرگ وي را ثابت كنند.
     
    قتل فوري او به اين علت بود كه اگر زنده بودنش ثابت مي‌شد، به دليل كثرت هوادارانش در سراسر جهان و مداخله دولت‌هاي كمونيست از جمله شوروي، ديگر كشتنش امكان‌پذير نبود. سپس برخي از افسران ارشد بوليوي اعتراف كردند كه چه‌گوارا به خواست «سيا» به قتل رسيد. وي به همراه شش تن از يارانش كشته شد. اين گروه به بوليوي رفته بودند تا راه و رسم انقلاب را به كشاورزان و بوميان(سرخپوستان) محروم اين كشور بياموزند. «چه» هنگام قتل 39 ساله بود. 

    برخی باور دارند كه سیا ترجیح می‌داد گوارا را برای بازجویی، زنده در اختیار داشته باشد، اما در هر صورت او به‌وسیله ارتش بولیوی در نزدیكی «وایه گرانده» در مدرسه روستای «لا ایگه را» در «سانتا كروز دلاسیه را» به دستور «بارریه نتوس» دیكتاتور نظامی كشته شد. 

    پس از مرگ چه‌گوارا، او به عنوان یك تئوریسین، متخصص در فنون جنگی و جنگ‌آور، تبدیل به قهرمان جنبش‌های انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شد.

    «چه» دو سال پيش از مرگ، كوبا را ترك كرده بود تا مردم ساير كشورها را با انقلاب مسلحانه آشنا سازد، زيرا عقيده داشت كه در جهان نيروهايي وجود دارند كه با همه امكانات خود مانع انجام هرگونه تحول از راه‌هاي مسالمت‌آميز مي‌شوند. 

    در سي‌امين سالروز قتل «چه» پنجمين كنگره حزب كمونيست كوبا به نام او گشايش يافت و فيدل كاسترو ضمن نطق بسيار طولاني خود، دكتر «چه» را يكي از بزرگترين فداييان برابري مردم خواند كه جانش را در راه ظلم‌زدايي از جامعه بشري و تامين رفاه برابر مردم از دست داد. كاسترو «چه» را از بزرگترين دشمنان امپرياليسم و نظام سرمايه‌داري خواند و گفت: اطمينان دارد كه راه «چه» از سوي ساير انقلابيون و جوانان جهان ادامه خواهد يافت. 

    بقایای جسد چه‌گوارا در سال 1997 میلادی پیدا شد و به كوبا انتقال یافت. در «سانتا كلارا» بنای یادبودی برای او ساخته شد. وی در این شهر و در جریان جنگ‌های انقلابی كوبا پیروزی‌های شگرفی آفریده بود.

    به مناسبت انتقال بقاياي جسد به كوبا، اكتبر 1997 در اين كشور هفته چه‌گوارا برگزار شد و مردم در دسته‌هاي بي‌پايان از برابر باقيمانده جسد او كه سي سال در يك گور نامشخص در حاشيه يك جاده خاكي و در يك نقطه دور افتاده در كشور بوليوي قرار داشت، گذشتند و نسبت به وي اداي احترام كردند. تابوت «چه» پس از انتقال به «سانتاكلارا» و قرار داده شدن در نقطه‌اي كه در آنجا به سال 1958 و در جريان جنگ انقلاب كوبا بر نيروهاي دولتي پيروز شده بود؛ مدفون شد. تاكنون درباره «چه»، كارها و افكارش بيش از 1000 كتاب انتشار يافته است. 

    به نوشته برخي از مورخان «قتل فوري» او با اشاره آمريكا صورت گرفته بود.

    آن‌گونه كه در اين كتاب‌ها و در شرح حال « چه » نوشته‌اند، اين پزشك جوان آرژانتيني با افكار انقلابي و آرزوي انهدام نظام كهن استثمار، به عنصري ضد غرب تبديل شده و دشمني دولت‌هاي استعماري و امپرياليستي را به دل گرفته بود و با اين احساس، با يك گروه پزشكي جوان براي مطالعه بيماري‌هاي منطقه حاره در سال 1954 به گواتمالا رفت و در آنجا شاهد كودتاي «سيا» بر ضد دولت قانوني شد و احساسات انقلابي وي به غليان درآمد؛ به گونه‌اي كه از ادامه كار پزشكي دست كشيد و فعاليت‌هاي ضد امپرياليستي و ضد كاپيتاليستي را بر پزشكي ترجيح داد و در سال 1955 به مكزيك رفت و به جمع ياران فيدل كاسترو پيوست و در اندك مدتي با نشان دادن فداكاري و شجاعت بي‌نظير و عشق به مردم، به صورت قهرمان انقلابيون جهان درآمد.
     
    شجاعت او در انتقال انقلابيون مسلح از مكزيك به كوبا و طرح حملات برق‌آسا با دسته‌هاي كوچك در شب و روشن ساختن مردم در ساعات روز، باعث پيروزي انقلاب كوبا شد كه تاكتيكي جالب و تازه به‌شمار مي‌رفت. «چه» با اين كه طراح نزديك شدن كوبا به شوروي بود، از منتقدان رديف اول بوروكراسي مسكو و هرگونه بوروكراسي ديگر بود.

    او عقيده داشت يك انقلابي، پس از پيروزي مقدماتي انقلاب و انهدام نظام سابق، بايد پاسدار نتايج آن شود و با جامعه در تماس تنگاتنگ باشد تا از ضعف‌ها و نارسايي‌ها آگاه شود و با رفع آنها از شكست انقلاب و تغيير ماهيت آن جلوگيري كند و در ساعات فراغت داوطلبانه به كمك كشاورزان، بيماران و صنعتگران و ... بشتابد تا اين كه آرزوي داشتن مقام اداري او را وسوسه نكند. "چه" خودش اين كار را مي‌كرد و در ساعات فراغت به كشاورزان نيشكر كمك مي‌كرد.
     
    از اندرزهاي ديگر او اين بود كه يك انقلابي پس از پيروزي انقلاب؛ بايد مراقبت كند كه كسي يا كساني از انقلاب سوء استفاده نكنند و فرصت‌طلبان را شناسايي و افشا سازد تا جامعه، خود مراقب آنان شود.

    «چه» به اهميت زيربنايي رسانه‌ها اعتقاد داشت و به همين دليل خبرگزاري «پرنسالاتينا» را براي كوبا تاسيس كرد كه هنوز هم به فعاليت خود ادامه مي‌دهد. 

    «چه» پس از پذيرفتن سمت وزير صنايع كوبا و ملي كردن كارخانه‌هاي متعلق به اتباع آمريكا در آن كشور، متوجه شد انقلابي بودن يك كوشش تمام وقت است و نبايد نيروي خود را صرف كارهاي اداري كند و تبديل به ماشين امضاء شود، لذا استعفا داد و از وزارت كناره‌گيري كرد. 

    قتل پاتريس لومومبا و به شكست كشاندن انقلاب كنگو، كه اقدامي مشابه براندازي گواتمالا بود، «چه» را سخت خشمناك كرد و در سال ۱۹۶۵ چه‌گوارا در یك اقدام مخاطره‌آمیز، تصمیم گرفت به غرب آفریقا سفر كند تا معلومات و تجربیات خویش را به عنوان یك رهبر پارتیزان به شورشی كه آن روزها در كنگو وجود داشت، عرضه كند. با توجه به رییس جمهور آلجرینایی كنگو (احمد بن بلا) چه‌گوارا فكر می‌كرد آفریقا یك حلقه ضعیف نظام امپریالیسمی است و توانایی یك انقلاب بزرگ را در خود دارد. «كابيلا» يكي از دست‌پروردگان او بود كه اواخر دهه 1990 رئيس جمهور كنگو شد.

    جوانان دهه 1960 «چه» را شايان و شايسته تقليد و مرشد خود مي‌پنداشتند و او را «ال چه» (El Che) خطاب مي‌كردند. 

    كاسترو درباره او گفته است: «در اين دنيا همه چيز فناپذير است، ولي چه‌گوارا در ذهن مردم براي هميشه زنده خواهد بود، زيرا او تنها در انديشه مردم و سعادت آنان و جانش را در اين راه نثار كرد.»

    چهل سال بعد از اعدام چه‌گوارا هنوز هم زندگی و كارهایش، یكی از بحث‌های ادامه‏دار در جهان است. خیلی از صاحب‏نظران از جمله نلسون ماندلا از وی به عنوان یك قهرمان نام می‌برند و او را الهام‏دهنده‏ آزادی برای تمامی كسانی می‏دانند كه آزادی را دوست دارند. همچنين ژنرال «پل سارتر» وی را هم روشنفكر می‌دانست و هم از او به عنوان كامل‌ترین انسان عصر یاد می‌كرد. 

    چه‌گوارا یك قهرمان ملی و دوست‏ داشتنی برای كوبائیان باقی ‌ماند و تصاویر وی، روی سكه‌های فلزی كوبایی نقش بست و دانش آموزان در مدرسه هر روز خود را با این حرف آغاز می‌كنند كه: «ما نیز مثل چه خواهیم شد.»
     
    ترانه «آستا سیمیره» كه به یاد او ساخته شده، از ترانه‌های محبوب  و به چند زبان اجرا شده است. در سرزمین مادری وی (آرژانتین) جایی كه در دبیرستان‌ها نام وی را به خاطر می‌سپارند، موزه‌های بی‌شماری از «چه» كشور را پر كرده ‌است و در سال ۲۰۰۸ یك مجسمه‏ برنزی از او در شهر تولدش نصب شد. علاوه بر این چه‌گوارا برای بعضی از بولیویایی‌ها به حضرت ارنست معروف است و او را فرد مقدسی مي‌دانند.‏ 

    منتقدان چه‌گوارا هم حرف‌های خود را دارند. آنها می‌گويند چه‌گوارا سركرده جوخه‌های آتش و مؤسس اردوگاه‌های كار اجباری كوبا بود، يعني «يك ماشين كشتار خونسرد.»

    ایندیپندت می‌گوید: «ماشين كشتار» اصطلاحی بود كه خود چه‌گوارا آن را وضع كرد و می‌گفت برای رسيدن به انقلاب، وجود آن يك ضرورت است. 

    به نوشته این روزنامه، منتقدان چه‌گوارا می‌گويند با انتشار گسترده و همه‌گير شدن تصوير مقدس شده او، ديگر ابعاد منزجر كننده‌ زندگی‌ او در ذهن كسی باقی نمی‌ماند و كسی ديگر به اين فكر نمی‌كند كه چه‌گوارا زير چند حكم اعدام را امضاء كرد و باعث اسارت چند میلیون نفر در دستان كاسترو شد. 

    همسر چه‌گوارا (نويسنده كتاب حاضر) درباره آغاز زندگی مشتركشان می‌نویسد: «مراسم عروسی در روز دو ژوئن 1959 در لاكابانیا برگزار شد. تصمیم گرفته بودیم كه در حد امكان مراسم ساده برگزار شود... فیدل كاسترو با گله و شكایت از اینكه دعوت نشده بود، آمد و (به عنوان شاهد عقد) امضا هم كرد و كمی بعد رفت. بدین ترتیب همه چیز تمام شد. روز بعد همه خبرنگاران (نیز) حاضر شدند.» 

    نويسنده كتاب در بخش ديگري از خاطرات خود در باره نامگذاري فرزند اولشان با چه‌گوارا مي‌نويسد: «پيش از ترك كوبا، در مورد نام اولين فرزندمان بحث كرديم. چه را متقاعد ساختم كه بچه پسر خواهد بود ... آن موقع دختر بودن بچه در راه را پيش‌بيني نكرده بوديم. با لحني مضحك و به شوخي براي من تلگرافي فرستاد و گفت كه اگر فرزند دختر شد، آن را از بالكن به بيرون پرتاب خواهرد كرد.»

    چه گوارا از آلیدا صاحب چهار فرزند به نام‌های كامیلو، سلیا، آلیدیتا و هیلدا شد. كه از میان آنها فقط آليدیتا (دختر) و كاميليو (پسر)  همانند پدرشان انقلابي‌اند.

    چاپ اول كتاب «خاطرات زندگی من در كنار چه» در شمارگان 1500 نسخه، 312 صفحه و بهای 50000 ريال راهی بازار نشر شد.
     
     
     
     
     
     
    ایبنا
    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی