صفحه اول موضوعات ناشران نويسندگان راهنماي خريد چاپ کتاب
  •  انتقادات و پيشنهادات
  • اي باغ پر سخاوت انديشه هاي ناب .... پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب .... جان من و تو هرگز ، از هم جدا مباد .... اي خوب جاودانه ، اي دوست ، اي كتاب .... فريدون مشيري
    6 ارديبهشت 1403
    اخبار کتاب
    تبليغات
    اشتراک خبرنامه
    اشتراک قطع اشتراک
    نگاهی کوتاه به کتابهای منتشره
    عضويت در فروشگاه
      نام کاربري:
      کلمه عبور:
      کد امنيتي:کد امنيتي
      کد عبور:
    براي خريد بايد عضو باشيد. ثبت نام کنيد
    رمز را فراموش کرده ايد؟
    انتشارات ميثم تمار
    انتشارات پرتو خورشيد
    انتشارات آوای سورنا
    انتشارات نسل آفتاب
    بازديد کنندگان
    امروز: 8589
    ديروز: 9653
    جمع کل: 29449747
    سفارش تلفني كتاب    09121725800    (021)66977964 - 7   [دیگر شهرها] 

    کتاب :: یادداشتی بر رمان «نگران نباش» نوشته مهسا محب‌علی
    یادداشتی بر رمان «نگران نباش» نوشته مهسا محب‌علی

    30 بهمن 1387

    نگران نباش مهسا محبعلی، چهره جوان ادبیات داستانی حال حاضر ایران، در آخرین اثر خود، یعنی رمان «نگران نباش»، با استفاده از رگهای از تخیل، در قالب اتفاقی بدی در نهایت به ی بحران تبدیل میشود واقعیت تلخ و چندشآور و نیز، هر آن چیز یف، غیرانسانی، غیرقابل باور و احمقانهای را  به هر دلیلی، مدتهای مدید در فربهگی لایه لایه این واقعیت، پنهان مانده است،‌ بیان می‌. در واقع، رگه خیالی  البته وقوع آن چندان هم دور از ذهن نیست مثل انگشت سبابه در حلق واقعیت فرو میرود و باعث میشود واقعیت، دل و رودهاش را روی صفحههای  بیاورد. دل و رودهای  هر چند، پیش از این نیز، هم قابل مشاهده بود و هم قابل بیان. اما روزمرهگی، آن‌ها را به صورت عادت در آورده است و محبعلی، با سیاست روایی خود، یعنی همان رگه خیالی روایت، این ساختار عادتگونه را تخریب می. به صورتی  چیز نه تنها دیگر عادی نی اصلاً با ی اغراق بیان میشود. خواننده، در طول روایت، سردرگم است و نمیداند این رفتارها و رابطههای چندشآور و متلاشی را، باور  یا نه. محبعلی، نقاب از چهره شهر و آدمهایش بر میدارد و خواننده، ناراحت است از ای میبیند، چهره اصلی شهر و آدمهایش، تا چه حد باسمهای، احمقانه و متلاشی است و دوست ین فاجعه، ادامه پیدا ی روایت مهسا محبعلی، دست از سرش بر نمیدارد.

    «نگران نباش»، ساختاری  شهری دارد. همراه با نگاهی گزنده و تلخ و به خصوص چندشآور. زمانبندی روایت محبعلی، خطی است همراه با بازگشتهایی به گذشته. از نظر جغرافیای روایی، اثر به شیوه آثاری نوشته  با استفاده از شخصیتهای ولگرد و خیابانگرد، هم ی تیپ شخصیتی را به صورت  تحلیل و بیان میهم از نگاه این شخصیت تیپی و  شهر را، همراه با گزندگی خاصی بیان می‌. این شیوه، از آثار جادهای غرب، مثل دون یشوت سروانتس، تام جونز فیلدینگ و ی فین تواین شروع شد و بعدها با گسترش شهرها و تحول ساختارهای زندگی، در یی از زیر شاخههای خود تبدیل شد به آثار پرسهزنی در شهر یا همان خیابانگردی، مثل «اولیس» جویس، «ناتور دشت» سلینجر و «پرتقال ی» بورجس.

     این  از جغرافیای روایی،  بیشتر در راستای نقد ی ساختار  شهر و  و قلمرو و سرزمین به  میرود، در ایران نی داشته است. رمانهای «طوطی» یا هاشمی و «سفر شب» شعلهور، از نمونههای برجسته این  از جغرافیای روایی هستند. نمونههای دیگری هم هستند  روایتشان را با الهام از این یاناند. مثل همسایههای محمود.

    «نگران نباش» نیز، با رها كردن شخصیت اول خود در سطح شهر، پوسیدگیها و نابسامانیها را بیان می‌كند.

    ادبیات محبعلی، مثل ی  لوله آن، شقیقه جنبههای رمانتی زندگی را نشانه رفته است. و البته، محبعلی در این طرز نگاهش، تنها نیست و نویسندگان زیاد دیگری، چه از هم نسلانش، و چه از گذشتگان، در این نگاه، با او سهیم هستند. همه چیز مسخره است. همه چیز بویی از ابتذال دارد. و همه چیز، به طرز احمقانهای خشن است.

    در واقع، هر چند آدمهای محبعلی، هر  هر بهانهای زندگیشان را ادامه میدهند، اما نگاه خود نویسنده، در قالب دانای ی  جهان منحصر به فرد اثرش را خلق یز دیگری میگوید: زندگی باسمهای است، و بهانهها باسمهایتر. یا بهتر است بگوییم: زندگی باسمهای شده است، و بهانهها هم... . برای مهسا محبعلی، زندگی و همه بهانهها و جاذبههای آن، مثل دختری است، بدون ذرهای حس زنانه و  از برادرش قرص مخدر می‌گیرد و به  رودخانه میرود و نشئه میدر این نشئهگی، زندگی و پیرامونش را حدیث نفس می‌.

    زنانگی در آثار محبعلی، خواننده را به یاد آن اعرابی بدوی میگودالی  با چوب بر سر دخترش زد و او را در حالی  ملتمسانه به پدرش نگاه میسعی داشت با   عرق جبین پدرش، خستگی را از تن او به در  گودال انداخت و زنده به گورش . محبعلی هم نه مثل ی بدوی این‌بار در قالب ی نویسنده مدرن و گاهی حتی با تمایلات پست مدرن، زنانگی را در آثارش قربانی  است. یا بهتر است بگوییم اصلا زنانگی دیده نمیشود. تا حدی  در برخی موارد وقتی نمادهای زنانگی در اثر نمود مییابند، رنگ و رویی باسمهای و پیش پا افتاده مبتذل و چندشآور دارند. گفت‌وگوهایی  بین زنان و زنان و مردان اتفاق میافتد فارغ از هر خشونت مردانهای خشونت خاص خود را دارند. خشونتی  مثل سنگ قبر آن  عرب بدوی، تنها نشانهای است از ایین‌جا زنی دفن شده است، یا این آدم زمانی ی زن بوده است. از نوع پرداخت شخصیتهای زن در رمان «نگران نباش» میتوان حال و هوای باقی شخصیتها، رابطهها، دیالوگها و نوع فضای  بر اثر را حدس زد.

    اما ساختار رمان، فراز و فرودهایی  نه تنها حسن اثر نیست  عیبهای مرتفع نشده اثر است. رمان با فصل خوب و ی و  شدهای آغاز میشود  هم گویای فضای  بر اثر است هم نوع شخصیتها را باز میتاباند و هم با روایت پیش برنده آن هر نوع  و باسمهای بودن را از اثر میگیرد. شاید ای بگوییم فصل اول اثر یا در واقع  اول اثر  ماجرای راوی در چاردیواری خانه و خانوادهاش است، نه تنها فصلی  بهترین فصل اثر است، گزافه نباشد. خواننده پا به پای حدیث نفس راوی، روایتی را تجربه می‌  در فضایی با رنگآمیزی تیره و یو، و در موقعیتی منحصر به فرد، خیلی خوب شخصیتها را میشناسد و با آن‌ها ارتباط بر قرار می‌. در واقع، روایت در فصل اول، با سرعتی مناسب، بدون هیچ شتابزدگی و یا وارفتگی، بیانهمه آن چیزی  قصد گفتنش را دارد. در عوض، در فصلهایی  نیاز به پرداخت بیشتر و طولانیتر و دقیقتری دارد، نویسنده خیلی گذرا و عجول، روایت را بسته است. مثلًا زمانی  در شمال شهر عدهای قصد شلوغ ی دارند و راوی لابهلای آنها مادر بزرگش را میبیند، خیلی تصنعی و انگار از روی اجبار نوشته شدهاند. با ی نگاه ی به اثر، میتوان گفت نویسنده، در روایت و پرداخت فضاهای داخلی بسیار موفقتر است و در زمان  قصد روایت فضاهای خارجی را ی حتی به مرز  نزدی شده است. در هر صورت، نویسنده قصد روایت ی بحران را درهای مختلف  است و این قصد و نیت با حجم ی اثر در تناقض است. نویسنده میبایست از سطرهای بیشتری  برای روایت برخی فصلها استفاده می‌.

    از طرفی، جو  بر ادبیات سالهای اخی قلم بسیاری از نویسندهها را به سمت نوعی ی برده، به صورتی  خیلیها را دچار این توهم   اگر در آثارشان، به هر ی، سنگ ی و ادبیات و این جور چیزها را به سینه نزنند، نه قصهشان، قصه است و نه خودشان نویسنده، و به ناگزیر، روزی تاریخ آن‌ها را به سطحی   و سطحینویسی و عدم تعهد به ادبیات و قلم متهم خواهد  بر قلم محبعلی نیز بیتأثیر نبوده است. وگرنه سرو  بورخس و هزارتوهایش بیهیچ پیش زمینهای در اثر ظاهر نمیشد. ما میدانیم  شخصیت داستان زمانی نوازنده و مادرش هم زمانی مبارز بوده است، آهنگهایی هم  گوش میدهد ذوق و سلیقه او را نشان میدهد اما هیچ  از اینها بهانه خوبی برای بردن اسم بورخس نیست. در هر صورت محبعلی هم، پیرو همین جو  زده، فقط خواسته است با نام بردن از بورخس آن هم به هیچ بهانه و پیشزمینهای، اثرش را در مقابل تاریخ بهخصوصهای آینده و هم نسلش، غسل تعمید ادبی داده، خیال خودش را راحت . حالا ای میخواسته خیالش از چه چیز راحت باشد خدا میداند.

    مهسا محبعلی متولد سال 1351 است و «نگران نباش» آخرین اثر اوست  در قالب رمان و توسط نشر چشمه منتشر شده است. مجموعه داستان «صدا»، رمان «نفرین ی» و مجموعه داستان «عاشقیت در پاورقی» از دیگر آثار این نویسنده است.

     

     

    سیدحسن فرامرزی/ خبرآنلاین

    درخواست کتاب راهنماي خريد سبد خريد چاپ صفحه چاپ صفحه ارسال به دوست ارسال به دوست
    جستجو
  •  درخواست کتاب
  • ویلای تابستانی


    جنگ كه تمام شد بیدارم كن


    گنج قلعه ی متروك


    كتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز (دو جلدی )


    هنر آشپزی (دو جلدی )


    دل نوشته ها 1


    If you have problem to read Farsi words, please click on View >Encoding> Unicode-utf-8

    كليه حقوق محفوظ است، استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است  

    Email: info@sababook.com 

     

    طراحي و اجرا توسط: رسانه پرداز عصر جدید


    تبلیغات متنی: فروشگاه کتاب :: دانلود رایگان :: فروشگاه کارتون :: انتشارات کتاب
    خدمات اینترنتی: دامین ( domainهاستینگ ( hostingطراحی وب سایت ( websiteتجارت الکترونیک
    هفته نامه گویه :: فروشگاه اینترنت :: جامعه مجازی :: موسسه عدل :: خرید اینترنتی سریال :: کتاب :: موتور جستجو :: فال حافظ
    اخبار خانواده: آشپزی، تغذیه، بهداشت و سلامت، روانشناسی، سرگرمی، دکوراسیون، کودک، حوادث، محیط زیست، هنر، تلویزیون و سینما، فناوری، مشاوره حقوقی، کتاب
    اخبار ورزشی: اخبار ورزش فوتبال، والیبال، بوکس، کاراته، ایروبیک، جودو، پینگ پنگ، تیراندازی، هندبال، ووشو، کبدی، اسکیت، پرورش اندام، بدمینتون، تنیس روی میز، اسکی